پاکدامنی، شرطی مهم در انتخاب همسر
پاکدامنی یکی از خلقیات پسندیده و صفات عالیه انسانی است. ملکه عفت، تمایلات جنسی آدمی را تعدیل می کند و انسان را از پلیدی های غریزه جنسی مصون نگاه می دارد. در مواردی که غریزه جنسی قصد سرکشی و طغیان دارد و آدمی را به تندروی و تجاوز از حد خویش امر می نماید، ملکه عفت مانند سد محکمی در برابرش ایستاده و از تجاوز و گناهکاری آن جلوگیری می نماید و در نتیجه آدمی را از پلیدی اخلاقی و سقوط حتمی محافظت می کند.
حجاب
از طرف دیگر باید توجه داشت که غریزه جنسی یکی از نیرومندترین غرایز انسان است. ناکامی ها و شکست هایی که از این راه نصیب بشر می شود، تمایلات سرکوفته و خواهش های واپس زده شده این غریزه که در ضمیر انسان پنهان می شود، می تواند در روان آدمی عقده های عظیمی به وجود آورد و منشأ فسادها، بدبختی ها، خیانت ها، جنایت ها، قتل ها و غارت ها شده و گاهی باعث بیماری روحی یا دیوانگی گردد و با توجه به اینکه پاکدامنی عامل تعدیل این غریزه است، دین اسلام برای آن اهمیت زیادی قائل است و به عنوان یک ارزش در جوامع اسلامی مطرح می باشد.
پاکدامنی از صفات برجسته مؤمنین
خداوند در سوره مؤمنون یکی از ویژگی های مؤمنین را مسئله پاکدامنی و عفت به طور کامل و پرهیز از هرگونه آلودگی جنسی مطرح کرده و فرموده است: «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»؛ «و آن ها که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفتی) حفظ می کنند».(1)
چشم، دریچه حساسی است که در مقابل صحنه های تحریک آمیز، حالت منفعلانه ای به خود می گیرد و با ارسال آن به قلب و دل، تمایلات نفسانی را بدون تجزیه و تحلیل و عبور از فیلتر عقل، مطالبه می کند و انسان را به منجلاب بی عفتی و گناه می کشاند
مفسران معتقدند این آیه پاکی روح و خانواده و جامعه است و نگهدارنده نفس و خانواده و اجتماع از رواج بی حساب شهوات در آن و از فساد خانواده و انساب است. اجتماعی که شهوات بی حساب در آن شایع شود، جامعه ای فاسد است؛ زیرا در آن امنیت و حرمتی برای خانواده نیست و چون خانواده اولین واحد در بنای جامعه است، باید در آن امنیت استقرار داشته و پاکی برقرار باشد و زن و مرد هر دو با اطمینان از یکدیگر در آن زندگی کنند.(2)
پاکدامنی برترین عبادت ها
در احادیث مختلفی از معصومین علیهم السلام، پاکدامنی به عنوان برترین عبادتها شمرده شده است. در حدیثی از امام علی علیه السلام می خوانیم: «برترین عبادت پاکدامنی است»(3) و در حدیث دیگر از حضرت آمده است: « برترین عبادت یک چیز است و آن عفت و پاکدامنی می باشد».(4) همچنین امام باقر علیه السلام فرموده است: « برترین عبادت ها عفت شکم و فرج است».(5)
خداوند با اشاره به این اصل مهم فرموده است: « وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ»؛ « و (نیز ) آنان پاکدامن از مسلمانان و آنان پاکدامن از اهل کتاب حلالند؛ هنگامی که مهر آن ها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید».(6) مفسرین معتقدند که این آیه دلیل بر جواز ازدواج با زنان پاکدامن مؤمن و زنان پاکدامن اهل کتاب می باشد.(7) پاکدامنی و عفت مردان نیز از شرایط حلیت ازدواج آنان با زن عفیف و پاکدامن می باشد. این آیه بر حرمت روابط آشکار و مخفیانهی مردان و زنان حکایت دارد و نشانگر اهتمام اسلام به عفت و پاکدامنی جامعه است.
عوامل تهدیدکننده پاکدامنی
شهوت
چشم چرانی
چشم، دریچه حساسی است که در مقابل صحنه های تحریک آمیز، حالت منفعلانه ای به خود می گیرد و با ارسال آن به قلب و دل، تمایلات نفسانی را بدون تجزیه و تحلیل و عبور از فیلتر عقل، مطالبه می کند و انسان را به منجلاب بی عفتی و گناه می کشاند. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «هیچ غنیمتی مانند غنیمتی که انسان از راه کنترل چشم به دست می آورد، نیست؛ زیرا دیدگان از نگاه به نامحرم فروبسته نمی شود جز آنکه در قلب او عظمت و جلال الهی مشاهده می شود».(8)
اختلاط زن و مرد
اگر چه اسلام اجازه فعالیت اجتماعی را در عرصه اجتماع به زن داده است، اما او را از اختلاط در عرصه کار و فعالیت نهی کرده است. سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شده اند، ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است. هم چنانکه دختران حضرت شعیب علیه السلام با وجود اینکه شغل چوپانی داشتند، اما هنگام سیراب کردن گوسفندان خود ابتدا به کناری می رفتند تا چوپانان دیگر آب را از چاه کشیده و حیوانات خود را سیراب و آنجا را ترک کنند؛ سپس خود به کنار چاه رفته و حیوانات را سیراب می کردند. حتی هنگامی که می خواستند همراه موسی علیه السلام به خانه خود بروند، حضرت موسی علیه السلام پیشاپیش آن ها قدم برمی داشت تا به پشت آن ها نظر نکند؛ بنابراین می توان در عین حفظ حریم و حدود، در عرصه اجتماع نیز فعالیت کرد.(9)
خضوع در کلام زنان
خضوع در کلام به معنای این است که زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند و به تبع، دل دچار ریبه و خیال های شیطانی و شهوت برانگیخته شود که قرآن از آن نهی کرده است: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا»؛ «پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید».(10)
شاهکلید عوامل تهدیدکننده عفت، غفلت از یاد خداست:« وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»؛ « و هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم؛ پس همواره قرین اوست
عدم پوشش و زینت مناسب
خداوند متعال با خودآرایی زن مخالف نیست؛ بلکه با خودنمایی مخالف است. حتی در بعضی روایات زن و شوهر را برای قوام خانواده، به زینت و آرایش توصیه کرده است. امام موسی کاظم علیه السلام در حدیثی فرموده است: «خود آرایی و آمادگی مرد، سبب افزایش عفت زن می شود و برخی از زنان که در روزگاران گذشته آلوده شده اند، از این بابت بوده که شوهرانشان خود را نمی آراستند».(11)
خلوت با نامحرم
از دیگر عوامل تهدیدکننده عفت، خلوت با نامحرم است؛ یعنی مکان طوری باشد که رفت و آمد در آن کمتر باشد و یا آن محل درهای ورود و خروجش بسته باشد. در چنین شرایطی است که شیطان وسوسه خود را آغاز و انسان را به گناه متمایل می کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «مردی با زنی خلوت نکند که سومی آنها شیطان خواهد بود.»(12)
عدم خودباوری و عزّت نفس
وقتی انسان از جایگاه و شخصیت حقیقی خویش در نظام آفرینش غافل باشد و نداند که بهای حقیقی او معادل بهشت است و می تواند برتر از ملائکه و دیگر موجودات روی زمین باشد، لذایذ زودگذر و آنی دنیا در نزد او خوار می گردد و مصداق کلام امام علی علیه السلام می شود که فرمود: «کسی که در خود احساس کرامت می کند، شهوات و خواهش های نفسانی نزد او بی مقدار می شود» .(13)
فراموشی یاد خدا
شاهکلید عوامل تهدیدکننده عفت، غفلت از یاد خداست:« وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»؛ « و هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم؛ پس همواره قرین اوست».(14) غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب می شود که شیطان بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشد.
پی نوشتها:
1. مؤمنون: 5.
2. سید قطب، تفسیر فى ظلال القرآن، ج4، ص 120.
3. سفینة البحار، ص 207.
4. آثار الصادقین، ص 295.
5. تحف العقول، ص 217.
6. مائده: 5.
7. تفسیر راهنما، ج4، ص 252 ـ 250.
8. مصباح الشریعه، ص 9.
9. قصص: 25 ـ 23.
10. احزاب: 32.
11. وسایل الشیعه، ج 1، ص 88.
12. میزان الحکمه، ح 18663.
13. نهج البلاغه، ح 449.
14. زخرف: 36.
تبیان
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.