معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام (1)
چکیده
انتخاب همسر مرحله ای مهم و سرنوشت ساز در تحقق ازدواج موفق محسوب می شود . روند رو به تزاید طلاق در سال های نخست زندگی مشترک ، بیانگر نشانگر نقصمان بینش داوطلبان ازدواج در مسایل گوناگون از جمله امور مربوط به انتخاب همسر است . اسلام این مکتب حیات بخش که سعادت انسان را تضمین می کند ، در خصوص موضوع انتخاب همسر معیارهای متعددی را ارائه کرده که در نظر داشتن آنها زمینه ساز تاسیس خانواده مطلوب به شمار می رود . در این مقاله ، معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام در قالب شش دسته کلی تحت عناوین دینداری و ایمان ، ارزش های اخلاقی ، خصوصیات جسمی ، صلاحیت خانوادگی ، خصوصیات اقتصادی و ویژگی های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است . در اسلام ، بر اصل همسان همسری به عنوان معیار همسر گزینی و ضامن انجام خانواده ، در ذیل عنوان « کفویت » تاکید شده است . اما دیدگاه های ارزشی اسلام به ارائه تعریف خاصی از کفویت زن و شوهر انجامیده است . برخورد ایجابی با برخی جنبه های همسان همسری و برخورد سلبی با جنبه های دیگر (همسانی قومی ، نژادی و طبقاتی) ، نشان دهنده کوشش قانون گذار اسلام در جهت تغییر نگرش های فرهنگی نسبت به موضوع همسان همسری است .
کلید واژه ها : ازدواج ، انتخاب همسر ، معیارهای انتخاب همسر ، کفویت ، همسان همسری
مقدمه
ازدواج در منطق قرآن کریم زمینه ساز ایجاد آرام بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی خانوادگی همراه با مودت و رحمت است . خداوند متعال کارکرد این سنت نبوی صلی الله علیه وآله را قرآن کریم چنین تبیین می فرماید : « و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید ، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد ؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند ! » (روم : 21) اما هنگامی که زندگی آن گونه که افراد توقع دارند ، پیش نمی رود ، اکثر زوج ها به حالتی از ناباوری و سرخوردگی زناشویی می رسند . سرخوردگی زناشویی (1) کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی است که شامل کاهش توجه در رابطه با همسر ، بیگانگی عاطفی و افزایش یک نوع بی علاقگی و بی تفاوتی نسبت به همسر است . (2 ) اینک این سوال مطرح است که چرا این کانون آرامش ، مودت و رحمت جای خود را به سرخوردگی ، ناسازگاری و خشونت می دهد و در مواردی نه چندان اندک (3 ) نتیجه ای جز طلاق و جدایی ندارد ؟
تحقیقات ارائه شده توسط معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان و مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیتی آسیا و اقیانوسه ، (4 ) در خصوص آمار طلاق در سال 1385 حاکی از آن است که بالغ بر 75 درصد طلاق ها مربوط به زوجین با کمتر از 10 سال سنوات زناشویی است . در علاوه بر این ، نزدیک به 50 درصد طلاق ها نیز در چهار سال اول زندگی اتفاق می افتد . تحقیق آقاجانی مرسا ، که به بررسی علل طلاق در سه طبقه اجتماعی بالا ، متوسط و پایین شهر تهران پرداخته نیز نشان می دهد که از بین 450 نفر از زنانی که حکم طلاق آنها صادر شده است ، 7. 48% پاسخ گویان در طبقه پایین در اولین سال زندگی مشترک با یکدیگر اختلاف داشته اند . این میزان در طبقه متوسط به 7. 34% و در طبقه بالا به 7. 46% می رسد .(5)
بررسی های به عمل آمده توسط سپهریان (6 ) در خصوص مواردی که طی سال های 1373 و 1374 در شهرستان ارومیه حکم طلاق درباره آنها صادر شده است ، نیز حاکی از آن است که 70% از خانواده های طلاق ، اظهار نموده اند که هنگام ازدواج اختلاف پیدا کرده اند . آمارهای فوق گویای این مطلب است که در مواردی که بیان آن گذشت ، شناخت دو طرف از یکدیگر تا حدی ناقص و محدود است که به مجرد ازدواج و تنها با گذشت زمانی اندک از زندگی مشترک پی به ناهماهنگی خود می برند و ادامه آن را نا ممکن می شمارند . بر اساس آمارهای فوق که بخش اندکی از تحقیقات انجام شده در این خصوص است ، ضعف شناخت در انتخاب همسر از جمله عوامل موثر در عدم سازگاری همسران جوان به شمار می رود . چنان چه بتوان بینش و آگاهی جوانان در شرف ازدواج را در مورد انتخاب همسر افزایش داد ، می توان به وقوع ازدواج های موفق و کاهش نرخ طلاق در جامعه امیدوار بود همچنان که در پژوهش آقاجانی مرسا ، که بدان اشاره شد ، 82% پاسخ گویان در طبقه پایین و 70% پاسخ گویان در طبقه متوسط و 3. 53% در طبقه بالا بر این باورند که انتخاب همسر می تواند در پایداری ازدواج بیشترین نقش را داشته باشد . (7 )
هرچند ضعف شناخت می تواند ناشی از کمبود آگاهی در مورد خصوصیات فرد مورد نظر باشد . اما عدم توجه به مهم ترین معیارهای انتخاب همسر نیز عامل عدم موفقیت بسیاری از ازدواج ها به شمار می رود . اسلام به عنوان دین برخوردار از نظام جامع ، که سعادت انسان را تضمین می کند ، در خصوص موضوع انتخاب همسر نیز معیارهای متعددی را ارائه کرده که در نظر داشتن آنها ، زمینه ساز تاسیس خانواده مطلوب به شمار می رود . این مقاله ، می کوشد معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام را بررسی کرده و میزان اهمیت هریک را مشخص نماید.
در اسلام معیارهای انتخاب همسر در قالب شش دسته ملاک دینی ، اخلاقی و روان شناختی ، خانوادگی ، جسمانی ، اجتماعی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته و در منابع اسلامی در خصوص میزان اهمیت هریک مباحثی مطرح شده است . اسلام برای معیارهای مختلف وزن یکسانی در نظر نگرفته و به نوعی اولویت بندی در مورد معیارهای گوناگون پرداخته است . اینک دیدگاه اسلام را در خصوص هریک از معیارهای انتخاب همسر و میزان اهمیت آنها مورد توجه قرار می دهیم .
دینداری و ایمان
دینداری و ایمان به خداوند از جمله معیارهایی است که در منابع اسلامی مورد توجه جدی قرار گرفته و رعایت آن شرط اساسی در همسر گزینی به شمار آمده است . بر این اساس ، مردان و زنان مومن از وصلت با افراد بی ایمان ، حتی در صورت برخورداری از سایر معیارهای همسر مطلوب ، نهی شده اند . (بقره 221) منظور از « ایمان » در قرآن کریم ، ایمان به سه اصل(8) است که اساسی ترین آنها ، ایمان بالله خواهد بود که اگر جامع و کامل باشد ، ایمان به دو اصل دیگر را نیز تامین می کند .(9) البته ایمان صرف ادراک نیست ، بلکه عبارت است از پذیرایی و قبول مخصوصی از ناحیه نفس نسبت به آنچه درک کرده ، قبولی که باعث شود نفس در برابر آن ادراک و آثاری را که اقتضاء دارد ، تسلیم شود . نشانه چنین قبولی این است که سایر قوا و جوارح آدمی نیز آن را قبول نموده ، مانند خود نفس در برابرش تسلیم شود . (10) ایمان مقتضی عمل صالح است و ما را به انجام آن وا می دارد . (11)در واقع ، ایمان مانند چشمه ای از قلب می جوشد ، به سوی اعضا و جوارح جریان پیدا می کند و به صورت اعمال صالحه و حسنه ظاهر می شود . (12) اهمیت ایمان در انتخاب همسر از آنجا روشن تر می گردد که ریشه اخلاق و ارزش اخلاقی از دیدگاه اسلام ایمان است و برای به دست آوردن تقوا و تخلق به اخلاق شایسته ، نخست باید به تحصیل ایمان مبادرت شود . (13) با توجه به نقش دینداری در سعادت زندگی زناشویی ، می توان برخورداری از انگیزه الهی در ازدواج را نخستین گام بهرمندی از ولایت خداوند (14) و زمینه ساز تحصیل سایر معیارهای همسر مطلوب (ممتحنه : 10) به شمار آورد . اسلام همسانی دینی را شرط لازم برای تحقق ازدواج دائم دانسته(15) مسلمانان را از برقراری پیوند زناشویی با غیر مسلمانان بر حذر می دارد . (16) اهمیت دینداری در استحکام خانواده ، در تحقیقات پژوهشگران نیز به اثبات رسیده است ، به طوری که ویتز (17) و همکاران (1985) با فرا تحلیل 56 مطالعه انجام شده درباره مذهب و احساس خشنودی بیان کردند که خشنودی زناشویی ، تحت تاثیر مذهب قرار دارد . مذهب و پایبندی به آن می تواند میزان طلاق را در افراد مذهبی تا حدود نصف کاهش دهد .(18) از دیدگاه اسلام ، علاوه بر همسانی دینی زوجین ، همسانی آنان در مراتب دینداری نیز مورد توجه قرار گرفته است . چنانچه در حدیثی رسول خدا صلی الله علیه و آله مرد مومن را هم شان زن مومن و مرد مسلمان را همتای زن مسلمان قلمداد می کنند .(19) در روایت دیگری تاکید شده که اگر حضرت علی علیه السلام نبود ، همتایی در میان انسان ها برای ازدواج با حضرت زهرا علیها السلام یافت نمی شد . (20) در منابع اسلامی ، محبت اولیای الهی نیز جلوه ای از دینداری همسر به شمار آمده (تحریم : 5) و بر نقش آن در انعقاد نطفه بنده خداوند تاکید شده است . 4 همچنین منابع اسلامی ، علاوه بر موارد فوق ، که مشترک بین زن و مرد است بر وجود خصایص دیگری در زنان همچون همیاری با همسر در انجام وظایف دینی ، (21) بندگی و بازگشت از گناه به سوی خداوند تاکید کرده است ، حاصل آنکه ، می توان گفت که اسلام ازدواج با افراد همسان را مورد تاکید قرار داده است . البته بر خلاف دیدگاه همسان همسری در روان شناسی اجتماعی ، که همسانی زوجین را در تمامی عرصه ها یا لااقل در عرصه های نژاد ، دین و منزلت اقتصادی - اجتماعی لحاظ کرده است ،( 22) منابع اسلامی معیار همسانی را ، که از آن با عنوان « کفوت » نام می برند ، تنها هماهنگی سطح دینی طرفین ازدواج می دانند .
ارزش های اخلاقی
پایبندی به ارزش های اخلاقی از جمله مهم ترین معیارهای همسر شایسته از دیدگاه اسلام محسوب می شود . به گونه ای که بیشترین توصیه های پیشوایان دینی در خصوص توجه به وجود ارزش های اخلاقی در بین داوطلبان ازدواج ارائه شده است . ارزش های اخلاقی طیفی از احکام دستوری در چهار عرصه اخلاق فردی ، خانوادگی ، اجتماعی و زیست محیطی را در بر می گیرد . (23) از جمله ارزش های مهم اخلاقی ، که موجب رضایت مندی زناشویی می گردد ، حسن خلق است . به دلیل اهمیت فوق العاده این ویژگی ، امام رضا علیه السلام ازدواج با فرد بد اخلاق را روا ندانسته و از آن نهی می کنند . (24 ) امام صادق علیه السلام ، حسن خلق را عبارت از فروتنی ، نیکوگفتاری و خوش رویی می دانند.(25)بنابراین ، مهرورزی به همسر ، که برآیند این صفات است ، به عنوان یکی از شاخص های مهم همسر مطلوب محسوب شده است . (واقعه : 36 (26) همچنین با توجه به تاثیر گفتار در روابط همسران ، بر پرهیز از گزینش افراد بدزبان به عنوان همسر تاکید شده است . (27) علاوه بر خصوصیات فوق ، که در مرد و زن مورد تاکید قرار گرفته ، در خصوص ارزش هایی همچون نرم خویی ، (28) سپاس گزاری( 29)و پرهیز از پرخاشگری (30)در زنان عنایت ویژه ای صورت گرفته است .
بخش دیگری از ارزش های اخلاقی مورد نظر اسلام در قلمرو انتخاب همسر ، با موضوع عفت و پاکدامنی (احزاب : 59) مرتبط است . در این زمینه ، یکی از ویژگی های مهم همسر گزینی ، رعایت پوشش مورد نظر اسلام است و آن که زنان جلوه های زیبایی اندام خود را در معرض دید نامحرمان قرار ندهند . (نور : 31) (احزاب : 32) همچنان که آنان از تبرج و جلب توجه دیگران منع شده اند . وجود این خصلت در زنان ، آن چنان از اهمیت برخوردار است که دارنده آن از جمله برترین زنان به شمار آمده است . از دیگر ارزش های قابل توجه در موضوع عفاف ، این است که مرد و زن داوطلب ازدواج ، چشم خود را از مشاهده صحنه های حرام بپوشانند . عفت در گفتگو با نامحرم ، هم از نظر محتوا و هم از نظر سبک گفتگو از دیگر شاخص های مربوط به همسر گزینی است . از منابع اسلامی به دست می آید که افراد دارای روابط دوستانه با جنس مخالف نیز از صلاحیت لازم برای انتخاب شدن به عنوان همسر مطلوب برخوردار نیستند . با توجه به آن که اهتمام زنان به حضور و خودداری آنان از خروج بی مورد از منزل ، یکی از زمینه های مهم تحقق عفاف در قلمروهای پیش گفته می باشد ، این موضوع نیز به عنوان شاخصی برای تشخیص عفت زن محسوب می شود . (احزاب ، 33)(31)
در مورد مردان شایسته نیز با وجود تاکید بر خصلت غیرت و مطلوب دانستن آن ، (32 ) به تاثیرات منفی غیرت نابجا و نقش آن در ایجاد انحراف در زنان اشاره شده است . (33 ) بنا براین ، باید از ازدواج با مردانی که به گونه ای افراطی دچار بد بینی هستند ، اجتناب شود . آیات قرآن کریم با عنایت ویژه به خصیصه پاکدامنی در گزینش همسر ، مردان و زنان جامعه اسلامی را به ازدواج با افراد پاکدامن فرا خوانده (مائده :5 ؛ نساء : 24) و ایشان را از وصلت با فاسقان بر حذر داشته است . (نور : 3 و 26) (34 ) پیشوایان اسلامی نیز ضمن آن که همسانی را در عفاف دانسته اند ،(35 ) در دعاهای خود ، بر خورداری از پاکدامن ترین همسران را از خداوند طلب کرده اند . (36 ) افزون بر دو ارزش عمده اخلاقی حسن خلق و عفاف ، منابع اسلامی بر احراز خصوصیات اخلاقی و روان شناختی دیگری نیز در همسر مطلوب تاکید کرده اند . از جمله آن که ، خصلت وفاداری به عنوان یکی از صفات همسر شایسته لحاظ شده و از ازدواج با ساکنان برخی از مناطق جغرافیایی ، به دلیل وجود رگه هایی از عدم وفاداری در آنان نهی به عمل آمده است . (37 )یا ضمن تاکید بر ویژگی تعقل زن ، ازدواج با زنان کودن به دلیل رنج آور بودن معاشرت با ایشان و نیز ناتوانی آنان در تربیت صحیح فرزند جلوگیری شده است . (38 ) همچنان که پرهیز از دنیا طلبی و تفاخر به جلوه های مادی از معیارهای زن شایسته قلمداد شده است . (احزاب : 28) (39 ) سرانجام ، به ازدواج با زنانی توصیه شده که از خصیصه صبر و استقامت در برابر مشکلات برخوردار بوده و در برخورد با ناملایمات احساس ناتوانی نکنند .(40 ) اهتمام به احراز این ارزش ها در همسر است که نوید زندگی توام با آرامش را به همسران خواهد داد .(روم : 20) (41)
پینوشتها:
* دانشجوی دکتری روان شناسی تربیتی .
1 . maritial disaffection
2 . سمانه کوهی ، و دیگران ، معرفی مدل درمانی سرخوردگی زناشویی در زوجین ، مشاوره خانواده و بهداشت جنسی ، ص 226 .
3 . حسین بستان ، اسلام و جامعه شناسی خانواده ، ص 11 .
4 . همان ، ص 25 .
5 . همان ، ص 51 .
6 . همان ، ص 19 .
7 . حسین آقای جان ، « عوامل موثر بر طلاق بر حسب طبقه اجتماعی مورد : شهر تهران » جامعه شناسی ، ش 2 ، ص 55 .
8 . توحید ، نبوت و معاد .
9 . محمد تقی مصابح یزدی ، اخلاق در قرآن (مشکلات) ، تحقیقق و نگارش محمد حسین اسکندری ، ج 1 ، ص 130 .
10 . سید محمد حسین طباطبایی ، المیزان ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی ، ج 11 ، ص 484 .
11 . محمد تقی مصابح یزدی ، اخلاق در قرآن (مشکلات) ج 1 ، ص 166 .
12 . همان ، ج 1 ، ص 147 .
13 . همان ، ج 1 ، ص 166 .
14 . محمد محمدی ری شهری ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، ترجمه حمید رضا شیخی ، ص 74 .
15 . امام خمینی ، تحریر الوسیله ، ج 2 ، ص 285 .
16 . willts , F . K .
17
18 . مجتبی حیدری ، دینداری و رضامندی خانوادگی ، ص 35 .
19 . محمد بن یعقوب کلینی ، الکافی ، ج 5 ، ص 341 .
20 . محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ج 3 ، ص 393 .
21 . نهج الفصاحه ، ص 511 ؛ محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 578 .
21 . محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 337 .
22 . Michael Hughes , and et al ., Sociology : the core , P . 326
23 . ملانی و جودیت اسمتانا کیلن رشد اخلاقی ؛ کتاب راهنما ، ترجمه محمدرضا جهانگیر زاده قمی ، و دیگران ، ج 1 ، ص 33 .
24 . محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 563 .
25 . همان ، ج 2 ، ص 103 .
26 . همان ، ج 5 ، ص 326 ؛ سید فضل الله الراوندی ، النوادر للراوندی ، ص 48 ؛ حسن طبرسی ، مکارم الاخلاق ، ص 216 .
27 . محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ص 429 ؛ محمد بن الحسن ، تهذیب الاحکام ، ج 7 ، ص 400 .
28 . محمد بن یعقوب کلینی ، الکافی ، ج 5 ، 324 .
29 . سید فضل الله الرواندی ، النوادر للراوندی ، ص 48 .
30 . محمد بن یعقوب کلینی ، الکافی ، ج 5 ، ص 323 ، فیض کاشانی ، مهجه البیضا ، ج 3 ، ص 86 .
31 . همان ، ص 323 .
32 . همان ، ص 536 .
33 . محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ، ج 74 ، ص 216 .
34 . محمد بن الحسن طوسی ، تهذیب الاحکام ، ج 7 ، ص 400 ؛ محمد محمدی ری شهری ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، ص 104 .
35 . محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 347 .
36 . همان ، ص 324 .
37 . محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ص 393 ؛ یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 352 ؛ محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ص 566 .
38 . محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 353 - 354 .
39 . مولی محسن فیض کاشانی ، المحجه البیضاه فی تهذیب الاحیاء ، ج 3 ، ص 86 .
40 . محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 323 .
41 . محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ج 3 ، ص 389 .
معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام (3)
خصوصیات اقتصادی
در منابع اسلامی به جنبه های اقتصادی انتخاب همسر نگاه ویژه ای صورت گرفته است . بدین ترتیب توان اقتصادی مرد و زن آماده ازدواج ، نباید ملاک گزینش و یا رد آنها قرار گیرد چنانچه قرآن کریم اعضای جامعه اسلامی را به زمینه سازی برای ازدواج مردان و زنان بی همسری ، که از شایستگی لازم برای ازدواج برخوردارند ، فراخوانده است . در عین حال نه تنها تمکن مالی را شرط این شایستگی ندانسته ، بلکه ازدواج را برای افراد بی بضاعت موجب استغنا و برخورداری آنان از فضل الهی دانسته است . (1 ) بر اساس این نگرش ، اولیای الهی مردان بدون همسر را به ازدواج ترغیب کرده ، و ترک ازدواج از ترس فقر را بد گمانی به خدا دانسته (2 ) و آن را موجب جدا شدن از مسیر پیشوایان دین به حساب آورده اند . (3)سیره عملی اولیای دین نیز حاکی از آن است که ایشان بدون کمترین نگرانی و با اعتماد کامل به فضل الهی ، اصحاب بی بضاعت خویش را برای خواستگاری می فرستاده اند و به اولیای دختران نیز توصیه می کرده اند که مسایل اقتصادی را مانع ازدواج دخترانشان با افراد یاد شده قرار ندهند . (4) البته لازم است کسانی که قرار است مسئولیت اقتصادی خانواده را بر عهده گیرند ، افرادی مسئولیت پذیر بوده و در راستای تامین رفاه خانواده از هیچ کوششی فرو گذار نکنند . چنانچه امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خود فرمودند : « ای معاذ ! ... برای خانواده ات تلاش کن . مبادا آنان برای تو کار و تلاش کنند . » (5) و به یکی دیگر از یارانشان نوشتند : « ... درتامین معاشت تنبلی مکن که باری بر دوش دیگری - یا فرمود : بر دوش خانواده ات - باشی »(6)
همچنین پیشوایان دین مردان را از انتخاب همسر صرفاً به انگیزه ثروت مندی زن بر حذر داشته و متذکر شده اند که خداوند چنین مردانی را به دارایی همسر واگذار (7) و به آن پناهنده می کند (8) و ثروت همسر ممکن است او را به طغیان کشاند .( 9) از اهتمام اندک اسلام به توانایی اقتصادی داوطلبان ازدواج ، این نکته نیز به دست می آید که از دیدگاه اسلام ، همسانی اقتصادی دو طرف ازدواج ، معیاری اساسی در انتخاب همسر شمرده نمی شود همچنان که در ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام و نیز ازدواج هایی که به توصیه اولیای الهی صورت گرفته ، از جمله ازدواج جوبیر با ذلفا ،(10) مقداد بن اسود با ضیاعه بنت عبد المطلب ، زید بن حارثه و زینب بنت جحش (11) و نیز ازدواج منجح بن ریاح با دختر ابی رافع (12 ) این نوع همسانی مشاهده نمی شود . محافظت از امانت های مالی ، یکی از ویژگی های همسر مطلوب از دیدگاه اسلام به شمار می رود . از این رو ، از امام باقر علیه السلام روایت شده که هر گاه مردی ، که دین و امانت داری او را پسندیدید ، برای خواستگاری به شما مراجعه کرد ، به او همسر دهید . (13 ) و از ویژگی های زنان صالح آن دانسته شده که زنانی خاضع { در برابر نظام خانواده } اند که در غیاب همسر ، اسرار و حقوق او را ، که خدا برای او قرار داده ، حفظ می کنند . (نساء : 34) پیامبر اکرم صل الله و علیه و اله در حدیثی این مسئولیت زنان را حفاظت از خویشتن و اموال شوهران معرفی می کنند . (14)
طلب روزی حلال از دیگر وظایف اقتصادی همسر از نگاه اسلام به شمار می رود . آنجا که خداوند به شیطان رخصت داد تا در ثروت و فرزندان پیروانش مشارکت جوید ، (اسراء : 64 ) راوی از امام باقر علیه السلام مفهوم این مشارکت را جویا شد . آن حضرت مشارکت شیطان را در چیزهایی دانستند که با مال حرام در ارتباط است . (15) از این رو ، افرادی که مشارکت شیطان را در دارایی و فرزندانشان بر نمی تابند ، لازم است در مورد رعایت حلال و حرام در کسب و کار همسر آینده دقت لازم را به خرج دهند .
مردی که مسئولیت اداره اقتصادی خانواده را بر عهده خواهد گرفت ، لازم است از سخاوت مندی لازم برخوردار باشد تا زندگی به کام خانواده سرشار از حلاوت و عاری از تلخ کامی گردد . از این رو ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یکی از ویژگی های بهترین مردان را گشاده دستی آنان ، و یکی از خصوصیت های بدترین مردان را بخل ایشان دانسته اند . (16) و در حدیثی دیگر بدترین مردم را کسی معرفی کرده اند که در تامین نیازهای زندگی ، خانواده خود را در فشار قرار دهد .(17)امام رضا علیه السلام نیز گشاده دستی مردان را مانع از آن دانسته اند که اعضای خانواده آنان ، مرگ ایشان را از خدا طلب کنند . (18) این حدیث بیانگر اهمیت زیاد سخاوت مندی در تامین آرامش خانواده بوده و از آن می توان ضرورت بررسی این خصیصه را پیش از ازدواج برداشت نمود .
در منابع اسلامی ، برخی ویژگی های اقتصادی زنان نیز در انتخاب همسر مورد توجه قرار گرفته است . در این میان ، خصیصه قناعت از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است ، به گونه ای که در دعای امیر المومنین علیه السلام ، بهرمند شدن از همسر قانع از خداوند متعال درخواست شده است . (19) این دعا با ازدواج آن حضرت با فاطمه زهرا علیها السلام به اجابت رسید و همسری نصیب آن حضرت شد که الگویی جاودانه برای قناعت و ساده زیستی بود .( 20) قناعت و رضایت زن به وضع موجود تا آن جا مورد تاکید پیشوایان اسلام قرار دارد که امام صادق علیه السلام در تقسیم بندی زنان به سه گروه ، از جمله بدترین آنان افرادی را معرفی می کنند که اندک نمی پذیرند و بسیار را ناچیز می شمرند . (21) از این گروه زنان ، نه نماز واجب و نه نافله پذیرفته نمی شود تا آن که توبه کرده و از همسر خویش به اندازه توانش طلب کنند . (22) در منابع اسلامی ، کم هزینه بودن زن از برکت او ، و سنگینی مخارج او از شومی وی به حساب آمده است . (23)
از دیگر ویژگی های زن شایسته در نگاه اسلام ، اندک بودن میزان مهریه وی عنوان شده است . (24) گزارش های فراوان در سراسر کتاب های حدیثی و فقهی ، تردیدی بر جا نمی نهد که مهر اندک و سبک ، پسندیده و مورد سفارش اسلام است . (25) از سوی دیگر ، مهریه سنگین به جای آن که عمل به قرآن (نساء : 4) و باعث برکت ازدواج (26) شود ، موجب شومی (27) و زمینه ساز عدوات (28) بین همسران و خانواده های آنان می گردد . بر خلاف این تصور ، که مهریه زن پس از طلاق مانع استیصال و پریشانی او می گردد ، و بر اساس این تصور ، مهریه های سنگینی برای دختران قرار داده می شود ، تحقیقات نشان می دهد بانوانی که به علت اختلاف خانوادگی به اجرای مهریه خود اقدام کرده اند ، نهایتاً به بذل و بخشش مهریه در ازای طلاق خلعی مبادرت کرده اند . (29)
هر چند از دیدگاه اسلام ، تامین نیازهای مالی خانواده بر عهده مرد است ، زنان نیز در صورت تمکن اقصادی می تواند بخشی از هزینه زندگی را به دوش کشند و اما آنچه از اهمیت ویژه برخوردار است ، آن است که این همیاری نباید موجب منت گذاری بر همسر شده و روزی به رخ او کشیده شود . رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی فرمود :« هر زنی که به دارایی خود بر شوهرش منت نهد و بگوید تو از ثروت من می خوری ، اگر تمام آن ثروت را هم در راه خدا صدقه بدهد ، خداوند از او نمی پذیرد ، مگر آن که شوهرش از او راضی شود . » (30) و در روایتی دیگر فرمود : « اگر همه طلا و نقره ها ی زمین را زن به خانه شوهرش ببرد ، سپس روزی از روزها بر سر او بزند و بگوید تو کیستی ؟! این دارایی مال من است ، اعمالش بر باد می رود ، اگر چه از عابدترین مردمان باشد ، مگر آن که توبه کند و از سخنش برگردد و از شوهرش پوزش بخواهد . »(31) بر این اساس ، دور بودن زن از خصیصه منت بر دیگران ، یکی از معیارهای قابل توجه در همسر گزینی محسوب می شود .
ویژگی های اجتماعی
با بررسی متون دینی ، می توان دیدگاه اسلام را در خصوص اهمیت ویژگی های اجتماعی در همسر گزینی دریافت . ضرورت یا عدم ضرورت همسانی زن و مرد در نژاد طبقه اجتماعی ، و وجود یا عدم وجود قرابت فامیلی و آشنایی پیشین آنها ، از جمله مواردی است که در اینجا مورد بررسی قرار می گیرد .
از دیدگاه جامعه شناسان ، تفاوت های قومی و نژادی غالباً با تعصب و پیش داوری همراه اند . وجود همین قالب های ذهنی منفی ، مانع از نزدیک شدن افراد متعلق به دو گروه قومی یا نژادی با یکدیگر شده ، و در نتیجه ، از برقراری ارتباط زناشویی بین آنان جلوگیری می کنند .(32) البته غالباً این پیش داوری ها از مبنای مستحکمی برخوردار نیست . از نظر اسلام ، همسانی نژادی زوجین ضرورت نداشته ، و ازدواج دو فرد از نژادهای مختلف اشکالی ندارد . دلیل این نکته این است که اولاً ، اسلام به نژاد به مثابه عاملی برای شناسایی افراد نگاه می کند ، نه امتیاز و برتری اقوام و ملل بر یکدیگر . (حجرات : 13) ثانیاً ، ازدواج اولیای الهی با افرادی از نژادهای دیگر همچون ازدواج حضرت امام حسین علیه السلام با شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ساسانی ،(33) حضرت کاظم علیه السلام با حضرت حمیده مصفاة ، که از اشراف عجم بود ، (34) امام رضا علیه السلام با حضرت تکتم ، که کنیزی از اهالی دورترین نقاط مغرب بود ،(35) و امام عسگریی علیه السلام با حضرت نرجس(36) که رومی بوده اند ، دلیل روایی چنین پیوندهای است .
ثالثاً ، پیشوایان دین به ازدواج هایی توصیه کرده اند که ویژگی بارز دو طرف آن تفاوت نژادی بوده است .(37)
اسلام همسانی در طبقه اجتماعی زوجین را نیز در ازدواج ضروری نمی داند . این امر نیز مستند به شواهد متعددی می باشد . از یک سو ، خداوند در قرآن تقوی را ملاک کرامت افراد در نزد خود می داند . (حجرات : 13) از سوی دیگر ، ازدواج های اولیای دین با کنیزانی (38) با وجود رفعت علمی و معنوی ، (39) از نازل ترین موقعیت اجتماعی برخوردار بودند ، بیانگر این مطلب است که همسانی طبقه اجتماعی ، عامل بسیار موثری در موقعیت ازدواج به شمارنمی رود . در یکی از این موارد ، امام زین العابدین علیه السلام با کنیزی ، که از آن امام حسن علیه السلام بود ، ازدواج کرد این خبر به گوش عبد الملک بن مروان رسید وی در نامه ای به حضرت نوشت که تو شوهر کنیزان گشته ای ! امام زین العابدین علیه السلام به او نوشت : « همانا خداوند به وسیله اسلام ، پستی را بلندی بخشیده و ناقص را کامل گردانیده و از فرومایگی ، به ارجمندی رسانیده است . بنابراین ، هیچ مسلمانی پست نیست ، بلکه پستی واقعی پستی جاهلیت است . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خود ، بنده اش را { از قوم خود } زن داد و با کنیزش ازدواج کرد . »(40) همچنان که وساطت اولیای الهی در ازدواج هایی که طرفین آن بر خاسته از طبقات متفاوت اجتماعی بوده اند ، گواه آشکاری بر این دیدگاه اسلام است . به عنوان نمونه ، رسول اکرم صلی الله علیه و آله در امر ازدواج فرزند خوانده خود ، زید بن حارثه که برده ای آزاد شده توسط حضرت خدیجه علیها السلام بود ، با دختر عمه خود ، زینب بنت جحش ، که از اشراف قریش بود ، وساطت نمودند . خداوند متعال نیز پس از مشاهده کراهت زینب ، به دلیل اختلاف پایگاه اجتماعی آنان ، درایه ای زینب را از مخالفت با حکم پیامبر بر حذر داشت . (احزاب : 36) به این ترتیب ، خط بطلان بر ضرورت همسانی زوجین در طبقه اجتماعی زد . در خصوص مورد اخیر ، علاوه بر روایاتی که گذشت ،(41) حدیث زیر گویا است . شخصی برای امام جواد علیه السلام نامه نوشت و در آن نظر حضرت را درباره ازدواج دختران خود و این که هیچ کس را همانند { و هم شان خودش } نمی یابد ، جویا شد . حضرت در پاسخ چنین مرقوم فرمودند : « آنچه در مورد دخترانت بیان کردی و این که کسی را همانند خودت نمی یابی ، دانستم ؛ اما - خدایت رحمت کند - این امر را معیار و شرط ازدواج دخترانت قرار نده ؛ زیرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « هر گاه کسی که اخلاق و دیانت او را می پسندید به خواستگاری نزد شما آمد به وی همسر دهید ، چرا که در غیر این صورت ، فتنه و فساد بزرگی زمین را در بر خواهد گرفت . (42)و(43)
از آنچه گذشت ، این نکته نیز آشکار می شود که وجود یا عدم قرابت فامیلی یا آشنایی قبلی نیز معیار مهمی در گزینش همسر از نگاه اسلام ، به شمار نمی رود . چنانچه ازدواج اولیای دین نیز در مواردی با اقوام و خویشان (44) و در موارد دیگری با افرادی که از قرابت فامیلی برخوردار نبودند ، صورت گرفته است و وقتی امام سجاد علیه السلام را به خاطر ازدواج با زنی ناشناس ملامت کردند ، آن حضرت فرمودند : هیچ مسلمانی پست نیست . » (45)
نتیجه گیری
با توجه به بیان معیارهای فوق ، تمایز بین رویکرد اسلام و رویکرد علوم اجتماعی به مسئله همسان همسری تا حدودی آشکار می شود . متخصصان مسائل خانواده در حوزه های جامعه شناسی و روان شناسی معمولاً تاثیر منفی انواع گوناگون ناهمسانی دو زوج را به عنوان واقعیتی اجتماعی مفروض گرفته و بر این اساس ، افراد را به احراز بالاترین سطوح همسانی توصیه و تشویق می کنند . اما در برابر این برخورد نسبتاً محافظه کارانه ، اسلام به عنوان مکتب دینی و الهی ، رویکردی اصلاحی را به نمایش گذاشته و در جهت تغییر پندارهای فرهنگی نادرستی مانند لزوم همسانی خانوادگی ، قومی و طبقاتی کوشیده است . (46) در اسلام ، بر اصل همسان همسری ، به عنوان معیار همسر گزینی و ضامن انسجام خانواده ، در ذیل عنوان « کفویت » تاکید شده است ، اما دیدگاه های ارزشی اسلام به ارائه تعریف خاصی از کفویت زن و شوهر انجامیده است . برخورد ایجابی با برخی جنبه های همسان همسری و برخورد سلبی با جنبه های دیگر بیانگر کوشش قانون گذار اسلام در جهت تغییر نگرش های فرهنگی نسبت به موضوع همسان همسری است . (47) همچنین از مباحث فوق روشن گشت که مهم ترین معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام ، دینداری و ایمان ، ارزش های اخلاقی و صلاحیت خانوادگی است خصوصیات جسمی ، اقتصادی و اجتماعی در درجه دوم اولویت قرار داشته یا اساساً معیاری برای انتخاب همسر به شمار نمی روند.
پینوشتها:
* . دانشجوی دکتری روان شناسی تربیتی.
1. نور : 32 ؛ الطبرسی ، 1414 ، ج 1 ، ص 43 ؛ محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 329 ؛ محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 330 .
2. محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 330 .
3. محمد محمدی ری شهری ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ،ص 60 .
4. محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 341 و ص 339 .
5. محمد محمدی ری شهری ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، ص 292 .
6. همان .
7. محمد بن الحسن طوسی ، تهذیب الاحکام ، ج 7 ، ص 399 .
8. محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 333 .
9. محمد محمدی ری شهری ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، ص 76 .
10. محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 339 .
11 . حسن طبرسی ، مکارم الاخلاق ، ص 207 .
12 . محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 339 .
13. همان ، ص 347 .
14. محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 327 .
15. محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ، ج 57 ، ص 342 .
16. محمد بن الحسن طوسی ، تهذیب الاحکام ، ج 7 ، ص 400 .
17. محمد محمدی ری شهری ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، ص 465 .
18. محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 68 .
19. سید فضل الله الراوندی ، النوادر للراوندی ، ص 49 .
20. حاکم حسکانی ، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل ، ج 2 ، ص 445 .
21. محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ص 318 .
22. مشکینی ، 1424 ، ص 681 .
23. حسن طبرسی ، مکارم الاخلاق ، ص 198 .
24. محمد بن علی صدوق ، من لا یحضره الفقیه ، ج 3 ، ص 386 .
25. محمدی ری شهری ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، ص 117 .
26. همان ، ص 108 .
27. محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 568 .
28. حسن طبرسی ، مکارم الاخلاق ، ص 237 .
29. ناهید دامن پاک مقدم ، بررسی تاثیر حقوق مالی بانوان در استحکام خانواده ، تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن ، ص 229 .
30. محمد محمدی ری شهری ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، ص 444 .
31. همان .
32. حسین بستان ، اسلام و جامعه شناسی خانواده ، ص 41 .
33. حسن طبرسی ، الاحتجاج علی اهل اللجاج ، ج 3 ، ص 387 .
34. همو ، اعلام الوری باعلام الهدی ، ص 313 .
35. محمد بن علی صدوق ، من لایحضره الفقیه ، ج 1 ،ص 18 .
36. محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ، ج 51 ، ص 9 .
37. حسن طبرسی ، مکارم الاخلاق ، ص 207 ؛ محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 344 ؛ حسین بستان ، اسلام و جامعه شناسی خانواده ، ص 196 .
38. حسن طبرسی ، الاحتجاح علی اهل اللجاج ، ج 3 ، ص 388 .
39. موسی خسروی ، زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ، ص 6 .
40. محمد بن یعقوب کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 346 ، به نقل از محمدی ری شهری ، 1387 ، ص 69 .
41. همان ، ج 5 ، 339 ، 341 و 344 .
42. حسن طبرسی ، مکارم الاخلاق ، ص 205 .
43. حسین بستان ، اسلام و جامعه شناسی خانواده ، ص 196 .
44. ر . ک . به : ابراهیم بابایی آملی ، داستان ازدو
45. محمد بن الحسن الحرالعاملی ، وسائل الشیعه ، ج 2 ، ص 76 .
46. حسین بستان ، اسلام و جامعه شناسی خانواده ، ص 196 .
47. همان ، ص 195 .
منابع
نهج البلاغه ، قم ، هجرت ، 1414 ق .
حر عاملی ، محمد بن الحسن ، وسائل الشعیه الی تحصیل مسائل الشریعه ، قم ، موسسه آل البیت لاحیاء التراث ، 1412 ق .
محمدی ری شهری ، محمد، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، ترجمه حمید رضا شیخی ، قم ، دار الحدیث ، 1387 .
سالاری فر ، محمد رضا ، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی ، قم ، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، 1385 .
کوهی ، سمانه و دیگران ، معرفی مدل درمانی و سرخوردگی زناشویی در زوجین ، مشاوره خانواده و بهداشت جنسی ، قم ، اندیشه ماندگار ، 1388 .
بستان ، حسین ، اسلام و جامعه شناسی خانواده ، قم ، پژوهشکده حوزه و دانشگاه ، 1383 .
بستان ، حسین ، اسلام و تفاوت های جنسیتی ، قم ، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، 1388 .
الیری ، دانیل ، ریچاردای . هیمن ، و آرتورای ، جانگسما راهنمای گام به گام درمان مشکلات زناشویی ، ترجمه علی کیمیایی و زهرا باقریان نژاد ، تهران ، رشد ، 1384 .
دیسک فشرده CD اجلاس طلوع مهر ، معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان ملی جوانان ، 1387 .
صدوق ، محمد بن علی ، من لا یحضره الفقیه ، قم ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، 1404 .
ـــــــ ، علل الشرایع ، قم ، داوری ، بی تا .
ـــــــ ، امالی ، بیروت ، اعلمی ، 1400 ق .
ـــــــ ، معانی الاخبار ، قم ، جامعه مدرسین ، 1403 .
ـــــــ ، الخصال ، قم ، جامعه مدرسین ، 1362 .
ـــــــ ، عیون اخبار الرضا علیه السلام ، تهران ، جهان ، 1378 ق .
آقا جانی مرسا ، حسین ، عوامل موثر بر طلاق بر حسب طبقه اجتماعی مورد : شهر تهران ، جامعه شناسی ، ش 2 ، 1384 .
سپهریان ، فیروزه ، « بررسی مقدماتی عوامل موثر بر طلاق و راههای پیش گیری از آن » . اصول بهداشت روانی ، ش 5 و 6 ، بهار و تابستان ، 1379 .
کلینی ، محمد بن یعقوب ، الکافی ، تهران ، دار الکتب الاسلامیه ، 1365 .
مصابح یزدی ، محمد تقی ، اخلاق در قرآن ، تحقیق و نگارش : محمد حسین اسکندری ، قم ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، 1384 .
محمدی ری شهری ، محمد ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث ، با همکاری عباس پسندیده ، ترجمه حمید رضا شیخی ، قم ، دار الحدیث ، 1378 .
طباطبایی ، سید محمد حسین ، المیزان فی التفسیر القرآن ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی قم ، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه ، قم ، 1363 .
طوسی ، محمد بن الحسن ، تهذیب الاحکام ، تهران ، دار الکتب الاسلامیه ، 1365 .
مصباح یزدی ، محمد تقی اخلاق در قرآن (مشکلات) ، تحقیق و نگارش محمد حسین اسکندری ، قم ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، 1384 .
طبرسی ، حسن ، مکارم الاخلاق ، قم ، شریف رضی ، 1370 .
مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، بیروت ، موسسه الوفاء ، 1403 .
پاینده ، ابوالقاسم ، نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، تهران ، دنیای دانش ، 1382 .
امام خمینی ، تحریر الوسیله ، قم ، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان ، بی تا .
حیدری ، مجتبی ، دینداری و رضامندی خانوادگی ، قم ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، 1385 .
الراوندی ، سید فضل الله ، النوادر للراوندی ، قم ، دار الکتاب ، بی تا .
فیض کاشانی ، مولی محسن ، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء ، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، بی تا .
الدیلمی ، الحسن بن ابی الحسن ، ارشاد القلوب ، بیروت ، موسسه الاعلمی ، 1389 .
کیلن ، ملانی و جودیت استمانا ، رشد اخلاقی ؛ کتاب راهنما ، ترجمه محمد رضا جهانگیر زاده قمی و همکاران ، قم ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 1389 .
الدیلمی الهمدانی ، شیرویه بن شهردار ، الفردوس بماثور الخطاب ، تحقیق محمد السعید بن بسیونی زغلول ، بیروت ، دار الکتب العلمیه ، 1406 ق .
السجستانی الازدی ، سلیمان بن اشعث ، سنن ابی داود ، تحقیق : محمد محیی الدین عبد الحمید ، بیروت ، دار احیاء السنه النبویه ، بی تا .
البخاری ، محمد بن اسماعیل ، صحیح البخاری ، تحقیق مصطفی دیب البغا ، بیروت ، دار ابن کثیر 1410 ق .
النوری ، میرزا حسن ، مستدرک الوسایل ، بیروت ، موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث ، 1408 .
نهج البلاغه ، شرح ابن ابی الحدید معتزلی ، عبد الحمید ، قم ، کتابخانه آیت الله مرعشی ، 1404 .
مظلومی ، رجبعلی ، تربیت معنایی انسان « تربیت از دیدگاه ائمه اطهار » ، تهران ، انجمن اولیا و مربیان ، 1387 .
فلسفی ، محمد تقی ، الحدیث ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1367 .
مظاهری ، علی اکبر ، جوانان و انتخاب همسر ، قم ، پارسیان ، 1388 .
الهندی ، علی المتقی بن حسام الدین ، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال ، تصحیح صفوه السقا ، بیروت ، مکتبه التراث الاسلامی ، 1397 .
التمیمی المغربی ، النعمان بن محمد ، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام ، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی ، مصر ، دار المعارف ، 1389 ق .
حسکانی ، حاکم ، شواهد التنزیل لقواعد التفصیل ، تهران ، موسسه طبع و نشر ، 1411 ق .
الشیبانی ، احمد بن محمد ، مسند احمد بن حنبل ، تحقیق عبدالله محمد الدرویش ، بیروت ، دارالفکر ، 1414 ق .
دامن پاک مقدم ، ناهید ، بررسی تاثیر حقوق مالی بانوان در استحکام خانواده ، تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن ، ج 2 ، قم ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی 1386 .
طبرسی ، فضل بن حسن بن فضل ، اعلام الوری الهدی ، تهران ، اسلامیه ، 1390 ق .
طبرسی ، احمد بن علی ، الاحتجاج علی اهل اللجاج ، ترجمه نظام الدین احمد غفاری مازندرانی ، تهران ، مرتضوی ، 1403 .
خسروی ، موسی ، زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ، تهران ، اسلامیه ، 1380 .
Hughws , Michael , Carolin j . krohler , james W . vander zanden (2002) Sociology : the core , New York , McGraw - Hill H igher Education
خان اول انتخاب همسر
پرده اول
« ... ها خانم جان...یه بخت خیلی خوب تو فالت می بینم. کف دستت می گه که ماشاالله وضع مالیش خیلی خیلی خوبه.»
« جان تو، ته فنجونت یه چیزی شبیه ظرف عسل می بینم.... چه قدرم یارو شکیله... اِ اِ... اینم شبیه بند کراوات می مونه... به سلامتی.»
« حرکت ضربان قلبت، نشون می ده که ان شاالله تا چند ماه دیگه داماد می شی... ظاهراً عروس خانم یه دختر رعنای خوش قد و بالاست!...».
پرده دوم
آمارها، درد دل ها، جنگ ها و اعصاب خردکنی ها نیز حرف هایی برای گفتن دارند؛ بیشتر از حرف های رمال ها، فال قهوه چی ها، کولی ها و...
برای خیلی ها هنوز عصر شاهزادگان زیبای سوار بر اسب سفید از سرزمین رؤیاها تمام نشده است. اما خیلی ها هم دیدگاه کاملاً متفاوتی از ازدواج پیدا کرده اند؛ اما آنچه درست است، این است که تنها کسانی می توانند از ازدواج، تعریف درستی داشته باشند که آن را به راستی تجربه کرده باشند.
نیاز به ازدواج در روان انسان ها وجود دارد؛ همه محتاج آن هستند که تا زمانی که زنده اند از تنهایی نجات پیدا کنند. اما ازدواج اگر در چهارچوب درستی صورت نگیرد، به جای اینکه آرامش دهنده باشد آرامش را بر هم می زند و یا به جای اینکه با کسی رابطه صمیمانه ای پیدا کنیم، ممکن است همیشه با او زندگی کنیم، اما کاملاً تنها باشیم.
بنابراین، باید چهارچوب های اساسی انتخاب همسر را به خوبی بدانیم تا با انتخاب درست به نیازهای بیولوژیک و روانی خود، پاسخ صحیح بدهیم.
تناسب خانوادگی
به طور کلی، شخصیت انسان ها در بستر خانواده شکل می گیرد. چهارچوب خانواده و آنچه که به عنوان شکل گیری شخصیت در خانواده وجود دارد، از خانواده ای به خانواده دیگر متفاوت است؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتی ای که دارد در فرد تأثیرات متفاوتی می گذارد؛ چرا که نقش تربیت در شکل گیری شخصیت مهم است.
جان واتسون- پدر علم روان شناسی- می گوید: 50 نوزاد به من بدهید و بگویید چه شخصیت هایی لازم دارید؛ دانشمند، پلیس، قاضی، دزد و ... چه می خواهید؟! من مطابق سفارش شما 20 سال بعد این افراد را به شما تحویل می دهم. در واقع او می خواهد بگوید که تربیت، نقش بسیار پررنگ تری از زمینه های دیگر مثل ژنتیک یا زمینه های خاص دیگر دارد.
خانواده نقش اساسی و اصلی را در شکل گیری شخصیت فرد دارد، بنابراین افراد در انتخاب همسر، زمانی در کنار کسب نیازهای روانی( که به مراتب مهم تر از نیازهای بیولوژیک هستند)، درست پاسخ می گیرند و از اضطراب جدایی یا ترس از تنهایی نجات می یابند که 2 نفر، از نظر خانوادگی نیز متناسب باشند.
چنان که اشاره کردیم خانواده- بنا به تربیتی که روی فرزندش دارد- نقش مهمی در شکل گیری شخصیت او ایفا می کند و این مسئله این روزها بسیار نادیده گرفته می شود، چرا که دختر و پسر، همدیگر را خارج از بسته خانوادگی می بینند؛ ساده ترین شکل آن این است که در دانشگاه با هم آشنا می شوند، در حالی که نمی دانند طرف مقابلشان محصول چه خانواده ای است! در شکل دیگر در یک برخورد همدیگر را می بینند در حالی که هر دو، دوست دوستان شان هستند و شناخت دیگری از یکدیگر ندارند یا به صورت تصادفی، با هم آشنا می شوند.
انسان ها، محصول خانواده شان هستند؛ پس بهتر است در زمان گزینش همسر، او را از داخل بستر خانواده دید و انتخاب کرد و دقت کرد که آیا شخص مورد نظر، از نظر خانوادگی با آنها تناسب دارد یا خیر؟ در اینجا، مفهوم خانواده زمینه های تربیتی را نیز باز می کند. به طور مثال فردی می گوید که ما از نظر خانوادگی به هم می خوریم. آیا به طور خاص، بستر فرهنگی و شیوه های تربیتی رایج در خانواده را بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند؟ گاهی 2 نفر با هم ازدواج می کنند و از نظر فرهنگی و خانوادگی به هم شبیه هستند، اما شیوه های تربیتی آنها متفاوت است! مثلاً در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی ندارد.
مثلاً مادر پسر 30 سال است که زندگی کرده اما هیچ چیز متعلق به او نیست و فقط وظیفه اش این بوده که بشوید، بپزد، و فرزندان را بزرگ کند. پسری که نگاهش به زن این گونه شکل گرفته است با دختری ازدواج می کند که در ساختار خانواده اش مادر، همه کاره بوده و تعیین تکلیف می کرده است؛ در نتیجه در زندگی این دو نفر، پسر آن نگاه را نسبت به همسرش دارد و دختر انتظار دیگر دارد.
بنابراین این دو، تناسب خانوادگی ندارند هرچند از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی شبیه و در یک طبقه باشند. این زوج پس از مدتی در بهترین حالت پایشان به جلسات مشاوره کشیده می شود و در بدترین حالت به علت اختلافات شدید از دادگاه ها سر در می آورند.
تناسب فرهنگی
ما با هم تناسب فرهنگی داریم، آنها از نظر فرهنگ با ما متفاوت اند؛ فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ عبارتست از بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف می کنند. آن، به ما می گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید انجام گیرد؟ از آنجا که فرهنگ ها با هم متفاوت می باشند، بایدها و نبایدهای آنها نیز با هم فرق دارند. به عنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذری ها بسیار متفاوت تر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالی هاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری می باشد.
انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار می شویم این فرهنگ ماست که می گوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و... هیچ کاری نیست که با فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصله های فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
حال اگر 2 نفر همه خصوصیات شان ( که ذکر شده و خواهد شد) با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه برخورد کنند؟ اینجاست که باید از فرهنگ یکدیگر آگاه شوند و آن را بپذیرند؛ این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کنند و بگویند چه بیخود است! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به گونه ای هم فرهنگ می شوند.
تناسب اعتقادی
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچ کس نمی آیند و بروند. اگر 2 نفر که با هم ازدواج می کنند، این تناسب را ندارند، بدانند که اعتقادات تغییری نخواهد کرد مگر براساس شناخت. به عنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج می کند و می گوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد.
حجابی که به خاطر پسر می آید، روزی که دختر خاطر پسر را نخواهد و کوچک ترین اختلافی پیش آید، برداشته خواهد شد. وقتی انسان محجبه و نمازخوان می ماند که اعتقاداتش را پیدا کند، نه اینکه «به خاطر...» باشد. اگر فردی بی اعتقاد است، باید در ابتدا حوزه آشنایی او را پیدا کرد تا او با مطالعه و تحقیق به اعتقاد محکمی برسد، نه اینکه به خاطر دیگری اعتقاد ظاهری پیدا کند.
تناسب اقتصادی- اجتماعی
طبقه اقتصادی- اجتماعی، یک نوع نگرش به زندگی می دهد. وقتی دو نفر از لحاظ طبقه اقتصادی- اجتماعی با هم فاصله زیادی دارند، نگرش به زندگی و رفتارشان با هم متفاوت است. گاهی آدم هایی متعلق به طبقه اقتصادی- اجتماعی بالا نیستند اما با فعالیت های اقتصادی- اجتماعی به این طبقه می رسند و صاحب خانه، ماشین، ویلا و... می شوند. اما مردم در یک برخورد با یک نگاه به آنها می گویند تازه به دوران رسیده! و این، نوع رفتار و نگرش آنهاست که مردم را متوجه این مسئله می کند.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسان ها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی می دهد. بنابراین وقتی دو نفر از دو طبقه اقتصادی - اجتماعی متفاوت با هم ازدواج می کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار می شوند.
تناسب شخصیتی
هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر دو نفر که ازدواج می کنند، تفاوت های شخصیتی زیادی با هم داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی می شوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برون گراست و راحت ابراز احساسات و عواطف می کند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج می کند که انسانی درون گراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است.
این دو در طولانی مدت دچار مشکل خواهند شد؛ با هم هستند اما احساس تنهایی می کنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر می شوند اما به تدریج از هم فاصله می گیرند چون با هم تناسب ندارند و نمی توانند نیازهای همدیگر را برآورده نمایند.
تناسب تحصیلی
این تناسب هم نقش مؤثری دارد. اما چون تحصیلات اکتسابی است( یعنی اگر امروز نیست فردا می تواند باشد)، جزء مسائلی است که می گوییم اگر همه شرایط را دارند و بالقوه می توانند ادامه تحصیل دهند، در این ازدواج مشکلی پیش نمی آید.
اگر دختر فوق لیسانس و پسر لیسانس است، اشکالی ندارد( در حالی که به غلط جا افتاده که شوهر باید بالاتر باشد) اما اصولاً بهتر است که هر دو هم سطح باشند. گاهی دو نفر از مقطع لیسانس با هم آشنا می شوند و ازدواج می کنند. پسر دکترا می گیرد اما دختر در همان مقطع باقی می ماند. کم کم از هم فاصله می گیرند و فضای فکری آنها بسیار متفاوت می شود.
رضایت والدین
به دلیل اینکه عدم رضایت والدین تا سال های بسیار طولانی و حتی تا آخر زندگی تأثیر خود را دارد، بهتر است که دو نفری که می خواهند با هم ازدواج کنند، حتماً خانواده هایشان راضی باشند و اگر نیستند باید آنها را متقاعد سازند. باید دلایل مخالفت را دانست چرا که اغلب تجربه آنها باعث می شود که دلایل درستی را مطرح کنند و نباید عدم رضایت را سرسری گرفت و باز هم اگر برخلاف همه تلاش ها راضی نشدند، شایسته است تا گرفتن رضایت صبر کنند یا به ازدواج دیگری فکر کنند.
حقیقت امر این است که رضایت والدین تا زمانی که زندگی می کنند تأثیر خودش را دارد. بنابراین ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی انسان است. بدیهی است جدی گرفتن این مسئله و دقت در تمام جوانب می تواند زندگی موفقی را رقم بزند. در غیراین صورت، پشیمانی و پریشانی نتیجه ازدواج عجولانه خواهد بود.
ازدواج با چه اشخاصی صلاح نیست؟
براساس تحقیقات جفری اچ لارسن( Jeffry H Larson) محقق و کارشناس مسائل خانوادگی در هر فردی، ویژگی های شخصیتی خاصی وجود دارد که می شود آن ها را پیش از ازدواج شناسایی کرد و از طریق آن ها موفق یا ناموفق بودن یک ازدواج را پیش بینی کرد.
اما این خصوصیات چه هستند و چه افرادی در لیست « کسانی که نباید با آن ها ازدواج کرد» قرار دارند:
طبق تحقیقات نشان داده شده، افرادی که بیش از حد افسرده، کمرو، مضطرب، متخاصم، تکانشی( کسی که بدون فکر کردن عمل می کند) و یا در برابر فشارهای روحی آسیب پذیر هستند، فرد مناسبی برای ازدواج نیستند، همچنین در صورت وجود چنین مواردی این شخص باید روان درمانی شود.
در زیر به چند نمونه از ویژگی های نه چندان مثبت اشاره شده و بهترین توصیه در چنین شرایطی، ازدواج نکردن است!
زمانی که طرفین با هم هستند مثلاً برای تفریح اما بیشتر وقت آنها به جر و بحث و مخالفت با یکدیگر می گذرد. رابطه بین عشق و تنفر)
چنانچه یکی از طرفین به طور مداوم و آزاردهنده ای سؤالاتی از این قبیل را مطرح کند:« مطمئنی که دوستم داری؟» یا « واقعاً برایت اهمیت دارم؟»( تیپ تأییدخواه)
اگر با پدر و مادر خود رابطه خوبی ندارید و همسر آینده شما « درست شبیه» این والد نامطلوب شما است.
اگر دلیل ازدواج یکی از طرفین، یافتن کسی باشد که برایشان " مادری" یا "پدری" کند.
اگر تصمیم به ازدواج از جانب پدر یا مادر یا همسر آینده به فرد تحمیل شود.
اگر به این فکر کنید که:( شاید همه چیز بعد از ازدواج درست می شود)
چنانچه یکی از طرفین از دیگری بخواهد که همه دوستان قدیمی خود را ترک کند و یک زندگی اجتماعی تازه را شروع کند.( تیپ مالکیت طلب)
چنانچه یکی از طرفین همه تصمیم های مهم در رابطه با دیگری را به تنهایی اتخاذ می کند و( تیپ فرمانده)
اگر یکی از طرفین به راحتی و بارها «از کوره در می رود» و در کنترل خلق و خوی خود ناموفق می باشد.
اگر احساس کنید برای ازدواج، توسط فرد موردنظرتان تحت فشار قرار گرفته اید.
چنانچه یکی از طرفین دیگری را از نظر روحی و عاطفی آزار دهد.
اما:
- تصمیم گیری برای ازدواج بهتر است از روی عقل باشد تا عشق، و بیاموزید ویژگی های خود و طرف مقابل خود را خوب تشخیص دهید و تا پیش از ازدواج، در پی درمان آن باشید زیرا ازدواج تنها مشکلات شخصیتی را حل نمی کند بلکه در بسیاری از موارد آن ها را شدیدتر هم می کند.
- قبل از ازدواج به خوبی با شخص موردنظر با افکار و روحیات و شرایط آن آشنا شوید.
منبع: نشریه شاهد جوان، شماره 417.
ازدواج مسیار
ازدواج مسیار ازدواجی است که در سالهای اخیر میان اهل سنت به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و خاورمیانه شایع شده است. علما و حقوقدانان اهل سنت به بحث و بررسی دربارة این ازدواج پرداخته و از زوایای مختلف آن را تجزیه و تحلیل نمودهاند و عدهای قائل به جواز و مشروعیت آن شده و گروهی آن را نامشروع دانستهاند. این نوشتار به معرفی ازدواج مسیار، تفاوت آن با ازدواجهای دیگر، مشروعیت و جایگاه این ازدواج در بین اهل سنت و دیدگاه فقهای شیعه دربارة آن، پرداخته است. در ابتدا لازم است ویژگیهای ازدواج صحیح از دیدگاه اهل سنت به طور اجمالی بیان شود و سپس ازدواج مسیار بر آن تطبیق گردد.
1) ویژگی ازدواج صحیح از دیدگاه اهل سنت
از دیدگاه اهل سنت ازدواج دارای ارکان، شرایط و مقاصد ذیل است:
1-1) ارکان ازدواج
ارکان ازدواج عبارت است از وجود زوجین(زن و مرد) و انشاء صیغه (ایجاب و قبول) اعم از تلفظ کردن، نوشتن با لفظ یا کتابت یا اشاره در مورد افراد کر و لال.
2-1) شرایط ازدواج
شرایط ازدواج، چند دسته هستند برخی شرط صحت، برخی شرط نفوذ و برخی شرط لزوم ازدواج شمرده میشوند.
1-2-1) شرایط صحت
الف)- زن بر مرد حرام نباشد؛ خواه حرام موقتی مانند خواهر زن یا تحریمی که در آن شبهه است، مانند طلاق سوم مادامی که زن در عده است یا در نوعی از ازدواج که بین فقها اختلاف است، مانند ازدواج متعه؛ ب)- صیغه ایجاب و قبول زماندار نباشد؛ ج)ـ حضور دو شاهد عادل؛ د)- تعیین زوجین به اسم یا صفت یا به اشاره و رضایت و اختیار متعاقدین و عدم احرام به حج یا عمره؛ هـ) حضور ولیّ به نظر جمهور اهل سنت به غیر از حنفیه؛ و)- وجود مهر و عدم بیماری خطرناک و عدم تبانی زوج با شهود مبنی بر کتمان ازدواج به نظر مالکیه (جزیری، 1419ق: ج4، صص34-24؛ زحیلی، 1428ق: صص 85-77).
2-2-1) شرایط نفوذ
شرایط نفوذ انشاء عقد همان شرایط عام تکلیف است که عبارتند از بلوغ؛ عقل و حریت. مالکیه در صورتی که ازدواج توسط زوج صورت گیرد رشد را نیز شرط نفوذ دانستهاند، اما شافعیه و حنابله رشد را شرط صحت میدانند (همان).
3-2-1) شرایط لزوم
شرایط لزوم شامل: تزویج محجورین توسط ولیّ، هم کفو بودن و عدم عیب «جب» و «عنن» میباشد (زحیلی، 1428ق: ص86).
3-1) مقاصد ازدواج
اهداف و مقاصد شریعت از تجویز عقد ازدواج مطابق آیه «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون» (روم، 20). عبارتست از: تحقق پاکدامنی و عفت، استقرار، سکون نفس بر اساس مودت و رحمت، تعاون و سازگاری و اطمینان زوجین به یکدیگر، تولید نسل صالح برای بقای نوع انسان، قصد دوام و همیشگی بودن ازدواج (شاطبی، بیتا: ج2، صص397 – 396).
2) ازدواج مسیار
1-2) تعریف لغوی
درباره ریشة لغوی واژة مسیار دو نظریه مطرح است. برخی معتقدند: «مسیار ریشة لغوی ندارد. بلکه کلمة عامیانهای است که در سرزمین نجد در عربستان سعودی به معنای دیدار روزانه (الزیارة النهاریة) به کار میرود. وجه تسمیه این نوع ازدواج آن است که شوهر غالباً در دیدارهای روزانه به دیدن زوجه میآید، شبیه دیدار از همسایهها» (تمیمی، 1418ق: ش 46، ص10). همچنین در تعریف دیگری آمده مسیار از سیر، حرکت و عبور گرفته شده و اصطلاح عامیانهای است برای موردی که مرد در یکی از شهرهای مسیر گردش و ترددش برای تجارت یا کسب علم با خانمی ازدواج میکند که در زمان تحصیل یا تجارت نزد زوجه باشد. این دیدگاه را شیخ یوسف قرضاوی پذیرفته و مینویسد: «مسیار کلمهای است که در خلیج رواج یافته و شاید به معنای مرور به زوجه یا سیر به وی میباشد و ازدواجی است که در آن زندگی دائمی و مبیت نیست» (اشقر، 1420 ق: ص161).
برخی دیگر معتقدند: «مسیار صیغة مبالغه از سیر است» (تمیمی، 1418ق: ش46، ص10). سیر در لغت راه رفتن در زمین است (راغب اصفهانی، 1362: ص247). «سار القوم یسیرون سیراً او مسیراً». زمانی که سیر امتداد و ادامه یابد در جهتی که متوجه آن هستند (ابن منظور، 1997م: ج6، ص454). همچنین عرب میگوید: «سارالکلام او المثل» یعنی زمانی که کلام شایع و پراکنده شود و «المثل الساری»[1] یعنی مثالی که بین مردم شایع و رایج شده است (انیس و دیگران، 1972م. ج1، ص467). از دیدگاه ایشان، به وسیله مسیار مردی که کثیرالسیر است، توصیف میشود. مانند: «رجل مسیار و سیار». دلیل این که مسیار برای نوعی ازدواج قرار داده شده، این است: «در آن التزامی به حقوق زوجیت وجود ندارد و مرد در این ازدواج حالت مرد سیّاری را دارد که خود را ملتزم به حقوقی که ازدواج مقتضی آن است مانند نفقه و مبیت نمیداند» (اشقر، 1420 ق: ص 161).
برخی نیز نوشتهاند: «مسیار کلمهای عربی است که به لهجه اهل بادیه باز میگردد و منظور از آن سیر به سوی زوجه و خوشحال نمودن وی میباشد» (عرفان بن سلیم، بیتا: ص3).
2-2) تعریف اصطلاحی
مسیار از موضوعات جدید بوده و در کتابهای فقهی قدیمی چنین اصطلاحی وجود ندارد، اما فقها و حقوقدانان معاصر آن را این گونه تعریف نمودهاند:
«ازدواجی است که در آن مرد و زن عقد شرعی با تمام ارکان و شرایط میبندند و فقط زن از سکونت و نفقه صرف نظر میکند» (تمیمی، 1418ق: ش 42، ص10).
وهبة الزحیلی مینویسد: «مسیار ازدواجی است که با ایجاب و قبول، شهادت شهود و حضور ولیّ، بین مرد و زن منعقد میشود؛ بنابراین زن از حقوق مادی مثل مسکن، نفقه و فرزندانی که به دنیا میآورد و برخی حقوق معنوی مانند: حق قسم و همخوابگی صرف نظر میکند. در این ازدواج زن قبول میکند که مرد فقط گاهی به او سر بزند. این عقد طبق توافق طرفین هم میتواند علنی و رسمی باشد که برای آن سند صادر شود و هم مخفی و سرّی. طرفین میتوانند توافق کنند، در این ازدواج نسب و ارث حفظ میشود. اما زن در خروج از منزل آزاد است، چون شرط نفقه وجود ندارد، زیرا اطاعت زن در صورتی واجب است که شوهر نفقه بپردازد و اگر نفقه نباشد اطاعت واجب نیست» (زحیلی، 1428 ق: ص84).
برخی به همین تعریف اضافه نمودهاند: «غالباً ازدواج مسیار ازدواج دوم یا سوم است و نوعی از تعدد زوجات محسوب میشود (اشقر، 1420 ق: ص163).
شیخ عبدالله بن منیع عضو هیئت کبار العلمای سعودی و قاضی مکه مینویسد: «مسیار ازدواجی است که همة ارکان و شرایط ازدواج در آن وجود دارد. این ازدواج با ایجاب و قبول و با شرایط معروف یعنی رضایت طرفین، ولایت، شهادت و کفائت صورت میگیرد و در آن مهریه مورد توافق وجود دارد و برای صحت آن باید موانع ازدواج وجود نداشته باشد. بعد از انعقاد عقد تمامی حقوق مترتب بر عقد زوجیت از جهت نسل، ارث، عده، طلاق و مباح بودن رابطة نزدیکی، سکونت و نفقه ثابت میشود؛ اما زوجین توافق میکنند که زوجه حق نفقه و مبیت (همخوابگی) ندارد و شوهر اختیار دارد هر وقت بخواهد به دیدار همسر خود بیاید» (تمیمی، 1418ق: ش46، ص15).
همچنین در معرفی ازدواج مسیار آوردهاند: «زنانی که مشکل مادی، مسکن و نفقه ندارند؛ ولی به دلیل بیوه بودن کسی با آنان ازدواج نمیکند، این زنان از حق نفقه، مسکن و مبیت صرف نظر میکنند و شوهر مختار است هر وقت میسر شد با وی ملاقات کند و این ازدواج تمام شرایط و ارکان عقد نکاح شرعی از قبیل گواه، تعیین مهر و ثبوت نسب را دارد. در این ازدواج زوجین توافق میکنند که زن در خانه والدین خود بماند و تقاضای مسکن، نفقه و حق قسم از شوهر ننماید. غالباً این ازدواج از جانب مردی است که فقیر بوده یا ازدواج مجدد سبب مشکلات با همسر اول میشود. این عقد علناً با حضور گواهان با رضایت کامل زوجین و حضور ولیّ زن و کلماتی که بر دوام نکاح دلالت دارد انجام میشود» (مولوی عبدالحمید، Sunnionlin. com ).
برخی از فقهای شیعه ازدواج مسیار را چنین تعریف مینماید: «ازدواج مسیار به حسب ظاهر ازدواج دائم با همه شرایط است، اما در آن حق نفقه، قسم و ارث نیست، یعنی شرط عدم مطالبه شده است و شرط عدم استحقاق زن نیست» (مکارم شیرازی، 1383: ص21).
3) پیشینه مسیار
برخی «ازدواج مسیار را پدیدهای جدید دانستهاند که ابتدا در منطقه تمیم عربستان سعودی ظهور پیدا کرد و سپس در سایر مناطق و کشورها گسترش یافت و کسی که فکر اولیه این ازدواج را مطرح نمود فهد الغنیم بوده است» (تمیمی، 1418ق: ش46، ص11).
اما عدهای دیگر روش ازدواج مسیار را دارای سابقه تاریخی دانسته و در این زمینه به برخی از متون فقهی استناد نمودهاند. از جمله ابن قدامه در مغنی آورده: «مردی که در ازدواج با زنی شرط نماید در هر هفته یک شب نزد وی باشد یا در ازدواج دیگری شرط کند که در هر ماه 5 یا 10 درهم به زوجه نفقه بدهد یا شرط نماید روزهای مشخصی از ماه به ملاقات وی رود» (مقدسی، بیتا: ج7، ص450). در مقام مقایسه با مسیار برخی اظهار میدارند: «فرقی بین آن چه ابن قدامه آورده و آن چه در حال حاضر به نام عقد مسیار وجود دارد، نیست مگر در اسم، که نام عقد مسیار جدید است» (بریدی، 2007).
مورد دیگری که به آن استناد شده، ازدواج نهاریات و لیلیات است (یعنی ازدواج روزانه یا شبانه) «فقهای قدیمی نوعی ازدواج به نام نهاریات و لیلیات ذکر کردهاند، بدین صورت: «مرد با زنی ازدواج میکند که شب در خارج از منزل کار میکند و روز نزد شوهر میرود یا روز کار میکند و شب به منزل نزد شوهر میرود» (شعراوی، 1422ق: ص139). علما دربارة حکم ازدواج نهاریات و لیلیات و نیز در مورد استحقاق نفقه برای زوجه بر فرض صحت این ازدواج اختلاف نظر دارند. برخی برای بطلان این نوع ازدواج دلایلی را مطرح نمودهاند:
الف)- این نوع ازدواج در سرزمینهای اسلامی در زمان پیامبر (ص)» و خلفا رایج نبوده، لذا این ازدواج شرعی نمیباشد (مروذی، بیتا: ج1، ص93).
ب)- این نوع ازدواج از جهتی مخالف مقتضای عقد است و از جهتی موجب خلل در مقدار مهر و کم یا زیاد بودن آن میشود، همچنین آن را به ازدواج متعه نزدیک میسازد (قرافی، 1994 م: ج4، ص404). برخی از علما نیز آن را مباح دانسته فقط در لزوم نفقه آن اختلاف نمودهاند (حصکفی، 1368 ق: ج3، ص577).
بعضی نیز تفاوت مسیار با لیلیات و نهاریات را چنین بیان نمودهاند: «در ازدواج لیلیات یا نهاریات زن در منزل شوهر حضور دارد و منزلی غیر از منزل زوج ندارد، مشکل آنها این است که برای کار در شب یا روز باید از منزل خارج شوند، ولی در ازدواج مسیار زن در منزل شوهر مأوی ندارد و زوج به زن نفقه نمیدهد و شوهر هر وقت خواست به نزد زن میرود؛ بنابراین زن در ازدواج مسیار از حقوق کمتری نسبت به ازدواج لیلیات و نهاریات برخوردار است» (اشقر، 1420 ق: ص173).
4) مقایسه ازدواج مسیار با سایر ازدواجها
1-4) مسیار و ازدواج شرعی دائم
تفاوت ازدواج مسیار با ازدواج شرعی دائم در این است که در مسیار شرط اسقاط حق نفقه و سکونت زوجه وجود دارد، لذا مرد ریاست و مدیریتی نسبت به زن ندارد و زن در زندگی و بودن در منزل یا خروج از آن آزاد میباشد.
2-4) مسیار و ازدواج عرفی دائم
ازدواج عرفی همان ازدواج شرعی دائم است؛ با این تفاوت که آن را ثبت نمیکنند. بنابراین نقص ازدواج عرفی فقط در ثبت است، اما ماهیت آن همان عقدی است که تمام شروط و ارکان را دارد و آثار شرعی و قانونی بر آن مترتب میشود، مانند: ثبوت حق نفقه و مبیت. بنابراین تفاوت این دو ازدواج در ثبوت حق نفقه و مبیت در ازدواج عرفی و عدم ثبوت آنها در ازدواج مسیار است. البته این به معنای آن نیست که ازدواج مسیار نمیتواند ازدواج عرفی باشد؛ بلکه اگر این ازدواج ثبت نگردد، ازدواج عرفی شناخته میشود، مشروط بر اینکه ارکان و شروط معروف در ازدواج صحیح وجود داشته باشد (زحیلی، 1428ق: ص90).
در مقایسه این دو نوع ازدواج به این نکته باید توجه نمود که بنابه نظر عدهای از فقها و حقوقدانان مقتضای ذات عقد نکاح، تمتع و رابطه زناشویی است و شرط خلاف این رابطه یا تحدید زوجین باطل است. همچنین ترک زندگی خانوادگی بیش از چهارماه از موجبات درخواست طلاق است. همچنین شرط اسقاط حق نفقه نیز توسط مرد جایز نیست. حال آن که در این ازدواج زن شخصاً اقدام به هبه یا فسخ نفقه خود میکند که این مسئله محل تأمل است؛ زیرا بسیاری از چشمپوشیهای مالی ناشی از اضطرار زوجه مـیباشد. همـچنین در ازدواج مسیار مفهوم نشوز و تمکین دگرگون میشود، بدون اینکه از این مفاهیم تعریف جدیدی ارائه شود. البته عدم ثبت این ازدواج با وجود اینکه در بیشتر کشورهای عربی ثبت ازدواج دائم واجب است مسأله دیگر میباشد.
3-4) مسیار و ازدواج موقت
ازدواج موقت ازدواجی است که در مدت معینی رابطه زوجیت بین زن و مرد برقرار میشود. از دیدگاه اهل سنت این ازدواج باطل است؛ زیرا آنان یکی از شرایط صحت ازدواج را غیرموقت بودن آن دانستهاند. ازدواج موقت از دیدگاه امامیه ازدواج مشروع و صحیح و دارای آثار و ثمرات خاصی میباشد و برای پاسخ به برخی ضرورتها و نیازهای جامعه تشریع شده است. البته اهل سنت نیز مشروعیت ابتدائی ازدواج موقت را قبول دارند، اما معتقدند پس از مدتی حکم جواز ازدواج موقت نسخ شده است. ازدواج مسیار و ازدواج موقت از جهاتی با هم مشابه و از جهاتی فرق دارند:
وجه مشابهت: در هر دو ازدواج زن حق نفقه، حق قسم و مبیت ندارد و زوجین از یکدیگر ارث نمیبرند؛ همچنین خروج زن از منزل نیازمند اجازه شوهر نمیباشد.
وجه اختلاف: در ازدواج موقت مدت ازدواج باید تعیین شود و عدم تعیین مهر در عقد موجب بطلان آن میشود، ولی در ازدواج مسیار مدت تعیین نمیشود و به صورت عقد دائم منعقد میگردد و تعیین مهر در عقد لازم نیست. پایان ازدواج مسیار با طلاق است، در حالی که پایان ازدواج موقت با انقضای مدت یا بذل صورت میگیرد. حدنصاب در ازدواج مسیار همانند ازدواج دائم چهار زن میباشد، ولی در ازدواج موقت حدنصاب مطرح نیست.
بنابراین سرنوشت ازدواج موقت به دلیل زمان و مدت معلومی که دارد به نوعی به دست زوجه سپرده شده است. یعنی زن میتواند با قید مدت کوتاه یا مناسب با نیاز خود هر وقت که تمایل داشته باشد از قید زوجیت خارج شود. اما در ازدواج مسیار زن از حقوق مهمی که دارد چشمپوشی مینماید؛ ولی در عین حال چون عقدی دائم محسوب میشود، برای جدایی باید زوج وی را طلاق دهد و این مسأله موجب ظلم به زن میشود.
5) دلایل استقبال از ازدواج مسیار
عوامل زیادی در انتشار ازدواج مسیار نقش دارد. در یک نظرسنجی که مجله «الاسرة» عربستان سعودی انجام داده و در آن 363 دختر شرکت داشتند؛ این نتایج به دست آمد: «9/52 درصد، رغبت مردان به غیردائم، 62/46 درصد، بدون شوهر بودن زن یا طلاق از شوهر اول یا نیاز به فرزند، 53/24 درصد، عدم رغبت مردان به تحمل مسئولیت یا عدم قدرت آنها بر تحمل مسئولیت، 65/11 درصد، بالا بودن و گرانی مهریه و بالا بودن هزینههای ازدواج، 81/9 درصد رغبت مردان در تغییر و تنوع، 29/4 درصد، مخالفت همسر اول با تعدد زوجات، 68/3 درصد، طمع مرد در حقوق زوجه، 84/1 درصد، رغبت دختران در عدم ارتباط کامل، 22/1 درصد، عدم استقرار مرد در یک مکان به سبب اشتغال به کار» (اشقر، 1420ق: ص170). کسانی که به این ازدواج اقدام میکنند، اهداف و انگیزههای مختلفی دارند. بعضی از این اسباب مربوط به زنان و برخی مربوط به مردان است.
1-5) دلائل زنان
در سالهای گذشته مردان رغبت بیشتری برای ازدواج مسیار داشتند، اما امروزه زنان خواهان ازدواج مسیار میباشند و شرایط ازدواج بر حسب نیاز زن تعیین میگردد مانند: تأمین محل سکونت، حساب بانکی، ماشین، تعیین وقت برای حضور شوهر (غامدی، 2007).
1-1-5) افزایش جمعیت
مهمترین سببی که منجر به انتشار ازدواج مسیار شده، وجود تعداد زیادی از زنان در کشورهای عربی است که به سن ازدواج رسیده، اما امکان ازدواج برای آنان به دلایلی فراهم نشده است. عواملی مانند: جنگ، ازدواج با زنان خارجی، دیدگاه منفی مردان و اجتماع در مورد زنان ازدواج نکرده یا زنان مطلقه به ویژه اگر از شوهر سابق فرزندی داشته باشند. باعث ازدیاد زنان بیشوهر میشود (اشقر، 1420 ق: ص168).
آماری که جمعیت «عفاف» از بررسی تعداد زنان بیهمسر در برخی کشورهای عربی انجام داده، نشان از این واقعیت دارد. مطابق این گزارش در مصر تعداد زنان ازدواج نکرده از 990 هزار در سال 1994م. به بیش از یک میلیون و 300 هزار در سال 2004م. رسیده است. یعنی 38 درصد افزایش داشته است. آمار ارائه شده از میان 6/8 میلیون دختر ما بین سن 35 - 18 میباشد. از این نسبت 5/3 میلیون دختر در سن 25 - 18 و 6/2 میلیون در مرحله سنی 25 - 30 و 5/2 میلیون نفر تعداد دختران غیرمزدوج در مرحله سنی 30 - 35 سال میباشند. سهم شهر قاهره از این نسبت حدود 88 درصد دختران غیرمزدوج است. اما در اردن میانگین کسانی که اقدام به ازدواج میکنند به صورت تدریجی در دو دهة اخیر پایین آمده است. در حالی که آمار نشان میدهد تعداد زیادی از دخترانی که از سن ازدواج آنان گذشته و ازدواج نکردهاند. همچنین در تونس نسبت زنان ازدواج نکرده و بدون شوهر با ازدیاد زنان کارمند و کارگر ارتباط دارد. در عربستان سعودی نیز تعداد زنان غیرمزدوج بسیار زیاد است و آمار نشان میدهد، دختران سعودی نیز چنین وضعیتی دارند (اسمر، 2007).
2-1-5) داشتن محرم برای سفر و...
بسیاری از دختران دانشجو به سبب داشتن محرم در سفر خواهان ازدواج مسیار هستند. زنان با مردانی که کثیرالسفر یا خارجی هستند و معمولاً هر ماه یک بار یا هر دو ماه یک بار مسافرت میکنند ازدواج میکنند. برای این زنان جزئیات زندگی زناشویی، استمرار و استقرار آن مهم نیست. بلکه مسافرت و گردش به نقاط مختلف دنیا مهم است؛ زیرا چنین سفرهایی فقط با محرم در این کشورها امکانپذیر است. مهمترین شرط برای استمرار این ازدواج، استمرار سفرها است و زندگی زناشویی و زوجیت با پایان سفرها پایان میپذیرد (غامدی، 2007).
در برخی موارد نیز زنان به دلیل بهرهمندی از منافع همراه داشتن محرم خواهان ازدواج مسیار هستند؛ زیرا در برخی اماکن مانند رستورانها، نمایشگاهها و... ورود زنان مشروط به همراه داشتن محرم است و بدون آن از ورود زنان ممانعت میشود.
3-1-5) نگاه اقتصادی به همسر
در مورد دیگر ازدواج مسیار، زن شرط میکند که شوهر به عنوان معامله اقتصادی، اجارة منزل وی را پرداخت نماید. حتی اگر نکاح با طلاق و... پایان پذیرد، عقد اجاره قطع نمیشود؛ لذا ازدواج مسیار برای او در مدت کوتاهی منعقد میشود و هیچ نوع استقراری در آن نیست و این شرط سبب میگردد، زن برای مدت طولانی از مسکن مناسب برخوردار شود (همان).
4-1-5) عدم مسئولیت
ازدواج مسیار برای زنانی که وقت زیادی را به کار مشغولند یا زنانی که نمیتوانند بین کار و پاسخ به نیازهای خانواده، مانند: نیازهای شوهر و فرزندان جمع نمایند از ازدواج معمولی بهتر و مناسبتتر است؛ به همین دلیل برخی آن را به عنوان جایگزین ازدواج عادی انتخاب مینمایند که در آن زوجه مسئولیتی ندارد، مگر در ساعاتی که در خانه است. در چنین ازدواجی زن شرط مینماید که شوهر از زمان ورود و خروج از منزل و مکانهای که میرود سؤال نکند و در روابط خود آزاد باشد (همان). به همین سبب در عربستان سعودی بسیاری از زنان پزشک خواهان ازدواج مسیار با غیرسعودیها هستند، زیرا مردان سعودی معمولاً نمیپذیرند که زن در ساعات طولانی خارج از منزل باشد (اشقر، 1420ق: ص167).
5-1-5) مادر شدن
عدهای از زنان به سبب داشتن سن بالا و عدم رغبت ازدواج با آنها، تنها به دلیل مادر شدن و اشباع عاطفه مادری خواهان ازدواج مسیار هستند، هرچند به عنوان همسر دوم یا سوم باشند. ایشان در ازدواج مسیار وسیلهای برای تحقق هدف مادر شدن مییابند و در ازدواج مسیار یک شرط طلب میکنند و آن حامله شدن و فرزندآوری است و در این حال تمامی مسئولیتهای تربیت، تکالیف و هزینههای اقتصادی طفل را خود بر عهده میگیرند (همان، ص168؛ ر.ک. غامدی، 2007).
6-1-5) ارضای غرائز
برخی از زنان که ازدواج معمولی پاسخگوی نیاز جنسی آنان نبوده، خواهان ازدواج مسیار هستند. برخی از نویسندگان نقش ارضای غریزه جنسی در انتشار این ازدواج را مهم شمردهاند، زیرا غریزه جنسی از قویترین غرایز نفسانی انسان است و انگیزه دعوت کننده به اشباع آن نیز خیلی قوی است (اشقر، 1420ق: ص167).
2-5) دلائل مردان
1-2-5) بعضی مردان به دلیل نیاز به تعدد ازدواج یا رغبت در معاشرت جنسی و عدم اکتفا به یک زن و عدم توانایی مالی برای ازدواج مجدد و تأمین هزینههای آن مانند مهر، نفقه و تهیه محل سکونت، خواهان ازدواج مسیار هستند تا هم به نیاز خود پاسخ داده و هم متحمل هزینة زیاد نگردند.
2-2-5) برخی دیگر از مردان توان مالی خوبی دارند، اما نمیخواهند اموال خود را در این راه خرج کند، لذا خواهان ازدواج مسیار هستند.
3-2-5) گاهی این ازدواج راهی برای استیلای مرد بر اموال یا بخشی از اموال زن میباشد. زن ثروتمند بخشی از اموال خود را در برابر چنین ازدواجی به شوهر میبخشد؛ زیرا بیم جدا شدن شوهر را دارد.
4-2-5) گاهی به دلیل ناراحت شدن همسر اول از ازدواج مجدد مرد یا نارضایتی خویشاوندان و فرزندان وی که ازدواج مجدد را نمیپسندند، مرد خواهان ازدواج مسیار مخفی است. مانند موردی که کار مرد در دو شهر است و در هر شهر خانه و خانوادهای تشکیل میدهد (همان، ص170).
برخی از نویسندگان علاوه بر عواملی که به زنان یا مردان نسبت داده شده عواملی را نیز به اجتماع نسبت دادهاند که درانتشار ازدواج مسیار موثر میباشد. از جمله بالا بودن مهریه، هزینههای ازدواج و نگاه منفی اجتماع به کسانی که خواستار تعدد ازدواج هستند. این عوامل افراد را بر آن میدارد که از ازدواج مسیار به صورت پنهانی استفاده نمایند (بریدی، 2007). دلایل مردان از ازدواج مسیار، کاملاً نشان میدهد که اهداف آنان تمتع جنسی بدون رعایت حقوق زنان است.
6) حکم ازدواج مسیار در فقه معاصر
ازدواج مسیار ازدواجی است که در دوران معاصر در برخی کشورهای اسلامی و در میان اهل سنت رواج یافته و به همین دلیل مورد نقد و بررسی فقها و علمای آنان میباشد، گرچه برخی از فقهای شیعه نیز آن را مورد بررسی فقهی قرار دادهاند.
1-6) دیدگاه علمای اهل تسنن
در مورد حکم ازدواج مسیار بین علمای معاصر اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد، برخی آن را جایز، برخی حرام و برخی قائل به توقف شدهاند.
1-1-6) جواز
عدهای ازدواج مسیار را ازدواج صحیح و مشروع دانستهاند، اما در مورد شرایط آن اختلاف نظر دارند. برخی تمام شرایط آن را صحیح دانسته و عدهای اصل ازدواج را صحیح و شرایط ضمن آن (مانند شرط اسقاط حق نفقه و مبیت) را باطل و زوجه را مستحق مطالبة آنها دانستهاند (اشقر، 1420ق: ص178).
عدهای نیز زوج را به ایفای تعهد و مسئولیت در برابر زوجه فراخوانده و ریاست و مدیریت برای زوج قائل شده که باید تا حد امکان مشکلات زندگی را مرتفع سازد. غالباً طرفداران این نظریه، این نوع ازدواج را نمیپسندند، به همین سبب در مورد حکم این ازدواج عبارت «اباحه همراه با کراهت» را مطرح نمودهاند. دکتر قرضاوی مینویسد: «من از مروجین ازدواج مسیار نیستم و خطبة عقدی که برای ازدواج مسیار باشد نمیخوانم. این ازدواج مباح است با کراهت، یعنی حلالی است که مستحب نیست و بیم آن میرود که به دنبال چنین ازدواجی خسارت و ضررهایی باشد» (همان، ص175).
استاد زحیلی در مورد مسیار اظهار میدارد: «این ازدواج شرعاً مرغوب فیه نیست؛ زیرا در این ازدواج مقاصد شرعی یعنی سکون نفسی، اشراف بر اهل و اولاد، رعایت و حفاظت از خانواده به طور کامل و تربیت کامل محقق نمیشود» (همان).
خطیب مسجدالحرام در این زمینه بیان میدارد: «ممکن است، ازدواج مسیار از برخی جهات ضررآفرین باشد؛ این ازدواج احصان را محقق میسازد، ولی مایة سکون و آرامش نیست» (تمیمی، 1418ق: ش46، ص15).
شیخ عبدالله عضو هیأت کبار علمای سعودی و قاضی دادگاه تجدید نظر نیز بیان میکند: «من نظر به منع ازدواج مسیار ندارم، هر چند کراهت دارد و آن را موجب اهانت به زن و کرامت زن میدانم. لکن حق با زن است و راضی شده و از حق خود گذشته است» (اشقر، 1420ق: ص175).
برخی نیز به جواز و صحت ازدواج مسیار تصریح نموده و اشارهای به کراهت آن ننمودهاند. یا کراهت آن را وابسته به شرایط و اوضاع و احوال دانستهاند (همان، ص176).
1-1-1-6) ادلة جواز
طرفداران این نظریه به ادلة ذیل استناد نمودهاند:
الف)- ارکان و شرایط ازدواج صحیح را دارا میباشد؛ زیرا دارای ایجاب و قبول، شرایط معروف ازدواج یعنی رضای طرفین، ولایت، شهادت، کفایت و مهر توافقی در آن وجود دارد. برای صحت این ازدواج باید موانع شرعی منتفی شود (زن در عده نباشد و...) بعد از محقق شدن آن برای طرفین، تمامی حقوق مترتب بر ازدواج از جهت نسل و ارث، عده، طلاق، استباحه بضع، مسکن، نفقه و سایر حقوق و تکالیف ثابت میشود، فقط زوجین توافق میکنند که زوجه حق مبیت یا قسم نداشته باشد و شوهر اختیار دارد که هر وقت خواست نزد زوجه بیاید (شعراوی، 1422 ق: ص138).
زحیلی مینویسد: «اصل در عقود شرعی از جمله ازدواج، اباحه است، پس هر عقدی که ارکان و شرایط شرعی را دارا باشد، صحیح و مباح است، مادامی که منجر به حرام نشود» (اشقر، 1420ق: ص 176). این دلیل، مهمترین دلیل برای قائلین به اباحه و مشروعیت ازدواج مسیار است.
ب)- در سنت آمده سوده از همسران رسول خدا(ص) روز خود را به عایشه بخشید. وجه استدلال این است که بخشش سهم توسط سوده به عایشه و پذیرش پیامبر دلالت میکند بر اینکه زوجه میتواند حقی را که شارع برایش قرار داده، مانند نفقه و مبیت ساقط کند.
ج)- در این نوع ازدواج مصالح زیادی وجود دارد. این ازدواج غریزة فطری را پاسخ داده و از فحشا جلوگیری میکند و در مواردی زن فرزنددار میشود و بدون شک از تعداد زنان بیشوهر میکاهد.
د)- از آن جا که انواع مشابه این ازدواج مانند ازدواج نهاریات و لیلیات در فقه وجود دارد، پس ازدواج مسیار هم درست است (همان، ص179).
2-1-1-6) نقد ادلة جواز
برخی به مناقشه ادلة جواز ازدواج مسیار پرداخته و آنها را رد نمودهاند:
الف)- با وجود ارکان و شرایط ازدواج صحیح، شرط اسقاط نفقه و مبیت صحیح نیست؛ زیرا خداوند بر زوج واجب نموده که به زوجه انفاق نماید و در بین زوجات نسبت به نفقه و مبیت عدالت را رعایت کند، چنان که بر زوجه هم اطاعت از زوج را واجب کرده است. این موارد از آثار ازدواج صحیح بوده و چون خداوند آن را فرض و تشریع نموده است، افراد نمیتوانند برخلاف آن شرط نموده و به نقیض آن ملتزم شوند. زیرا در این صورت متناقض با حکم شرعی خواهد بود. ممکن است کسی ادعا کند از بین رفتن نفقه و مبیت در ازدواج مسیار از باب اشتراط زوج بر زوجه نیست، بلکه زوجه از حقوقش صرف نظر میکند. در پاسخ باید اظهار داشت بسیاری از ازدواجهای مسیار از باب اشتراط زوج بر زوجه است و بر فرض اینکه زن از حق خود صرف نظر کند، این کار مشروع نیست، چون حق نفقه و مبیت قابل اسقاط نیست.
ب)- استدلال به حدیثی که بر طبق آن سوده سهم خود را به عایشه بخشید، نیز نمیتواند دلیلی بر مشروعیت ازدواج مسیار باشد؛ زیرا حق مبیت ملک سوده بوده و ملک خود را بخشیده است و در عقد شرط اسقاط گنجانده نشده است.
ج)- وجود مصالح زیاد برای ازدواج مسیار صحیح نیست؛ زیرا بیشترین اثری که در مورد مسیار بیان شده کاهش زنان بیشوهر و اشباع رغبت جنسی زنان است. اولاً تعداد زنانی که ثروتمند بوده و نیاز مالی نداشته باشند کم هستند و فقط مشکل تعداد اندکی از زنان حل میشود، ثانیاً مفاسد زیادی بر این ازدواج مترتب است.
د)- استدلال به وجود ازدواجهای شبیه مسیار یعنی نکاح نهاریات و لیلیات نیز صحیح نیست، این ازدواجها همانند ازدواج مسیار مورد اختلاف علما بوده و بسیاری آن را نپذیرفتهاند (همان، صص195-184).
ازدواج مجدد در کشورهای اسلامی
چکیده
در سالهای اخیر سؤالاتی درباره چند همسری در اسلام افکار عمومی را به خود جلب کرده است، مانند: آیا تعدد زوجات میتواند موضوع قانونگذاری قرار گیرد یا ازدواج مجدد یک امر خصوصی است که دخالت حاکمیت و دادگاه خانواده در آن ضرورتی ندارد؟ اگر این موضوع منوط به اجازه دادگاه باشد، چه شرایطی باید مورد توجه قرار گیرد و در چه مواردی اجازه ازدواج مجدد صادر و در چه پروندههایی چنین ازدواجی مجاز نخواهد بود؟ در این نوشتار ضمن بررسی مقررات قبل از انقلاب، ماده 23 لایحه حمایت از خانواده پیشنهادی دولت، مقررات ازدواج مجدد در سایر کشورهای اسلامی، شرایط ازدواج مجدد و اجازه دادگاه مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر میرسد علاوه بر توانایی مالی مرد و اجرای عدالت، تهیه مسکن علیحده,تأدیه حقوق مالی زوجه قبلی, اعطای وکالت مطلق و بلاعزل به زوجه به عنوان ضمانت اجرا، ضروری است تا در صورت خروج مرد از عدالت و ناتوانی مالی، زوجه بتواند بدون اثبات عسر و حرج خود را مطلقه نماید.
کلید واژه
ازدواج مجدد, عدالت, استطاعت, وکالت در طلاق, تک همسری
عموم مسلمانان، مشروعیت تعدد زوجات را پذیرفتهاند. علیرغم اینکه ازدواج موقت فقط در فقه شیعه پذیرفته شده، ولی اختیار چند همسر دائمی در بین تمام فرق مسلمین مورد قبول است؛ زیرا در قرآن کریم اصل ازدواج با چند زن تحریم نشده، اگرچه اختیار مرد در نکاح با چند زن مشروط واقع شده است. روایات معتبری از شیعه و سنی در جواز تعدد زوجات وجود دارد که جای هرگونه شک و تردیدی را دراین باره از بین میبرد. همچنین سیره معصومان (ع) و مسلمانان در طول تاریخ موید جواز تعدد زوجات است (زحیلی، 1418 ق: ج 9، ص 6667).
ازدواج مجدد، در مواردی ممنوع و برخی از اوقات مباح و مشروط به رعایت شرایطی است که در شرع و قانون پیشبینی شده و در هیچ موردی استحباب یا وجوب برای آن اثبات نمیشود. مواردی که ازدواج مجدد ممنوع است، عبارتنداز:
ـ «جمع بین دو خواهر ممنوع است» (شهید ثانی، 1403 ق: ج5، ص180).
ـ «جمع بین دو زن فاطمی (سادات) بنا به نظری مکروه و بنا به نظر دیگر حرام است، برخی هم عقیده به حرمت و بطلان نکاح دوم دارند» ( موسوی خوئی، 1417 ق: ج2، ص 218).
ـ «جمع بین عمه و دختر برادر و خاله و دختر خواهر ممنوع است» (شهیدثانی، 1403ق: ج5، ص 181).
ـ «زن در دوران عده طلاق رجعی، در حکم زوجه است و یکی از چهار زن محسوب میشود» (محقق حلی، 1403 ق: ج 2، ص293).
«ازدواج مجدد با بیش از چهار زن ممنوع است» (همان ص 292).
ـ برخی از فقها معتقدند: «زوجه منقطعه یکی از چهار زن است و در این صورت اختیار زوج به چهار زن اعم از منقطع و دائم است» (شهید ثانی، 1403ق: ج 5، ص 206).
ازدواج مجدد با شرایطی مباح است، دو شرطی که در حالت مباح بودن مورد اتفاق فرق مسلمین و فقهای شیعه است، عبارتند از:
ـ رعایت عدالت بین زنان؛ رعایت مساوات بین زنان و حقوق آنان اعم از نفقه،
حسن معاشرت، حق مبیت و مضاجعت که در کتب فقهی به رعایت حق قسم «رعایت حق مضاجعت و هم بستری» زنان تعبیر شده است (شهید ثانی، 1403ق: ج5، ص 404؛ زحیلی، 1418ق: ج9، صص6670- 6669).
ـ قدرت بر انفاق؛ از نظر شرعی جایز نیست کسی به نکاح با زنی اقدام کند، خواه با یک زن و خواه با بیش از یک زن، مگر توان پرداخت هزینههای نکاح و توانایی انجام تکالیف آن و استمرار در ادای نفقه واجب زن را داشته باشد (گرجی و دیگران، 1384: ص 124).
اما در تعریف مفهوم این شروط و ضمانت اجرای تحقق آن و ضرورت استیذان از دادگاه و اینکه بعد از خروج مرد از عدالت و قدرت بر انفاق پس از ازدواج مجدد چه ضمانت اجرایی وجود دارد. اختلاف نظرهای زیادی بین حقوقدانان و فقها وجود دارد و بدین سبب هر یک از کشورهای اسلامی به نحوی کوشیدهاند از سوءاستفاده تعدد زوجات پیشگیری نمایند و برای خروج مرد از عدالت تدبیری بیندیشند، در این مقاله حدود، شرایط و ضمانت اجرای تعدد زوجات در کشورهای اسلامی مورد مطالعه واقع شده است.
1) اصل تک همسری در اسلام
زوجیت اساس عالم خلقت و به معنای یکی برای یکی است و این به مفهوم تثنیه، تثلیت و تربیع نیست. ازدواجهای نامحدود و ازدواجهای گروهی پس از ظهور اسلام منسوخ شدند. شریعت اسلامی، سیستم وحدت زوجه یا تک همسری را بر تعدد زوجات یا چند همسری ترجیح میدهد (اعراف، 189). «قرآن کریم به مومنان تک همسری را توصیه میکند و تعدد زوجات برخلاف آن چه برخی پنداشتهاند، تنها به عنوان یک حکم ثانوی مطرح و قابل فهم است؛ آن هم مشروط به اینکه مرد، بتواند عدالت را در حق تمام همسران رعایت کند و هیچ یک از آنان را معلق (نه شوهردار و نه بیشوهر) نگذارد و در برزخ میان مرگ و زندگی رها نکند» (حکیم پور، 1382: ص290).
در ایران تعدد زوجات رایج نیست و آمار مربوط به اختلاف تعداد زنان متاهل با تعداد مردان متاهل بسیار اندک است. «در سال 1375 این تعداد 78 هزار نفر بوده که نسبت به تعداد کل مردان متأهل 66/0 درصد میباشد و در سال 1383 تعداد از این کمتر شده است و به 32/0 درصد کاهش یافته است» (رمضان نرگسی، 1384: ش 27، ص165).
علل تعدد زوجات بسیار متفاوت است، برخی مانند: عدم تهذیب نفس، عدم رعایت حریم در رابطه با افراد نامحرم، اخاذی از مردان متأهل ثروتمند یا نجات خانواده از فقر و فریب و اغفال دختران، نشانه انحطاط اخلاقی در جامعه است، اما برخی دیگر از این علل واقعی مانند: مقابله با طلاق، از کار افتادگی جنسی یا جسمی زوجه، ازدواج ناخواسته با همسر اول، مبارزه با فساد اخلاق و رابطه نا مشروع ، نشانه کارکردهای صحیح این تأسیس حقوقی است (همان، صص290 و 178).
2) ازدواج مجدد در قانون مدنی
در قانون مدنی موادی وجود دارد که نشان میدهد، مرد میتواند زنان متعدد بگیرد (مواد 900، 901، 942ق.م.).[1] همچنین از مفهوم مخالف مواد 1049 ـ 1048 ق.م. نیز جواز تعدد زوجات معلوم میشود.[2] در قانون حدود اختیار مرد معین نشده؛ ولی عرف و عادت مسلم که مبتنی بر فقه اسلامی است، در مورد نکاح دائم بیش از چهار زوجه را جایز نمیشمرد، که مسلمانان اتفاق نظر دارند، منع نکاح با بیش از چهار زن که از آیه قرآن (نسا،3) استفاده میشود از ضروریات دین میباشد.[3]
در ماده 14 قانون حمایت خانواده مصوب 1346، اجازه دادگاه برای ازدواج مجدد را تصریح نمود: «هرگاه مرد بخواهد با داشتن زن، زن دیگری اختیار نماید باید از دادگاه تحصیل اجازه نماید، دادگاه وقتی اجازه اختیار همسر تازه خواهد داد که با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن، توانایی مالی و قدرت او را به اجرای عدالت احراز کرده باشد. هرگاه مردی بدون تحصیل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نماید به مجازات مقرر در ماده 5 قانون ازدواج مصوب 1316 ـ 1310 محکوم خواهد شد» (کاتوزیان، 1375: ج1، ص112).
در ماده 16 قانون حمایت خانواده 1353، توانائی اجرای عدالت برای نکاح دوم کافی نیست، بلکه مرد فقط در موارد معین میتواند از دادگاه تقاضای ازدواج مجدد نماید. این موارد عبارتند از: رضایت همسر، عدم قدرت همسر به ایفای وظایف زناشویی، عدم تمکین، ابتلای زن به جنون یا امراض صعب العلاج موضوع بندهای 6 ـ 5 ماده 8، محکومیت زن به حبس5 سال یا بیشتر، ابتلا به اعتیاد مضر،ترک زندگی خانوادگی، عقیم بودن زن، غایب مفقود الاثرشدن زن».
در ماده 17 نیز آمده: «... دادگاه با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن فعلی و احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت در مورد بند 1، ماده 16 اجازه اختیار همسر جدید خواهد داد...».
این حکم شامل نکاح دائم و منقطع میباشد، پس از تصویب لایحه قانونی تشکیل دادگاه مدنی خاص، دادگاهها که خود را مکلف به رعایت قواعد شرعی میدانستند، به قانون حمایت خانواده استناد نمیکردند و شورای نگهبان ضمانت اجرای کیفری مقرر در این مواد را غیر شرعی اعلام نمود.[4]
1-2) تعدد زوجات در رویه قضایی
بعد از انقلاب اسلامی در عمل برخی از محاکم خانواده، به هیچ مادهای از مـواد قانون حمایت خانواده و برخی فقط به مواد17- 16 و برخی دیـگر به مجازاتهای مقرر در آن استناد نمیکنند، در حالیکه برخی دادخواستهای تمکین زوجه همراه با درخواست اجازه ازدواج مجدد از دادگاه خواسته میشود و برخی از این دادخواستها به جهت عدم توانایی مالی شوهر رد میشود؛ ولی برخی از ازدواجهای مجدد، بدون اجازه دادگاه و بهطور مخفیانه و بدون ثبت یا بعضاً ثبت غیرقانونی انجام میشود. به هر حال هیچ رویــه ثابتی در این موضوع وجود ندارد. اما با توجه به نظر شورای نگهبان قانــون حمایت خانواده و مواد 17 ـ 16 آن لازم الاجراست و فقط مجازات مندرج در آن نسخ شده است.
این شروط بدون قید ضـمانت اجرا و فقط با تعیین مجازات کیفری یا مشابه آن برای افرادی که خارج از عـدالت رفتار مـیکنند، بیفایده اسـت. در حالیکه نمیتوان این ازدواج را باطل و فرزندان آنان را نامشروع دانست (کاتوزیان، 1375: ج1، ص121). بنابراین برای کـسانی که بدون شرایط، اقـدام به تعدد زوجات میکند، باید تدبیری اندیشیده شود.
در لایحه جدید حمایت خانواده اجازه دادگاه لازم دانسته شده و دادگاه برای صدور مجوز باید اولاً توانایی مالی شوهر را احراز کند؛ ثانیاً تعهد به اجرای عدالت بین همسران را احراز نماید؛ ثالثاً زوج متقاضی باید مهریه زوجه اول را در صورتی که حال باشد و زوجه مطالبه نموده، پرداخت نماید. در ماده 47 برای سردفتری که بدون اجازه دادگاه اقدام به ثبت نکاح مجدد نماید؛ مجازات انفصال دائم از سردفتری را پیشبینی کرده است. با قید پرداخت مهریه از جهاتی سخت گیری مهمی به عمل آمده است؛ زیرا حتی در قانون حمایت خانواده مصوب1353 در صورت رضایت زوجین یا سایر موارد؛ پرداخت مهریه زوجه اول برای تجدید فراش الزامی نبود. گرچه قانون سابق با تعیین موارد و علل تعدد زوجات نسبت به لایحه جدید سخت گیری بیشتری کرده بود.
3)عدالت شرط تعدد زوجات
درباره عدالت سه مرحله وجود دارد:
1-3) علاقه قلبی که امری طبیعی و غیر اختیاری است به این مرحله از عدالت تکلیف تعلق نمیگیرد چرا که امری غیراختیاری است.
2-3) انجام تکالیف همسری را نسبت به همه همسران یکسان انجام دهد.
3-3) عوامل درونی را نسبت به کلیه همسران به یک نحو بروز و ظهور دهد، ولو در واقع یک اندازه نباشد. بدیهی است، مرحله دوم عدالت (تکلیفی) واجب است و مرحله سوم بدون شک، نزد خداوند مطلوب است و نمیتوان به وجوب آن حکم کرد، حداکثر میتوان استحباب آن را قبول نمود.
از آیـات شریفه قرآن کریم (نساء، 29 و3) درباره تعدد زوجات، اباحه مشـروط استنباط میشود، حال این شرط منصرف به عدالت تکلیفی است؛ زیرا عدالت عاطفی مـقدور نیست و عدالت رفتاری مستحب است، ولی عدالت تکـلیفی واجـب میباشد (گرجی،1380: ص 101).
«حکم شرعی ازدواج مجدد در آیه سوره نساء به عنوان یک تاسیس عرفی مورد امضا قرار گرفته است ... بسیاری از کارهای مباح در عمل تبعات و گناهان بسیاری را به دنبال دارد. ثروت اندوزی مباح است، لکن برای بسیاری از افراد به دلایل مختلف ممکن است، همین امر مباح، جهنم دنیایی و جهنم اخروی به بار آورد» (عمید زنجانی، 1382: صص 270- 269).
قـرآن کریم: «حکم این مـسئله را مـعلق به خوف نه علم نموده و میفرماید: «اگر میترسید چند همسر اختیار کنید به یک زن اکتفا نمائید و نمیفرماید: «اگر میدانید که نمیتوانید عدالت را برقرار کنید» علتش این است که در این اموری که وسوسههای شیطانی و هواهای نفسانی اثر روشنی در آن دارد، غالباً علم برای کسی حاصل نمیشود و قهراً اگر خدای تعالی قید علم را آورده بود، مصلحت حکم، فوت میشد» (علامه طباطبائی، بی تا: ص 177).
از تاسیس فوق شرایطی استنباط میشود: اولاً تعدد زوجات با حکم الهی ایجاد نشده است، بلکه امری موجود، پذیرفته شده و در عین حال تعداد آن به چهار محدود گردیده است (مطهری، 1363: ص326). ثانیاً ازدواج مجدد به عنوان استثناء راه حل پاره ای مشکلات اجتماعی قابل قبول است (مطهری، ص390). ثالثاً ازدواج مجدد مشروط به عدالت و عدم ستم در نفقه میباشد (راوندی، 1405ق: ج2، ص116). همچنین از آیه شریفه شروط گوارایی زندگی خانوادگی، سبک باری عائلهمندی نیز استفاده میشود، هر چند این شروط ارشادی میباشند (عمید زنجانی، 1382: ص 267).
4) برخی قوانین کشورهای اسلامی
کـشورهای اسلامی هر کدام با تـوجه به فرهنگ خاص خودشـان قوانیـن خاصی را برای مـحدود کردن ازدواج مجدد وضـع کـردهاند، برخی از این کشـورها ذیلاً بیان میشود:
ـ لیبی، ازدواج مجدد در این کشور با شرایطی مجاز است، در ماده 1 قانون جدید این کشور آمده: «برای مرد جایز است با یک زن دیگر ازدواج کند اگر دلایل محکمی داشته باشد و با وجود یکی از دو شرط ذیل:
اعلام رضایت زوجه در نزد محکمه بخش ویژه آن؛
صدور حکم دادگاه به تجویز نکاح بعدی در نزد دادگاه بخش ویژه در دعوایی که به طرفیت زوجه اقامه می شود» (محمدالشریف العالم، 1998م: صص 379- 378).
ضمانت اجرای این قانون بطلان ازدواج است و زوجه اول حق اقامه دعوی در این مورد را دارد.
ـ یمن، در ماده 12 قانون احوال شخصیه این کشور آمده: «برای مرد تعدد زوجات تا چهار زن جایز است با تحقق سه شرط: 1 ـ قدرت بر عدل وگرنه باید به یک زن اکتفا کند؛ 2 ـ زوج قدرت بر اداره عائله داشته باشد؛ 3 ـ زن دوم بداند که با غیر او ازدواج کرده است» (همان، ص 5).
ـ عراق، در ماده 3 قانون احوال شخصیه این کشور بند 4 آمده: «ازدواج با بیشتر از یک زن جایز نیست مگر به اجازه قاضی و برای اذن تحقق؛ دو شرط دیگر لازم است: اینکه برای زوج کفایت مالی باشد که بتواند بیشتر از یک زن را نفقه بدهد.اینکه مصلحت مشروعی وجود داشته باشد».
بند 5: «اگر مرد از عدم عدالت بین زنان خوف داشت تعدد جایز نیست».
بند 6: «هرکس عـقد ازدواج با بیش از یک زوجه نماید بر خلاف آنچه در بندهای 4، 5 قبلی ماده مـقرر شده است به حبـس زیادتر از 1 سال یا غـرامتی که بیش از 100 دینار باشد یا هر دو مـحکـوم میشود» (بزرنجی، 1980م. قانون رقم 189).
ـ تونس، در میان کشورهای اسلامی تونس تنها کشوری است که تعدد زوجات را جرم میداند. مطابق ماده 18 قانون احوال شخصیه این کشور: «چند همسری ممنوع شده و کسی که با وجود علقه نکاح، با دیگران ازدواج کند به یک سال حبس و پرداخت جریمه تا 000/240 فرانک یا یکی از دو مجازات محکوم خواهد شد حتی اگر نکاح جدید منطبق با قانون باشد» (www.barasy.com, 2007 ).
ـ مصر، هیچ محدودیتی حتی در قانون جدید در این کشور برای ازدواج مجدد نیست (شبلی، 1397 ق: صص 245- 244).
ـ مراکش، در قانون احوال شخصیه آن ماده 31 آمده: «برای زوجه این حق می باشد که شرط کند مرد، زن دیگر نگیرد و در چنین حالی اگر شوهر زن دیگر گرفت زوجه حق دارد که تقاضای فسخ نکاح نماید». همچنین در ماده 30 بیان شده: برای مرد واجب است در هنگامی که می خواهد همسر دیگری اختیار کند به همسر اول اعلام کند و به همسر دوم بگوید که زن دیگری دارد و برای زوجه این حق وجود دارد که شرط کند، همسر دیگری نگیرد و اگر مـرد چنین کرد پس ادامه زندگی بدست زن است، در صورتی که زن چنین شرطی نکرده باشد میتواند نزد قاضی اقامه دعوی نماید تا قاضی نسبت به ضرری که برای او ایجاد شده، تعیین تکلیف کند و در هر صورت، اگر قاضی خوف عدم عدالت بین زوجات را احراز کند اجازه تعدد زوجات نمیدهد» (مجموعه الوثائق و النصوص القانونیة المتعلقة بوضعیه المراة، 2001م: ص 172).
ـ قاهره، در فصل ششم منشور حقوق خانواده مصوب کمیته «زنان سازمان تبلیغ و امداد اسلامی» در قاهره مصوب 2007 م. چهار ماده به ازدواج مجدد اختصاص یافته است:
ماده 79 ضوابط ازدواج مجدد: «ازدواج مجدد تنها در چارچوب حدود از پیش تعیین شده شرع و برای تأمین منافع شرع و اجتماع و با لحاظ کردن توانمندی همسر برای تقبل هزینههای همه همسران و فرزندان و رعایت عدالت میان آنان از لحاظ مسکن ، غذا، لباس و تمامی مسائل زندگی امکان پذیر است».
ماده 80 درباره عدم تبعیض میان همسران: «شرع به حفظ تعادل روحی و عدم ابراز عشق و تمایل قلبی به یکی از همسران توصیه کرده است».
ماده 81 در خصوص شرط عدم ازدواج مجدد: «یک زن میتواند برای همسر خود این شرط را بگذارد که حق ازدواج مجدد را ندارد و مجازات هرگونه تخلف در این زمینه را نیز خود تعیین کند».
ـ ماده 82 مقرر درباره حق طلاق همسر اول: «اگر مرد بدون توجه به ضوابط ازدواج مجدد، همسر دیگری برگزیند و ضرری متوجه همسر اول خود کند، در این صورت زن میتواند از وی طلاق بگیرد و اگر مرد به این خواستهاش توجه نکرد زن میتواند با مراجعه به قاضی درخواست طلاق بدهد» (http:www.iicwc.org).
ـ عمان، در ماده 37 قانون احوال شخصیه عمان نیز به شرط عدالت بین زوجین، در ضمن حقوق زن بر شوهر تصریح شده است. همچنین در ماده 59 مقرر داشته است: «مرد نمیتواند زنش را وادار کند که با همسر دومش در یک مسکن بماند، مگر زن رضایت داده باشد و اگر زن رضایت داد و پس از آن برایش موجب ضرر شد میتواند از رضایت خود عدول کند»[5].
ـ سوریه، در ماده 17 قانون احوال شخصیه سوریه نیز آمده: «قاضی میتواند به کسی که متأهل است اجازه ازدواج بعدی ندهد، اگر مجوز شرعی نداشته و قادر به دادن نفقه نباشد»[6](www.barasy.com).
قوانین ازدواج مجدد در برخی کشورهای اسلامی به شرح ذیل میباشد:
جدول شماره (1): قوانین ازدواج مجدد در برخی کشورهای اسلامی
کشور
حکم ازدواج
شرایط
ضمانت اجرا
ایران
ممنوع، مگر با شرایطی
ـ عدالت و اجازه دادگاه
ـ تمکن مالی
ـ علل معین مانند رضایت زوجه ، عدم تمکین زوجه، زندانی شدن زوجه و ...
ـ شرط ضمن عقد نکاح بر منع زوج از نکاح دوم و حق طلاق زوجه اول
تونس
ممنوعیت مطلق
جرم
حبس + جزای نقدی
سوریه
جایز، اما با شرایط
ـ مصلحت و مجوز شرعی
ـ توانایی نفقه دو همسر
ـ اجازه دادگاه
____
عراق
عدم جواز، مگر در موارد و شرایط معین
ـ اجازه دادگاه
ـ کفایت مال برای دادن نفقه
ـ وجود مصلحت مشروع
ـ رعایت عدالت
حبس + جزای نقدی
عمان
جایز، اما با شرایط
ـ پرداخت نفقه
ـ اجرای عدالت
ـ مسکن علیحده
____
لیبی
جایز، اما با شرایط
ـ رضایت زوجه در نزد دادگاه یا
ـ صدور حکم دادگاه در دعوایی به طرفیت زوجه
بطلان ازدواج دوم به درخواست زوجه اول
مراکش
جایز، اما با شرایط
اجازه دادگاه
اعلام به زوجه اول
فقدان شرط عدم نکاح با زن دیگر در ضمن عقد اول
ـ فسخ نکاح در صورت حق شرط برای زوجه اول
ـ درخواست طلاق از دادگاه برای زوجه اول در صورت ضرر
منشور خانواده مصوب قاهره
جایز، اما با شرایط
ـ عدالت
ـ تقبل همه هزینهها
ـ منافع مشروع و اجتماعی
ـ شرط ضمن عقد نکاح برمنع زوج از نکاح دوم و تعیین ضمانت اجرا
ـ حق طلاق زوجه اول در صورت عدم رعایت عدالت
یمن
جایز، اما با شرایط
ـ قدرت بر رعایت عدالت
ـ قدرت بر اداره عائله واطلاع زن دوم بر وجود همسر دیگر
____
5) پیشنهاد اصلاح قانون
به نظر میرسد در اصلاح مقررات مربوط به ازدواج مجدد میتوان بین پیشنهاد لایحه جدید حمایت خانواده (پرداخت مهریه زوجه اول) و مواد 17 ـ 16 قانون حمایت خانواده 1353 جمع نمود. یعنی درخواست ازدواج مجدد منوط به مصلحت مشروع و عقلائی مانند عدم تمکین، بیماری، زندانی شدن و محکومیت به حبس زوجه و ... باشد. چنانکه در شرع مردان «ذواق»[7] نکوهش شده و در اخلاق اسلامی ازدواج مجدد برای هوسرانی که موجب ضعف قوای عقلانی و جسمانی میشود، مذمت شده است (نراقی، بیتا: صص 240- 239).
ازدواج مجدد باید مشروط بر تأدیه حقوق مالی زوجه مانند مهریه، نفقه، اجرةالمثل زوجه قبلی باشد؛ چنانکه کسی ناتوان از پرداخت حقوق مالی زوجه قبلی است، قرینهای بر عدم توانایی مالی و عدم امکان اجرای عدالت وی خواهد بود. همچنین چون برای مردانی که همسرانشان فاقد مهریه زیاد هستند، زمینه ازدواج مجدد فراهم نشود امکان تهیه مسکن علیحده برای هر یک از همسران باید وجود داشته باشد چنانکه صاحب جامع الشتات تهیه مسکن مستقل را شرط ازدواج مجدد قرار داده است (قمی، بیتا، ج3، صص318 ـ 317).در عین حال خروج از عدالت پس از ازدواج مجدد نیاز به ضمانت اجرای مناسبی است که مانند برخی از کشورهای مورد مطالعه، حق طلاق برای زوجه بدون نیاز به اثبات عسر و حرج صورت گیرد.
در پایان چنانچه شرایط اجتماعی و فرهنگی بازنگری صریح و آشکار در امر ازدواج مجدد از طرف حکومت فراهم شود، پیشنهاد میشود: علل موجه و مشروع ازدواج مجدد تبیین و تصریح شود تا سوء استفاده از این اباحه شرعی محدود گردد و همچنین حقوق همسران و مصلحت اطفال ملحوظ شود.
بنابراین پیشنهاد میشود:
«دادخواست اجازه ازدواج مجدد به طرفیت زوجه قبلی تقدیم دادگاه خانواده شود، دادخواست ازدواج مجدد باید متضمن منفعت مشروع و عقلائی باشد. علل مشروع و موجه تعدد زوجات بدین شرح است:
1ـ عدم تمـکین زوجه؛ 2ـ رضایت همسر اول؛ 3ـ عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشوئی؛ 4ـ عدم امـکان فسخ نکاح در موردی که به مـخاطره میافتد زندگی زناشویی به خاطر ابتلاء زن به جنون یا امراض صعب العلاج؛ 5ـ محکومیت زن به حکم قطعی به مجازات 5 سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت، منجر به 5 سال حبس یا محکوم به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به 5 سال حبس یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجراء؛ 6ـ خلل به زندگی خانوادگی در صورت ابتلاء زن به هرگونه اعتیاد مضر به اساس زندگی؛ 7ـ ترک زنـدگی خـانوادگـی از سوی زن؛ 8ـ عقیم بودن زن؛ 9ـ غایب مفقود الاثر شدن با رعایت ماده 1029 ق. م.
تبصره1: زوج مکلف است قبل از تقدیم دادخواست ازدواج مجدد، حقوق مالی زوجه قبلی (مهریه، نفقه و اجرت المثل) در صورت مطالبه، تأدیه نماید. زوج باید فاقد سابقه ترک انفاق و سایر جرائم علیه تکالیف و مصالح خانوادگی باشد.
تبصره2: دادگاه پس از تحقیق و اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن فعلی و احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت و امکان تهیه مسکن جداگانه برای هر یک از همسران و اثبات صحت علت موجه اجازه ازدواج مجدد صادر خواهد کرد.
تبصره3: چنانچه زوجه وکالت بلاعزل و ضمن عقد نکاح از سوی زوج نداشته باشد که در صورت اختیار همسر دیگری بتواند خود را مطلقه سازد، زوج مکلف است در صورت اختیار همسر دیگر، ضمن عقد خارج لازم وکالت بلاعزل به زوجه برای مطلقه نمودن و قبول بذل به وی بدهد تا در صورت خروج زوج از عدالت و از بین رفتن استطاعت مالی بتواند خود را مطلقه نماید».
پینوشتها:
* - دکترای حقوق خصوصی، دانشکده علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی
1 ـ ماده 900 ق.م: «فرض دو وراث ربع ترکه است:..2) زوجه یا زوجه ها در صورت فوت شوهر بدون اولاد».
ماده 901ق.م: « ثمن، فریضه زوجه یا زوجه هاست. در صورت فوت شوهر با داشتن شوهر».
ماده 942ق.م: « در صورت تعدد زوجات ربع یا ثمن ترکه که تعلق به زوجه دارد بین همه آنان بالسویه تقسیم میشود».
2 ـ ماده 1048ق.م: «جمع بین دو خواهر ممنوع است اگرچه به عقد منقطع باشد».
ماده 1049ق.م: «هیچ کس نمیتواند دختر برادر زن و یا دختر خواهرزن خود را بگیرد مگر با اجازه زن خود».
3 ـ « فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلث و ربع» (نساء، 3).
[4]ـ نظریه شماره 1488 سال 1363: «مجازات عاقد و متعاقدین در عقد ازدواج غیر رسمی مذکور در (ماده 1 قانون ازدواج) و ازدواج مجدد مذکور در ماده 17 قانون حمایت خانواده شرعی نمیباشد».
5ـ «لایحق للزوج ان یسکن مع زوجته ضرة لها فی مسکن واحد، الا اذا رضیت بذلک و یحق لها العدول متی لحقها ضرر من ذلک».
6ـ «للقاضی ان لا یأذن للمتزوج بان یتزوج علی امرأته الا اذا کان مسوغ شرعی و کان الزوج قادر علی نفقتهما»
[7] - ذواق: هوسران (انواری، 1381: ج4، ص 3518).
فهرست منابع
* انواری، حسن: «فرهنگ بزرگ سخن»، تهران، سخن، 1381.
* برزنجی، سولاف: «قانون الاحوال شخصیه و تعدیلاتها و مکتبه القانونیه» بغداد، 1980م.
* جبعی (شهید ثانی) زین الدین بن علی: «شرح اللمعه الدمشقیه»، بیروت، دارالاحیاء التراث العرابی، 1403 ق.
* حکیم پور، محمد: «حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد»، تهران، انتشارات نغمه نواندیش، چ اوّل، 1382.
* راوندی، قطب الدین: «فقه القرآن»، قم، مکتبه آیه الله مرعشی، چ دوم، 1405 ق.
* رمضان نرگسی، رضا: «بازتاب چندهمسری در جامعه»، فصلنامه «کتاب زنان»، بهار 1384.
* زحیلی، وهبه: «الفقه الاسلامی و ادلته»، دمشق، دارالفکر، چ چهارم، 1418 ق.
* شلبی، محمدمصطفی: «احکام الاسرة فی الاسلام»، بیروت، دارالنهضه العربیه، چ دوم، 1397 ق.
* طباطبائی، محمدحسین: «تعدد زوجات و مقام زن در اسلام»، قم، انتشارات آزادی، بیتا.
* عمید زنجانی، عباسعلی: «آیات الاحکام»، مطالعات و تحقیقات اسلامی، 1382.
* قمی، میرزاابوالقاسم: «جامع الشتات»، ترجمه عیسی ولایی، تهران، انتشارات دانشکده حقوق و علوم سیاسی، بیتا.
*کاتوزیان، ناصر: «حقوق خانواده»، تهران، شرکت سهامی انتشار، چ چهارم، 1375.
* گرجی، ابوالقاسم و دیگران: «حقوق تطبیقی خانواده»، دانشگاه تهران، چ اوّل، 1384.
* گرجی، ابوالقاسم: «آیات الاحکام»، تهران، نشر میزان، 1380.
* محقق حلی، ابوالقاسم نجم الدین جعفربن الحسن: «شرایع الاسلام»، دارالاضواء، 1403 ق.
* محمدالشریف العالم، عبدالسلام: «الزواج والطلاق فی لیبی»، جامعه قار یونس، چ ثالث، 1998 م.
* مطهری، مرتضی: «نظام حقوق زن در اسلام»، انتشارات صدرا، 1363.
* موسوی خوئی، سیدابوالقاسم: «کتاب النکاح»، قم، دارالهادی، 1417 ق.
* نراقی، ملااحمد: «معراج السعاده»، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا.
* ـــــــــــــ : «مجموعه الوثائق و النصوص القانوسیه المتعلقه بوضعیه المرأه بالمغرب»، چ اوّل، رباط، 2001 م.
http://www.iranpress.ir
نظر اسلام درباره چند همسری چیست؟
حجت الاسلام جواد گلی پاسخ می دهد :
اصل همه جار و جنجال هایی که سر برنامه مرد سه زنه به وجود آمد ، درباره تابوها و مقاومت ها درباره بحث چند همسری بود؛ بحثی که در درست و غلط بودن نفس عمل نبود و درباره عواقب ناخوشایندی بود که ممکن است در جامعه به وجود بیاید .
نگاهی به حد و مرزهای شرعی و نگاه اسلام به موضوع داشتن چند زن موضوع این مقاله است .برای این کار سراغ حجت الاسلام جواد گلی ، چهره شناخته شده و رسانه ای این سال ها رفتیم؛ کسی که حتما نامش را در خیلی از سریال های تلویزیونی به ویژه مناسبتی هایش به عنوان مشاور و کارشناس مذهبی دیده اید . او در طول این سال ها همواره در بحث های مربوط به خانواده در صدا و سیما تاثیرگذار بوده و در سابقه کاری اش ، تجربه مدیریت گروه اجتماعی شبکه یک را دارد . البته بعد از جا به جایی مدیران شبکه ها برای مدتی ، با همین سمت به شبکه دو رفت . حجت الاسلام گلی در جواب پرسش های ما درباره دیدگاه اسلام به اختیار کردن چند همسر ، به نکته های مهمی مثل عدالت و توجه به عرف اشاره کرد . نظراتش را بی کم و کاست بخوانید .
ـ ماجرای آن مرد سه زنه در جامعه تب ناخوشایندی را ایجاد کرد و باز این سوال را در افکار عمومی زنده کرد که در چه شرایطی مرد می تواند بیش از یک همسر داشته باشد ؟
چیزی که مهم است اینکه تعالیم دین مبین اسلام ما را در انجام کارهایمان مجاب به انجام احکام دین و رعایت عرف جامعه کرده ، در واقع برای اینکه یک عمل صحیح را انجام دهیم در وهله اول باید با گزاره های دین و شریعت در تناقض نباشد . در مساله چند همسری دو ملاحظه وجود دارد ؛ اولاً کسی که می تواند این چند همسری را تجربه کند که شرط اصلی و لازم در رابطه با تعدد زوجات را رعایت کند . آن شرط ، عدالت است که در آیات قرآن و افواه ائمه (ع) بسیار ذکر شده . شرط لازم شرطی است که غالبا مورد توجه نیست و اساساً رعایت عفت در رابطه با زوجات شرطی است که در دین به عنوان شرط لازم و شرط اولیه ذکر شده . اسلام در واقع تعدد زوجات را منوط به رعایت عدالت می داند . رعایت عدالت کار ساده ای نیست که در روایات معصومین (ع) نیز به دفعات با یان نکته مواجه می شویم . این عدالت صرفاً عدالت در تقسیم اموال نیست . عدالت در تقسیم حالات ، نگاه ، گفتگو، مناسبات فردی و رفتاری و عاطفی و در واقع یک عدالت جامع و تمام عیاری است که رعایت آن هم کار ساده ای نیست .
ـ رعایت این عدالت برای هر کسی ممکن است؟
در روایاتی آمده که هر کسی نمی تواند به آن صورت عادل باشد . در واقع عدالت به معنای وسیع کلمه را هر کسی نمی تواند رعایت کند .
ـ آن آقایی که به تلویزیون آمده بود ، گفته که همسر اولش را بیش از دو همسر دیگرش دوست دارد ؛ این یعنی بی عدالتی؟
حتی اگر همسر دومی گرفته شود و همسر اول سهم بیشتری به لحاظ عواطف داشته باشد ، باز هم ممکن است منجر به نوعی بی عدالتی شود . البته الزاماً عدالت به معنای تساوی نیست که یعنی همه چیز مساوی تقسیم شود . عدالت به معنای دقت در مناسبت دادن با استعدادها و ظرفیت هاست . یعنی با هر کس همان طور باشد که استعداد و ظرفیتش می طلبد .
ـ غیر از عدالت ، عامل دیگری هم مهم است ؟
نکته ای که خیلی مهم است اینکه به عرف پسندیده جامعه هم باید توجه کرد . درست است که ما مجوز تعدد زوجات با پیش شرط عدالت را داریم ولی عمل به معروف و امر به معروف الزاما در هر شرایطی عمل به احکام دینی بدون توجه به ملاحظات و عرف اجتماعی نیست . یعنی ما در بسیاری از رفتارهایمان علاوه بر توجه به احکام دین ، به نگرش اجتماعی و هنجارهای اجتماعی هم توجه می کنیم . البته به این معنا نیست که این هنجارهای اجتماعی احکام دینی را تعطیل کنند ، بلکه در واقع موید رفتارها دینی ما هستند . در بعضی جاها بعضی رفتارها و موضوعات در عرف جامعه مورد پسند نیست اما در اسلام ایرادی ندارد . ولی عرف جامعه ما را مجاب می کند در انتخاب آن رفتار دقت بیشتری کنیم . مثلا در رابطه با حجاب ، عرف در حدود حجاب موثر است . ما باید طبق احکام و حدود دینی حجاب را رعایت کنیم اما پیرامون چگونگی ها و حداکثری و حداقلی بودن ها ، عرف جامعه تاثیرگذار است . مثلا در جایی ممکن است حجاب به حد کمتری از حداقلی باشد که دین تعیین کرده . در انتخاب رفتارهایمان که منبعث از دین اسلام است باید به عرف جامعه هم توجه کنیم . حتی در مناسبات زن و مرد هم عرف تاثیرگذار است . آیات قرآن هم تاکید می کنند که آنچه بین مناسبات زن و مرد حکم می کند ، عرف جامعه است . بیش از 30 بار در قرآن روی این نکته تاکید شده ، حتی قرآن به همسران پیامبر (ص) تاکید می کند که « عاشروهن بالمعروف؛ معاشرت کنید آن چنان که پنسدیده و معروف ااست » یعنی باید طبق عرف جامعه رفتار کنند . این در واقع عرف جامعه است ؛ یعنی جامعه آن را به صورت یک رفتار درست می پذیرد . پس مناسبات زن و مرد باید بر پایه معروف باشد .
ـ خب تعریف این عرفی که شما می فرمایید ، دقیقاً چیست ؟
عرف یعنی رفتاری که جامعه آن را می پذیرد و می پسندد . در واقع عقلای جامعه آن رفتار را رفتار درستی می دانند ؛ مثلا اگر لباسی متفاوت از لباس معروف جامعه به تن کنید ، همه نگاه متفاوتی به شما دارند . اصلا هم فرقی نمی کند که این لباس کم باشد یا زیاد . فقط این دیدی است که لباس شهرت می سازد .
بسیاری از رفتارهای ما هستند که ممکن است رفتار غلطی هم نباشند ولی مناسب با عرف جامعه نیستند، مثلا در روابط زن و مرد . ممکن است تغییر مکان منجر به معروف یا منکر شدن یک قضیه شود. اگر یک دختر و پسر جوانی در دانشگاه در گوشه ای با هم بنشینند و صحبت کنند ، عرف جامعه این را می پذیرد و آنها را توبیخ نمی کند ولی اگر همان دختر و پسر در پارک یا خیابانی با هم حرف بزنند ، این رفتار می شود یک رفتار منکر. یعنی در واقع هیچ بخشی تغییر نمی کند جز مکان! عرف جامعه این را می فهمد که آن رفتار درست است و این رفتار غلط . در واقع عرف یعنی همین .
ـ عرف در مورد چند زنی چطور است ؟
در ازدواج مجدد باید همان دو ملاحظه ای که گفتم مد نظر قرار گیرد . یکی ملاحظه شرعی و اسلامی است . در ملاحظات اسلامی هم ما در شرایطی نیاز به اجازه هسمر اول داریم ، علاوه بر این شرط عمومی دیگری هم داریم به نام عدالت که شرط ساده ای نیست و ملاحظه دیگر هم عرف جامعه است و ما باید به معروف عمل کنیم .
ـ باید به معروف عمل شود ولی عرف عمومی چند همسری را می پذیرد یا تک همسری را؟ با توجه به اینکه گاهی می شنویم شخصی دو همسر دارد و راحت از کنارش می گذریم .
البته نمی شود در مورد این قضیه حکم کلی داد . در مواقعی که کسی همسر دوم اختیار می کند ، ما آن را می پذیریم. البته با ملاحظاتی حق را به فرد می دهیم ولی در مواقعی هم حق را نمی دهیم . معروف در مورد این قضیه ، عام و فراگیر نیست که الزاماً رای به نفی با اثبات آن بدهیم .
ـ اصلا چند همسری در شرایط حال حاضر زندگی اجتماعی ما که گرفتن یک زن هم شبیه شق القمر است ، درست است ؟
ما که مکلف به تامین زندگی این افراد نیستیم! البته عرف جامعه بنا به مسائل مالی و معیشتی نیست . مثلا فردی که از نظر معیشتی در وضعیت خوبی است می تنواند چند همسر داشته باشد؟ نه این درست و نه عکس آن . ما نمی توانیم بگوییم که چون وضعیت اقتصادی طوری است که امکان اداره کردن چند زندگی برای مرد وجود ندارد پس تعدد زوجات نباید باشد . این موضوع چیزی است که افراد باید خودشان در مورد آن تعمق کنند . فرد باید بداند که شروط دینی چیست و رعایت کردن این شروط کار آسانی هم نیست و به عرف هم توجه کند که با در نظر گرفتن این پیش شرطها ، مساله به میزان قابل ملاحظه ای حل می شود .
ـ اصلا کار درستی است که کسی که دارای چند همسر باشد آن را علنی کند؟ مثل همین کاری که این آقا کرد و سه همسری بودنش را در تلویزیون علنی کرد و اعتراض بسیاری از خانم ها را به همراه داشت، با توجه به این نکته که این کار روی همسران جامعه ما هم تاثیر می گذارد .
اینکه تلویزیون این کار را دستمایه یک برنامه یا سریال تلویزیونی کند ، طبیعتاً خیلی مناسب با ذائقه اجتماعی نیست . تلویزیون باید به ذائقه جامعه و رفتارهای درست جامعه بپردازد . البته این طور هم نیست که تلویزیون به هر ذائقه ای که در جامعه جاری است تن دهد . تلویزیون هم باید به هنجارهای اجتماعی احترام گذارد ؛ اینکه سریالی بر پایه چنین موضوعی ساخته شود با این تصور که جاذبه آفرینی می کند ، اصلا مناسب و مفید برای جامعه نیست . این کار یک طور هنجارشکنی است . البته چند همسری می تواند گاهی خوب باشد ، گاهی بد .
ـ چطور امامان هم چند همسر داشته اند؟
در همسرداری ائمه ، هم توجه به حکم اسلامی شده و هم ملاحظات اجتماعی و هم تفکر اسلامی در دوره معاصر خودش رعایت شده .عدالت به معنای کامل کلمه برقرار شده و اصلا ملاحظات اجتماعی در آن زمان ، آن کار را هنجار می دانسته . پس نه تنها این رفتار یک رفتار ناپسند نبوده بلکه فضیلت هم بوده .
ـ آن زمان این کار موافق عرف جامعه بوده؟
بله ، عرض کردم تفکرات اجتماعی معاصر آن دوره و ساختار اجتماعی آن زمان مطابق با ان امر بوده.
منبع : همشهری جوان شماره 316
باید پیشگیری و درمان به موقع داشت
چند همسری آن هم از نوع پنهانش پدیده کم و غریبی در جامعه ما نیست و این موضوع ریشه در نیازهای جسمی و روحی برخی از ما دادر . به طور کلی غریزه جنسی و نیاز زناشویی در آدم های گوناگون الگوها و شیوه های گوناگونی دارد و بستگی به تقسیم انگیزش ها و شخصیت افراد دارد . بنابراین فرمول یکسان و دستور یکنواختی برای امر ازدواج و ارضای این نیاز نداریم. هر چند دین اسلام فراگیر تر از دیگر ادیان و مذاهب ، به موضوع چند همسری پرداخته و آن را با شرایط خاصی مجاز دانسته است .
چه کنیم که با توجه به ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه در حال گذارمان و نبود برنامه ریزی های حساب شده در دهه های گذشته ، در حال حاضر با شمار زیادی دختر هرگز ازدواج نکرده و زنان مطلقه و بیوه جوان که شانسی برای شوهر کردن در چهارچوب ازدواج دائم ندارند ، رو به رو هستیم . مردان هم با توجه به تنگناهای اقتصادی ـ به ویژه نداشتن فرصت شغلی ـ امکان ازدواج به موقع ندارند . همچنین با توجه به مدرن شدن کلانشهرها ـ به ویژه تهران ـ بسیاری از مردان ، چهپ یش از ازدواج و چه بعد از طلاق در ازدواج اول تن به ازدواج نمی دهند و به طور جدی از ازدواج پرهیز می کنند. توجیه کردن چنین واقعیاتی صرفاً با تنوع طلبی مردانه ساده اندیشی و کوته نگری بیش نیست . همه خانم ها بر پایه تنازع بقا به دنبال مردانی هستند که توانمندی بالای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند . بنابراین در یک چالش و کشمکش و رقابت زنانه ، رخ دادن چنین مواردی هرگز برای اهل فن دور از ذهن و شگفت انگیز نیست .
آنچه تنها یک نمونه اش در صدا و سیما پخش شده است ، بیش از یک دهه است که پیش چشم و ذهن روانپزشکان ، رواشناسان ، جامعه شناسان و مددکاران اجتماعی بوده است . چنین متخصصانی هر روزه با چنین مواردی رو به رو هستند و باید دانست که نزدیک به دو دهه است که پدیده چند هسمری ، هم در چهار چوب دائم و هم در چهارچوب موقت ، در جامعه ما رخ داده است . بنابر تخمین جامعه شناسان و روانشناسان این پدیده چند همسری دست کم تا سال 1414 و بنابرتخمین عده دیگر تا سال 1421 ادامه خواهد داشت و چه بخواهیم و چه نخواهیم گریزی از آن نخواهیم داشت . این نتایج معطوف به تحقیقاتی است که درباره نسبت تعداد دختران و پسران در معرض ازدواج و همسر گزینی انجام شده است . نرخ بالای بیکاری و نیز مهاجرت مردان جوان به خارج از کشور که با ازدواج شمار چشمگیری از آنان با زنان خارجی ( به منظور کسب شهروندی و اقامت ) همراه است ؛ در این مساله دخیل هستند و خواهد بود . نمی توان به صدا و سیما خرده گرفت که چرا یک نمونه از این موارد را پخش کرده است . هر چند با نگاه بدبینانه بعصی اعتقاد دارند که این کار برای عرف و معمولی کردن این پدیده به نمایش درآمده است اما با نگاهی خوشبینانه می توان چنین در نظر گرفت که با نمایش چنین پدیده ای که نمایش آن در جوامع دیگر هم وجود دارد ، این پدیده همه گیر نخواهد شد . باید واقعیات اجتماع را دید و بر اساس آینده نگری واقع بینانه چاره اندیشی کرد ، نه بر اساس آرمان گرایی حقیقت جویانه .
بسیاری از واقعیت ها حقیقت ندارد و بسیاری از حقیقت ها واقعیت ندارد . جامعه ما جامعه ای است که در حال گذار است و این گذار از سسنت به مدرنیته بستری را فراهم کرده است که برای دو سه دهه شاهد چنین واقعیت های ناخوشایند و دلخراشی باشیم . بنابراین به جای بازتوانی باید به فکر پیشگیری و نیز به درمان بهنگام بود . گذار هر اجتماعی از سنت به مدرنیته و ستیز در راستای استقلال در همه سرزمین ها با پرداخت هزینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همراه بوده و خواهد بود و این یک سنت تغییرناپذیر تاریخی در درازای عمر آدمیان بوده است .
منبع : همشهری جوان شماره 316
نسبت صحیح دین و دنیا در زندگی
آسیب های اجتماع امروز:آنچنان «بسیار»و «درهم تنیده»است که یافتن راه حل های اساسی مجال امکان ندارد.اندیشه وران و صاحب نظران بیشماری در سراسر جغرافیا و تاریخ، با دیده بانی و رصد دائمی جریانات فرهنگی اجتماعی در پی ارائه نسخه های بکر و دست یافتنی برای بشر بوده و هستند تا دردها را بکاهند و خوشبختی و سعادت بیفزایند.یکی از زیربنایی ترین راه حل های اجتماعی «بررسی علل و عوامل رخداد»این آسیب هاست.اطبا بر دو نوعند:دسته ای در مشاهده بیماری ها به «علامت درمانی»می پردازند،تب را می بینند و فارغ از علت تب، دارویی تجویز می کنند تا تب فروکش کند-حال چه علت برطرف شده باشد چه بعداً دوباره سر برآورد-و دسته ای دیگر به «علت درمانی»اهتمام می کنند.علت را می شناسند و سعی در برطرف کردن آن می کنند.در برخورد با آسیب های اجتماعی هم روش اخیر بیشتر به کار می آید و کارآمدی خود را به وفور ثابت کرده است.
امروزه یکی از اصلی ترین و اصیل ترین علل آسیب های اجتماعی جامعه ما عدم بینش صحیح مردمان به پیوند دین و دنیاست.اینکه کدام یک از این دو، اصل است و کدام یک فرع؟ کدام، مقدمه است و کدام هدف؟ کدام پایه است و کدام تبع؟ از این منظر می توان آسیب های امروز را -به ویژه در میان جوانان -یکی یکی مرور و بازشناسی کرد.توجه به یک نمونه مثالی خالی از لطف نیست:
یکی از مشکلات امروز-که بسیاری از آن می نالند-دشواری های امر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران است.اخیراًمحققی ضمن انجام یک پژوهش(1)و ارائه گزارش،چند عامل بالا رفتن سن ازدواج را معرفی کرده است.بعضی موارد و ادله به این شرح است:«گرایش جوانان به جامعه گریزی»،«تنوع طلبی جوانان»،«مسئولیت گریزی »،«مشکلات تهیه وسایل زندگی»،«مهریه سنگین»،«رفاه زدگی بعضی از جوانان»،«هزینه های سنگین عقد و عروسی».
تمامی این عوامل و بسیاری از عوامل دیگر ریشه در یک بینش غلط به زندگی در دنیا و نگاه به آخرت دارد.فراراز مسئوولیت های اجتماعی، غوطه ور خوردن در رفاه و حرص بسیار برای شروع یک ازدواج آرمانی به لحاظ مادی و بهره گیری از امکانات و مواردی از این دست، تماما ریشه در نگاه نادرست به دنیا دارد.اینجاست که پرسش اساسی شکل می گیرد:نسبت صحیح دین و دنیا چیست؟ و زندگی دنیوی و اخروی چه نسبتی با هم دارند؟
فارغ از طبقه بندی ها و دسته بندی های معمول؛ به اجمال می توان اشاره کرد که بعضی نگاه ها به دنیا و آخرت، نگاه های «تک جانبه نگر» است؛ نگاهی که تنها هنرش این است که فقط یک سوی ماجرا را می بیند و از سوی دیگر غافل است.
بعضی نگاهشان فقط به آخرت است و هیچ اعتقادی به دنیا ندارند.فقط آن را می کوبند و از آن فاصله می گیرند.عزلت پیشه می کنند و در هیچ اجتماع و فعالیتی حاضر نمی شوند.سخت می پوشند و کم می نوشند، ریاضت می کشند و بر خود تنگ می گیرند.«مدعی هستند که از نعمتهای دنیا باید دوری جست، مؤمن نباید جامه خوب بپوشد، یا غذای مطبوع بخورد، یا در مسکن عالی بنشیند.اینها اگر دیگران را ببینند که احیاناً این مواهب را مورد استفاده قرار می دهند، سخت تحقیر و ملامت می کنند و آنان را اهل دنیا و دور از خدا می دانند»(2).متصوفه از این دسته اند.
ماجرای سفیان ثوری(از متصوفه)بهترین گواه بر این معناست.آن هنگام که بر امام صادق(ع)وارد شد و امام(ع)را در حالی مشاهده کرد که جامه ای سفید و نرم و لطیف به تن کرده.امام(ع)را سرزنش کرد که «از شما بعید است؛این جامه سزاوار شما نیست،شما نمی بایست خود رابه زیورهای دنیا آلوده کنید، از شما انتظار می رود که زهد بورزید،تقوی داشته باشید و خود را از دنیا دور نگه دارید.»و صادق آل محمد(ص)با عمیق ترین استدلال ها و ظریف ترین بیانات پاسخ هایی اقامه کردند که بر پیشانی تاریخ همواره خواهد درخشید.
ایشان در تصحیح این خطا و کج فهمی، از دنیا می گویند و از دین.از اینکه وضع زمان ما را با زمان رسول اعظم(ص)قیاس مکنید که آن هنگام،مردمان به حوائج اولیه زندگی شان محتاج و نیازمند بودند و اما امروز نه.از مراقبت در اموال فرمودند و از حق مردم.از صدقه سخن به میان آوردند و از خیرات.از ملک سلیمان(ع)گفتند و از مشی سلمان.از ابوذر گفتند و از درخواست یوسف(ع).این را فرمودند که «عجیب ترین چیزها حالی است که مؤمن پیدا می کند که اگر بدنش با مقراض قطعه قطعه بشود برایش خیر و سعادت خواهد بود و اگر هم ملک شرق و غرب به او داده شود باز برایش خیر و سعادت است.آیا خیر مؤمن در گرو این است که حتماً فقیر و تهیدست باشد؟ خیر مؤمن ناشی از روح ایمان وعقیده اوست، زیرا در هر حالی از فقرو تهیدستی یا ثروت وبی نیازی واقع شود، می داند در این حال وظیفه ای دارد و آن وظیفه را به خوبی انجام می دهد.این است که عجیب ترین چیزها حالتی است که مؤمن به خود می گیرد که همه پیشامدها و سختی و سستی ها برایش خیر و سعادت می شود »(3)-وچنین داستانی شنیدنی توسط مؤمنین سزاوار است که حتماً یکبار و چندبارخوانده و شنیده شود-این، رد آن نگاه تک جانبه نگر به آخرت است.
اما نگاه دوم نگاه تک جانبه نگر به دنیاست.اینکه دنیا را اصل بدانی و آخرتی را تصور نکنی، اینکه یقین کنی هر آنچه هست دنیاست و دیگر هیچ.اینکه باور کنی مرگ، آخر است و پایان و هرچه هست همین جاست و جای دیگر خبری نیست.این همان بلایی است که غرب را در خود گرفتار کرده؛ این همان نگاهی است که «اصالت فایده»را فریاد می کشد،و«اصالت لذت»در آن ریشه دارد.اینکه هر کس می تواند از تمتعات این دنیا به هر نحو بهره مند شود و از لذائذ انسانی و حیوانی ذره ای را واننهد.
چنین می شود که شیطان پرستی هم در این عالم مباح می شود،همجنس گرایی هم از افتخارات بشری محسوب می شود و چنین نگاه تک جانبه نگری است که می تواند فرصت دهد تظاهراتی چند ده هزار نفری در«تل آویو رژیم غاصب»شکل گیرد از همجنس گرایان-مرد و زن-در حمایت ازحق انسانی هویتی خویش برای همجنس خواهی.ساعت ها در خیابان های شهر شعار می دهند و وزیرخارجه سابق رژیم غاصب-تزیپی لیونی-به عنوان سخنران اصلی مراسم می گوید:«به دلیل اینکه تمایلات جنسی افراد، سیاسی نیست،حفاظت از جامعه همجنس بازان در حوزه هیچ کدام از گروه های سیاسی دیده نشده است، و ما باید این مسأله را تغییر دهیم.هنوز اقدامات بسیاری باقی مانده که اسرائیل در راه مبارزه برای آزادی عمل همجنس بازان انجام دهد»(4).و حرف ها و اعمال بسیاری از این دست.
بی تردید و بی قطع این نگاه نیز فرسوده و فسخ شده است؛ نگاهی که در آن قدرت اصل می شود، ثروت مبنا می شود، رفاه و تجمل، کعبه آمال بسیاری می شود،تفاخر و تکبر شیوه زیستن می شود و اسراف و تبذیر همگانی می شود.هم درمصرف بیشتر می کوشند،مسابقه مصرف تا اعلا درجه در جامعه پیگیری می شود.از لحظه تولد یک نوزاد تا لحظه مرگ یک انسان همه را دربر می گیرد.هرکه بیشتر و جدیدتر مصرف کند از تمدن بهره بیشتری برده است و قس علیهذا.
و اما تکلیف چیست؟ نگاه برگزیده و آرمانی چیست؟ اگر این دو نگاه تک جانبه نگر اصل و راهگشا نیست، مؤمن چگونه در دنیا زندگی کند که آخرتش تأمین شود.چه سطحی از زندگی را برگزیند که خیر دنیا و آخرت را برایش به ارمغان آورد.راه سوم کدام است؟
راه سوم همان پیام الله است در قرآن، همان روش زیستن انبیاست، همان شیوه پیامبر(ص)،و اهل بیت(ع)است.همان است که «دنیا را پلی می داند برای آخرت».همان نگاهی است که نظم را می پذیرد و پشتکار و جدیت را سفارش می کند تأمین معاش خانواده را جهاد می داند.همان که می گوید:ربّنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النّار(5)(پروردگارا!در این دنیا به ما نیکی و در آخرت [نیز]نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش[دور]نگه دار).همان نگاهی که می گوید عطر بزن، شانه کن، مسواک بزن، آراسته باش و نظافت را رعایت کن.
همان نگاهی که می گوید:«إعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابداً و اعمل لآخرتک تموت غداً(برای دنیایت چنان کار کن که گویی همیشه زنده ای و برای آخرت چنان تلاش نما مثل اینکه فردا مرگ فرا می رسد)(6).
همان نگاهی که می گوید:دنیا برای کسی که آن را نخواهد خوب جایگاهی است و برای آن کس که آن را بخواهد بد جایگاهی است.
همان نگاهی که دنیا را می پذیرد اما به شرط آخرت.همان که نعمت دنیا را در حد حوائج و نیازمندی ها می پذیرد؛ همان که تمتعات را در چهارچوب عقل و وحی و فطرت می پذیرد.
این و هزاران مورد دیگر تفسیر آن نگاه وحیانی است که انسان خردمند جویای سعادت و خوشبختی جز از طریق آن به منزل مقصود نائل نمی شود و این همان است که خواجه شیراز فرمود:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
و نیز فرمود:
نقد عمرت ببرت قصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
نکته:
دنیا مصلای فرشتگان
حضرت علی(ع)در بخش هایی از کلام خویش با بهترین شیوه از دنیا می گوید وتمجید می کند:«دنیا خانه راستی است،دنیا مسجد خدا دوستان است، دنیا مصلای فرشتگان است، دنیا محل تجارت اولیاست، دنیا پایگاه وحی است»و این تعاریف از لسان امیرمؤمنان(ع)چندان شگفت و تعجب برانگیز نیست چون آنچه از دنیا در اینجا مراد می کند مقدمه زندگی جاویدان انسان است.چندان که می دانیم او دنیا را وقتی اصل قرار گرفته نکوهیده و از بدی ها و مضراتش گفته:«دنیا زندان است، دنیا محنت کده است، دنیا چون سایه ابر ناپایدار است، دنیا کمتر از استخوان خوک در دست انسان جزامی است، دنیا مرادی گندیده است».و این بیانگر رد نگاه تک جانبه نگر به دنیا و آخرت است.چرا که از نگاه و طبق فرموده پیامبر(ص)و حضرت امیر(ع)، دنیا مزرعه آخرت است و برای آبادانی چنین مزرعه ای باید تلاش کرد.
پی نوشت ها :
1-خبرگزاری فارس-دکتر حسین باهر-11 تیر 1389.
2و 3-جلد اول از کتاب داستان و راستان شهید مرتضی مطهری-داستان 15.
4-شبکه ایران-22 خرداد 1389.
5-آیه 201 سوره بقره.
6-نقل از امام حسن(ع)الحیاه -جلد 4-صفحه 62.
منبع:نشریه آیه، ویژه نامه دین و فرهنگ.
نسبت صحیح دین و دنیا در زندگی
آسیب های اجتماع امروز:آنچنان «بسیار»و «درهم تنیده»است که یافتن راه حل های اساسی مجال امکان ندارد.اندیشه وران و صاحب نظران بیشماری در سراسر جغرافیا و تاریخ، با دیده بانی و رصد دائمی جریانات فرهنگی اجتماعی در پی ارائه نسخه های بکر و دست یافتنی برای بشر بوده و هستند تا دردها را بکاهند و خوشبختی و سعادت بیفزایند.یکی از زیربنایی ترین راه حل های اجتماعی «بررسی علل و عوامل رخداد»این آسیب هاست.اطبا بر دو نوعند:دسته ای در مشاهده بیماری ها به «علامت درمانی»می پردازند،تب را می بینند و فارغ از علت تب، دارویی تجویز می کنند تا تب فروکش کند-حال چه علت برطرف شده باشد چه بعداً دوباره سر برآورد-و دسته ای دیگر به «علت درمانی»اهتمام می کنند.علت را می شناسند و سعی در برطرف کردن آن می کنند.در برخورد با آسیب های اجتماعی هم روش اخیر بیشتر به کار می آید و کارآمدی خود را به وفور ثابت کرده است.
امروزه یکی از اصلی ترین و اصیل ترین علل آسیب های اجتماعی جامعه ما عدم بینش صحیح مردمان به پیوند دین و دنیاست.اینکه کدام یک از این دو، اصل است و کدام یک فرع؟ کدام، مقدمه است و کدام هدف؟ کدام پایه است و کدام تبع؟ از این منظر می توان آسیب های امروز را -به ویژه در میان جوانان -یکی یکی مرور و بازشناسی کرد.توجه به یک نمونه مثالی خالی از لطف نیست:
یکی از مشکلات امروز-که بسیاری از آن می نالند-دشواری های امر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران است.اخیراًمحققی ضمن انجام یک پژوهش(1)و ارائه گزارش،چند عامل بالا رفتن سن ازدواج را معرفی کرده است.بعضی موارد و ادله به این شرح است:«گرایش جوانان به جامعه گریزی»،«تنوع طلبی جوانان»،«مسئولیت گریزی »،«مشکلات تهیه وسایل زندگی»،«مهریه سنگین»،«رفاه زدگی بعضی از جوانان»،«هزینه های سنگین عقد و عروسی».
تمامی این عوامل و بسیاری از عوامل دیگر ریشه در یک بینش غلط به زندگی در دنیا و نگاه به آخرت دارد.فراراز مسئوولیت های اجتماعی، غوطه ور خوردن در رفاه و حرص بسیار برای شروع یک ازدواج آرمانی به لحاظ مادی و بهره گیری از امکانات و مواردی از این دست، تماما ریشه در نگاه نادرست به دنیا دارد.اینجاست که پرسش اساسی شکل می گیرد:نسبت صحیح دین و دنیا چیست؟ و زندگی دنیوی و اخروی چه نسبتی با هم دارند؟
فارغ از طبقه بندی ها و دسته بندی های معمول؛ به اجمال می توان اشاره کرد که بعضی نگاه ها به دنیا و آخرت، نگاه های «تک جانبه نگر» است؛ نگاهی که تنها هنرش این است که فقط یک سوی ماجرا را می بیند و از سوی دیگر غافل است.
بعضی نگاهشان فقط به آخرت است و هیچ اعتقادی به دنیا ندارند.فقط آن را می کوبند و از آن فاصله می گیرند.عزلت پیشه می کنند و در هیچ اجتماع و فعالیتی حاضر نمی شوند.سخت می پوشند و کم می نوشند، ریاضت می کشند و بر خود تنگ می گیرند.«مدعی هستند که از نعمتهای دنیا باید دوری جست، مؤمن نباید جامه خوب بپوشد، یا غذای مطبوع بخورد، یا در مسکن عالی بنشیند.اینها اگر دیگران را ببینند که احیاناً این مواهب را مورد استفاده قرار می دهند، سخت تحقیر و ملامت می کنند و آنان را اهل دنیا و دور از خدا می دانند»(2).متصوفه از این دسته اند.
ماجرای سفیان ثوری(از متصوفه)بهترین گواه بر این معناست.آن هنگام که بر امام صادق(ع)وارد شد و امام(ع)را در حالی مشاهده کرد که جامه ای سفید و نرم و لطیف به تن کرده.امام(ع)را سرزنش کرد که «از شما بعید است؛این جامه سزاوار شما نیست،شما نمی بایست خود رابه زیورهای دنیا آلوده کنید، از شما انتظار می رود که زهد بورزید،تقوی داشته باشید و خود را از دنیا دور نگه دارید.»و صادق آل محمد(ص)با عمیق ترین استدلال ها و ظریف ترین بیانات پاسخ هایی اقامه کردند که بر پیشانی تاریخ همواره خواهد درخشید.
ایشان در تصحیح این خطا و کج فهمی، از دنیا می گویند و از دین.از اینکه وضع زمان ما را با زمان رسول اعظم(ص)قیاس مکنید که آن هنگام،مردمان به حوائج اولیه زندگی شان محتاج و نیازمند بودند و اما امروز نه.از مراقبت در اموال فرمودند و از حق مردم.از صدقه سخن به میان آوردند و از خیرات.از ملک سلیمان(ع)گفتند و از مشی سلمان.از ابوذر گفتند و از درخواست یوسف(ع).این را فرمودند که «عجیب ترین چیزها حالی است که مؤمن پیدا می کند که اگر بدنش با مقراض قطعه قطعه بشود برایش خیر و سعادت خواهد بود و اگر هم ملک شرق و غرب به او داده شود باز برایش خیر و سعادت است.آیا خیر مؤمن در گرو این است که حتماً فقیر و تهیدست باشد؟ خیر مؤمن ناشی از روح ایمان وعقیده اوست، زیرا در هر حالی از فقرو تهیدستی یا ثروت وبی نیازی واقع شود، می داند در این حال وظیفه ای دارد و آن وظیفه را به خوبی انجام می دهد.این است که عجیب ترین چیزها حالتی است که مؤمن به خود می گیرد که همه پیشامدها و سختی و سستی ها برایش خیر و سعادت می شود »(3)-وچنین داستانی شنیدنی توسط مؤمنین سزاوار است که حتماً یکبار و چندبارخوانده و شنیده شود-این، رد آن نگاه تک جانبه نگر به آخرت است.
اما نگاه دوم نگاه تک جانبه نگر به دنیاست.اینکه دنیا را اصل بدانی و آخرتی را تصور نکنی، اینکه یقین کنی هر آنچه هست دنیاست و دیگر هیچ.اینکه باور کنی مرگ، آخر است و پایان و هرچه هست همین جاست و جای دیگر خبری نیست.این همان بلایی است که غرب را در خود گرفتار کرده؛ این همان نگاهی است که «اصالت فایده»را فریاد می کشد،و«اصالت لذت»در آن ریشه دارد.اینکه هر کس می تواند از تمتعات این دنیا به هر نحو بهره مند شود و از لذائذ انسانی و حیوانی ذره ای را واننهد.
چنین می شود که شیطان پرستی هم در این عالم مباح می شود،همجنس گرایی هم از افتخارات بشری محسوب می شود و چنین نگاه تک جانبه نگری است که می تواند فرصت دهد تظاهراتی چند ده هزار نفری در«تل آویو رژیم غاصب»شکل گیرد از همجنس گرایان-مرد و زن-در حمایت ازحق انسانی هویتی خویش برای همجنس خواهی.ساعت ها در خیابان های شهر شعار می دهند و وزیرخارجه سابق رژیم غاصب-تزیپی لیونی-به عنوان سخنران اصلی مراسم می گوید:«به دلیل اینکه تمایلات جنسی افراد، سیاسی نیست،حفاظت از جامعه همجنس بازان در حوزه هیچ کدام از گروه های سیاسی دیده نشده است، و ما باید این مسأله را تغییر دهیم.هنوز اقدامات بسیاری باقی مانده که اسرائیل در راه مبارزه برای آزادی عمل همجنس بازان انجام دهد»(4).و حرف ها و اعمال بسیاری از این دست.
بی تردید و بی قطع این نگاه نیز فرسوده و فسخ شده است؛ نگاهی که در آن قدرت اصل می شود، ثروت مبنا می شود، رفاه و تجمل، کعبه آمال بسیاری می شود،تفاخر و تکبر شیوه زیستن می شود و اسراف و تبذیر همگانی می شود.هم درمصرف بیشتر می کوشند،مسابقه مصرف تا اعلا درجه در جامعه پیگیری می شود.از لحظه تولد یک نوزاد تا لحظه مرگ یک انسان همه را دربر می گیرد.هرکه بیشتر و جدیدتر مصرف کند از تمدن بهره بیشتری برده است و قس علیهذا.
و اما تکلیف چیست؟ نگاه برگزیده و آرمانی چیست؟ اگر این دو نگاه تک جانبه نگر اصل و راهگشا نیست، مؤمن چگونه در دنیا زندگی کند که آخرتش تأمین شود.چه سطحی از زندگی را برگزیند که خیر دنیا و آخرت را برایش به ارمغان آورد.راه سوم کدام است؟
راه سوم همان پیام الله است در قرآن، همان روش زیستن انبیاست، همان شیوه پیامبر(ص)،و اهل بیت(ع)است.همان است که «دنیا را پلی می داند برای آخرت».همان نگاهی است که نظم را می پذیرد و پشتکار و جدیت را سفارش می کند تأمین معاش خانواده را جهاد می داند.همان که می گوید:ربّنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النّار(5)(پروردگارا!در این دنیا به ما نیکی و در آخرت [نیز]نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش[دور]نگه دار).همان نگاهی که می گوید عطر بزن، شانه کن، مسواک بزن، آراسته باش و نظافت را رعایت کن.
همان نگاهی که می گوید:«إعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابداً و اعمل لآخرتک تموت غداً(برای دنیایت چنان کار کن که گویی همیشه زنده ای و برای آخرت چنان تلاش نما مثل اینکه فردا مرگ فرا می رسد)(6).
همان نگاهی که می گوید:دنیا برای کسی که آن را نخواهد خوب جایگاهی است و برای آن کس که آن را بخواهد بد جایگاهی است.
همان نگاهی که دنیا را می پذیرد اما به شرط آخرت.همان که نعمت دنیا را در حد حوائج و نیازمندی ها می پذیرد؛ همان که تمتعات را در چهارچوب عقل و وحی و فطرت می پذیرد.
این و هزاران مورد دیگر تفسیر آن نگاه وحیانی است که انسان خردمند جویای سعادت و خوشبختی جز از طریق آن به منزل مقصود نائل نمی شود و این همان است که خواجه شیراز فرمود:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
و نیز فرمود:
نقد عمرت ببرت قصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
نکته:
دنیا مصلای فرشتگان
حضرت علی(ع)در بخش هایی از کلام خویش با بهترین شیوه از دنیا می گوید وتمجید می کند:«دنیا خانه راستی است،دنیا مسجد خدا دوستان است، دنیا مصلای فرشتگان است، دنیا محل تجارت اولیاست، دنیا پایگاه وحی است»و این تعاریف از لسان امیرمؤمنان(ع)چندان شگفت و تعجب برانگیز نیست چون آنچه از دنیا در اینجا مراد می کند مقدمه زندگی جاویدان انسان است.چندان که می دانیم او دنیا را وقتی اصل قرار گرفته نکوهیده و از بدی ها و مضراتش گفته:«دنیا زندان است، دنیا محنت کده است، دنیا چون سایه ابر ناپایدار است، دنیا کمتر از استخوان خوک در دست انسان جزامی است، دنیا مرادی گندیده است».و این بیانگر رد نگاه تک جانبه نگر به دنیا و آخرت است.چرا که از نگاه و طبق فرموده پیامبر(ص)و حضرت امیر(ع)، دنیا مزرعه آخرت است و برای آبادانی چنین مزرعه ای باید تلاش کرد.
پی نوشت ها :
1-خبرگزاری فارس-دکتر حسین باهر-11 تیر 1389.
2و 3-جلد اول از کتاب داستان و راستان شهید مرتضی مطهری-داستان 15.
4-شبکه ایران-22 خرداد 1389.
5-آیه 201 سوره بقره.
6-نقل از امام حسن(ع)الحیاه -جلد 4-صفحه 62.
منبع:نشریه آیه، ویژه نامه دین و فرهنگ.
نسبت صحیح دین و دنیا در زندگی
آسیب های اجتماع امروز:آنچنان «بسیار»و «درهم تنیده»است که یافتن راه حل های اساسی مجال امکان ندارد.اندیشه وران و صاحب نظران بیشماری در سراسر جغرافیا و تاریخ، با دیده بانی و رصد دائمی جریانات فرهنگی اجتماعی در پی ارائه نسخه های بکر و دست یافتنی برای بشر بوده و هستند تا دردها را بکاهند و خوشبختی و سعادت بیفزایند.یکی از زیربنایی ترین راه حل های اجتماعی «بررسی علل و عوامل رخداد»این آسیب هاست.اطبا بر دو نوعند:دسته ای در مشاهده بیماری ها به «علامت درمانی»می پردازند،تب را می بینند و فارغ از علت تب، دارویی تجویز می کنند تا تب فروکش کند-حال چه علت برطرف شده باشد چه بعداً دوباره سر برآورد-و دسته ای دیگر به «علت درمانی»اهتمام می کنند.علت را می شناسند و سعی در برطرف کردن آن می کنند.در برخورد با آسیب های اجتماعی هم روش اخیر بیشتر به کار می آید و کارآمدی خود را به وفور ثابت کرده است.
امروزه یکی از اصلی ترین و اصیل ترین علل آسیب های اجتماعی جامعه ما عدم بینش صحیح مردمان به پیوند دین و دنیاست.اینکه کدام یک از این دو، اصل است و کدام یک فرع؟ کدام، مقدمه است و کدام هدف؟ کدام پایه است و کدام تبع؟ از این منظر می توان آسیب های امروز را -به ویژه در میان جوانان -یکی یکی مرور و بازشناسی کرد.توجه به یک نمونه مثالی خالی از لطف نیست:
یکی از مشکلات امروز-که بسیاری از آن می نالند-دشواری های امر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران است.اخیراًمحققی ضمن انجام یک پژوهش(1)و ارائه گزارش،چند عامل بالا رفتن سن ازدواج را معرفی کرده است.بعضی موارد و ادله به این شرح است:«گرایش جوانان به جامعه گریزی»،«تنوع طلبی جوانان»،«مسئولیت گریزی »،«مشکلات تهیه وسایل زندگی»،«مهریه سنگین»،«رفاه زدگی بعضی از جوانان»،«هزینه های سنگین عقد و عروسی».
تمامی این عوامل و بسیاری از عوامل دیگر ریشه در یک بینش غلط به زندگی در دنیا و نگاه به آخرت دارد.فراراز مسئوولیت های اجتماعی، غوطه ور خوردن در رفاه و حرص بسیار برای شروع یک ازدواج آرمانی به لحاظ مادی و بهره گیری از امکانات و مواردی از این دست، تماما ریشه در نگاه نادرست به دنیا دارد.اینجاست که پرسش اساسی شکل می گیرد:نسبت صحیح دین و دنیا چیست؟ و زندگی دنیوی و اخروی چه نسبتی با هم دارند؟
فارغ از طبقه بندی ها و دسته بندی های معمول؛ به اجمال می توان اشاره کرد که بعضی نگاه ها به دنیا و آخرت، نگاه های «تک جانبه نگر» است؛ نگاهی که تنها هنرش این است که فقط یک سوی ماجرا را می بیند و از سوی دیگر غافل است.
بعضی نگاهشان فقط به آخرت است و هیچ اعتقادی به دنیا ندارند.فقط آن را می کوبند و از آن فاصله می گیرند.عزلت پیشه می کنند و در هیچ اجتماع و فعالیتی حاضر نمی شوند.سخت می پوشند و کم می نوشند، ریاضت می کشند و بر خود تنگ می گیرند.«مدعی هستند که از نعمتهای دنیا باید دوری جست، مؤمن نباید جامه خوب بپوشد، یا غذای مطبوع بخورد، یا در مسکن عالی بنشیند.اینها اگر دیگران را ببینند که احیاناً این مواهب را مورد استفاده قرار می دهند، سخت تحقیر و ملامت می کنند و آنان را اهل دنیا و دور از خدا می دانند»(2).متصوفه از این دسته اند.
ماجرای سفیان ثوری(از متصوفه)بهترین گواه بر این معناست.آن هنگام که بر امام صادق(ع)وارد شد و امام(ع)را در حالی مشاهده کرد که جامه ای سفید و نرم و لطیف به تن کرده.امام(ع)را سرزنش کرد که «از شما بعید است؛این جامه سزاوار شما نیست،شما نمی بایست خود رابه زیورهای دنیا آلوده کنید، از شما انتظار می رود که زهد بورزید،تقوی داشته باشید و خود را از دنیا دور نگه دارید.»و صادق آل محمد(ص)با عمیق ترین استدلال ها و ظریف ترین بیانات پاسخ هایی اقامه کردند که بر پیشانی تاریخ همواره خواهد درخشید.
ایشان در تصحیح این خطا و کج فهمی، از دنیا می گویند و از دین.از اینکه وضع زمان ما را با زمان رسول اعظم(ص)قیاس مکنید که آن هنگام،مردمان به حوائج اولیه زندگی شان محتاج و نیازمند بودند و اما امروز نه.از مراقبت در اموال فرمودند و از حق مردم.از صدقه سخن به میان آوردند و از خیرات.از ملک سلیمان(ع)گفتند و از مشی سلمان.از ابوذر گفتند و از درخواست یوسف(ع).این را فرمودند که «عجیب ترین چیزها حالی است که مؤمن پیدا می کند که اگر بدنش با مقراض قطعه قطعه بشود برایش خیر و سعادت خواهد بود و اگر هم ملک شرق و غرب به او داده شود باز برایش خیر و سعادت است.آیا خیر مؤمن در گرو این است که حتماً فقیر و تهیدست باشد؟ خیر مؤمن ناشی از روح ایمان وعقیده اوست، زیرا در هر حالی از فقرو تهیدستی یا ثروت وبی نیازی واقع شود، می داند در این حال وظیفه ای دارد و آن وظیفه را به خوبی انجام می دهد.این است که عجیب ترین چیزها حالتی است که مؤمن به خود می گیرد که همه پیشامدها و سختی و سستی ها برایش خیر و سعادت می شود »(3)-وچنین داستانی شنیدنی توسط مؤمنین سزاوار است که حتماً یکبار و چندبارخوانده و شنیده شود-این، رد آن نگاه تک جانبه نگر به آخرت است.
اما نگاه دوم نگاه تک جانبه نگر به دنیاست.اینکه دنیا را اصل بدانی و آخرتی را تصور نکنی، اینکه یقین کنی هر آنچه هست دنیاست و دیگر هیچ.اینکه باور کنی مرگ، آخر است و پایان و هرچه هست همین جاست و جای دیگر خبری نیست.این همان بلایی است که غرب را در خود گرفتار کرده؛ این همان نگاهی است که «اصالت فایده»را فریاد می کشد،و«اصالت لذت»در آن ریشه دارد.اینکه هر کس می تواند از تمتعات این دنیا به هر نحو بهره مند شود و از لذائذ انسانی و حیوانی ذره ای را واننهد.
چنین می شود که شیطان پرستی هم در این عالم مباح می شود،همجنس گرایی هم از افتخارات بشری محسوب می شود و چنین نگاه تک جانبه نگری است که می تواند فرصت دهد تظاهراتی چند ده هزار نفری در«تل آویو رژیم غاصب»شکل گیرد از همجنس گرایان-مرد و زن-در حمایت ازحق انسانی هویتی خویش برای همجنس خواهی.ساعت ها در خیابان های شهر شعار می دهند و وزیرخارجه سابق رژیم غاصب-تزیپی لیونی-به عنوان سخنران اصلی مراسم می گوید:«به دلیل اینکه تمایلات جنسی افراد، سیاسی نیست،حفاظت از جامعه همجنس بازان در حوزه هیچ کدام از گروه های سیاسی دیده نشده است، و ما باید این مسأله را تغییر دهیم.هنوز اقدامات بسیاری باقی مانده که اسرائیل در راه مبارزه برای آزادی عمل همجنس بازان انجام دهد»(4).و حرف ها و اعمال بسیاری از این دست.
بی تردید و بی قطع این نگاه نیز فرسوده و فسخ شده است؛ نگاهی که در آن قدرت اصل می شود، ثروت مبنا می شود، رفاه و تجمل، کعبه آمال بسیاری می شود،تفاخر و تکبر شیوه زیستن می شود و اسراف و تبذیر همگانی می شود.هم درمصرف بیشتر می کوشند،مسابقه مصرف تا اعلا درجه در جامعه پیگیری می شود.از لحظه تولد یک نوزاد تا لحظه مرگ یک انسان همه را دربر می گیرد.هرکه بیشتر و جدیدتر مصرف کند از تمدن بهره بیشتری برده است و قس علیهذا.
و اما تکلیف چیست؟ نگاه برگزیده و آرمانی چیست؟ اگر این دو نگاه تک جانبه نگر اصل و راهگشا نیست، مؤمن چگونه در دنیا زندگی کند که آخرتش تأمین شود.چه سطحی از زندگی را برگزیند که خیر دنیا و آخرت را برایش به ارمغان آورد.راه سوم کدام است؟
راه سوم همان پیام الله است در قرآن، همان روش زیستن انبیاست، همان شیوه پیامبر(ص)،و اهل بیت(ع)است.همان است که «دنیا را پلی می داند برای آخرت».همان نگاهی است که نظم را می پذیرد و پشتکار و جدیت را سفارش می کند تأمین معاش خانواده را جهاد می داند.همان که می گوید:ربّنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النّار(5)(پروردگارا!در این دنیا به ما نیکی و در آخرت [نیز]نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش[دور]نگه دار).همان نگاهی که می گوید عطر بزن، شانه کن، مسواک بزن، آراسته باش و نظافت را رعایت کن.
همان نگاهی که می گوید:«إعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابداً و اعمل لآخرتک تموت غداً(برای دنیایت چنان کار کن که گویی همیشه زنده ای و برای آخرت چنان تلاش نما مثل اینکه فردا مرگ فرا می رسد)(6).
همان نگاهی که می گوید:دنیا برای کسی که آن را نخواهد خوب جایگاهی است و برای آن کس که آن را بخواهد بد جایگاهی است.
همان نگاهی که دنیا را می پذیرد اما به شرط آخرت.همان که نعمت دنیا را در حد حوائج و نیازمندی ها می پذیرد؛ همان که تمتعات را در چهارچوب عقل و وحی و فطرت می پذیرد.
این و هزاران مورد دیگر تفسیر آن نگاه وحیانی است که انسان خردمند جویای سعادت و خوشبختی جز از طریق آن به منزل مقصود نائل نمی شود و این همان است که خواجه شیراز فرمود:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
و نیز فرمود:
نقد عمرت ببرت قصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
نکته:
دنیا مصلای فرشتگان
حضرت علی(ع)در بخش هایی از کلام خویش با بهترین شیوه از دنیا می گوید وتمجید می کند:«دنیا خانه راستی است،دنیا مسجد خدا دوستان است، دنیا مصلای فرشتگان است، دنیا محل تجارت اولیاست، دنیا پایگاه وحی است»و این تعاریف از لسان امیرمؤمنان(ع)چندان شگفت و تعجب برانگیز نیست چون آنچه از دنیا در اینجا مراد می کند مقدمه زندگی جاویدان انسان است.چندان که می دانیم او دنیا را وقتی اصل قرار گرفته نکوهیده و از بدی ها و مضراتش گفته:«دنیا زندان است، دنیا محنت کده است، دنیا چون سایه ابر ناپایدار است، دنیا کمتر از استخوان خوک در دست انسان جزامی است، دنیا مرادی گندیده است».و این بیانگر رد نگاه تک جانبه نگر به دنیا و آخرت است.چرا که از نگاه و طبق فرموده پیامبر(ص)و حضرت امیر(ع)، دنیا مزرعه آخرت است و برای آبادانی چنین مزرعه ای باید تلاش کرد.
پی نوشت ها :
1-خبرگزاری فارس-دکتر حسین باهر-11 تیر 1389.
2و 3-جلد اول از کتاب داستان و راستان شهید مرتضی مطهری-داستان 15.
4-شبکه ایران-22 خرداد 1389.
5-آیه 201 سوره بقره.
6-نقل از امام حسن(ع)الحیاه -جلد 4-صفحه 62.
منبع:نشریه آیه، ویژه نامه دین و فرهنگ.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.