احکام«بادا بادا مبارک بادا»
«النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی »
شاید برای جوانان ایرانی بخصوص آرزومندان ازدواج و فینالیست های نشستن سر سفره عقد، هیچ روایتی جذاب تر و شیرین تر از همین روایت نبوی نباشد.
روایتی که اگر هزاران بار شنیده باشی باز برایت شیرین است و با هر بار شنیدن آن، چند گیگابایت عکس و تصویر و فیلم و تخیل و توهم در چند ثانیه به ذهن انسان هجوم می آورد و تصویرگنگی از سفره عقد و نشستن مقابل آینه شمعدان و بوی تند مواد آرایشی و صدای ساییده شدن کله قند و تکرار پشت سر هم فلاش دوربین ها و نیش و کنایه های خاله زنک های دور سفره و...
آهای با شما هستم! خواننده محترم! جوان عزیز! به قول ناظم دوران ابتدایی ما، چرا نیشت باز شده؟!(با عرض پوزش شدید بابت این نقل قول) از دنیای تخیل و توهم بیا بیرون ! اگر بنا باشد هرکس چند کلمه در این خصوص صحبت کرد شما این قدر سریع وارد عالم خیالات شوید که دیگر زندگی نمی توانید بکنید! به قول عوام «خدا به سر شاهد است» این مسائل فقط به درد همان فیلم و سریال های آبکی تلویزیون می خورد و خیال پردازی های دوران نوجوانی. و الا کسانی که همین داستان را تجربه کرده اند و به اصطلاح این شتر در خانه شان خوابیده، می دانند که وقت خوانده شدن این حدیث و دغدغه و دلهره وجود انسان را گرفته که اصلاً نمی فهمد عاقد چی گفت!
به هر حال جدای از این مسائل به یقین ازدواج سنت پیامبر اسلام و یکی از با ارزش ترین رفتارهای انسانی است که ضامن سلامت فرد و جامعه و زمینه ایجاد سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت خواهد بود.
اما در عین حال نباید از یاد برد که توجه و دقت در نکات متعدد شرعی و فقهی این مساله بسیار مهم و شرط نتیجه گیری مطلوب در این مسیر است و بی توجهی در این زمینه می تواند خطرات و ضررهای جبران ناپذیری را داشته باشد!
سنت یا فریضه
اولین و مهم ترین مسأله شرعی در مورد ازدواج حقیقتی است که متأسفانه چندان به آن توجه لازم نمی شود و آن تفاوت حکم ازدواج در افراد مختلف است.
در تعابیر فقهی به کارهای مستحب «سنت» گفته می شود و به کارهای واجب «فرض» یا «فریضه». در مورد ازدواج هم همواره بر محتسب بودن آن تأکید می شود و معمولاً تعبیر«سنت ازدواج» در مورد آن به کار می رود. درحالی که این وضعیت عادی و طبیعی ازدواج است که به خودی خود کاری مستحب شمرده می شود. اما همین امر مستحب برای برخی از افراد تبدیل به تکلیف واجب و ضروری می گردد.
طبق نظر همه مراجع تقلید اگر کسی بواسطه ازدواج نکردن مبتلا به گناه و معصیت شود بر او واجب است که ازدواج کند. در نتیجه اگر واقع بین باشیم باید بگوییم کم نیستند جوان هایی که ازدواج کردن برای آن ها تکلیفی است واجب، هر چند شرایط ایده ال و متعارف ازدواج برای آن ها فراهم نباشد. در واقع اگر مثلاً جوانی خدای نکرده مبتلا به گناه خود ارضایی است و توان ترک این گناه را هم ندارد، ازدواج کردن برایش واجب است و باید به هر قیمتی شده زمینه ازدواج را فراهم کند و همان گونه که برای ثبت نام در کلاس ورزشی یا تقویتی و یا خرید گوشی موبایل جدید و جدیدترین مد کفش و لباس، آویزان پدر و مادر می شود و بالا خره به خواسته خود می رسد، در این تکلیف واجب و ضروری هم باید از همان فوت و فن ها بهره ببرد و به مقصود برسد.
برهمین اساس والدینی هم که از برخی مشکلات فرزندان شان مطلعند، اما زمینه ازدواج آن ها را فراهم نمی آورند به نوعی زمینه ساز گناه و مانع انجام یک تکلیف واجب به حساب می آیند. همانند آن که نگذارند فرزند شان نماز واجبش را بخواند.
ازدواج های حرام
در کنار مسأله وجوب ازدواج بحث حرمت ازدواج هم مطرح است. یعنی بعضی از ازدواج ها حرام محسوب می شوند.
البته چنان که می دانید ازدواج در اسلام نوعی«عقد» به حساب می آیدو در عقود اسلامی به جزدرچند مورد نادر،حرام بودن، به معنی صحیح نبودن است. در واقع وقتی گفته می شود ازدواج با محارم حرام است یعنی اگر کسی صیغه ازدواج را برای چنین موردی بخواند نتیجه ای ندارد و عقد صحیح شکل نمی گیرد، نه این که به صرف خواندن صیغه انسان مرتکب گناه شده باشد. البته موارد حرمت ازدواج منحصر در همین مورد محرومیت نیست.بلکه موارد دیگری هم هست که به آن ها اشاره می کنیم. اما در همین مورد محرومیت هم مواردی وجود دارد که چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. مانند مسأله محرومیت ناشی از شیر خوردن یا همان «رضاع» ...کم نیستند افرادی که به دلایل مختلف در کودکی از فردی غیر مادر خود شیر خورده اند که معمولاً این امر توسط بستگان نزدیک انجام می شود. یعنی خاله یا عمه نوزاد مدتی به او شیر می دهند. در این موارد اگر شرایط و ضوابط معین در کیفیت و کمیت شیر دهی که در فقه گفته شده حاصل شود، این خاله و عمه حکم مادر رضاعی کودک را پیدا می کنند و فرزندان آن ها به این کودک محرم می شوند و این کودک هم به شوهر آن زن. البته مسأله محرمیت ناشی از شیردهی جزئیات و ظرافت های دقیقی دارد که باید در موارد مختلف با توجه به این نکات حکم صادر کرد. اما به طور کلی باید گفت متأسفانه کم نیستند افرادی که به واسطه شیر خوردن با افراد مختلف محرمیت پیدا می کنند،ولی خودشان از این امر مطلع نیستد.
محرمیت های مصلحتی
یکی دیگر از موارد ابتلا در همین زمینه، محرمیت های مصلحتی است که آن هم در برخی مناطق و نزد برخی از خانواده ها رواج دارد. مثلاً دیده می شود که برای حل مشکل محرمیّت در روابط خانوادگی صیغه چند ساعته ای بین مثلا پدر بزرگ داماد با خواهر کوچک عروس می خوانند تا این خواهرکوچک با داماد خانواده محرم شود. غافل از آن که با این صیغه خواندن افراد دیگر هم به این دختر محرم می شوند و ممکن است در آینده و در مساله ازدواج های ده ها سال بعد، این جزئیات مورد توجه قرار نگیرد.
پیشنهاد ما در این گونه موارد و همچنین در موارد شیردادن به نوزاد آن است که قبل از انجام هر کاری حتماً به یک روحانی مطلع یا یک کارشناس خبره در مورد این مسائل مراجعه شود و جزئیات و نتایج این تصمیم ها به طور دقیق و موردی معین شود. البته این نکته هم قابل ذکر است که اگر در مواردی مثلاً دو نوزاد از یک زن شیر خورده اند، اما نمی دانند این شیر خوردن به حد نصاب محرمیت رسیده و نمی توانند با هم ازدواج کنند یا نه، اصل بر عدم محرمیّت است. هر چند برخی از مراجع در این مورد احتیاط هایی را ذکر فرموده اند.
نکبت های گناه
یکی دیگر از موارد حرمت ازدواج که بسیاری از آن غافلند، نتایج منفی عفت است که باعث حرام شدن برخی حلال ها می شود. به عنوان مثال اگر خدای نکرده دو نفر مرد آلوده به گناه زشت همجنس بازی یا لواط شوند، در برخی از مورد از امکان ازدواج با مادر یا خواهر طرف مقابل محروم می شوند و تا ابد ازدواج برای آن ها حرام خواهد بود. البته این مسأله هم جزئیات و شروطی دارد که در نتیجه حکم تأثیر گذار است. اما به هر حال باید دانست که نکبت و پلیدی این قبیل گناهان نه تنها روح انسان را به آلودگی می کشاند و سعادت ابدی او را به مخاطره می اندازد، بلکه زندگی دنیایی او را هم دستخوش مشکلات و محرومیت هایی اینچنین می کند. نمونه دیگر از همین موارد آن است که بین یک مرد و یک زن شوهر دار نعوذ بالله رابطه جنسی برقرار شود که طبق نظر بسیاری از مراجع این دو فرد تا ابد به هم حرام خواهند بود و حتی اگر آن زن از شوهر خود طلاق هم بگیرد باز هم نمی تواند با این مرد ازدواج کند. البته این مورد اخیر تنها مربوط به گناه و آلودگی به فحشا نیست بلکه در مواردی دیده شده که مثلاً زنی از شوهر خود طلاق می گیرد، اما به دلیل ناآگاهی از شروط دقیق طلاق، صیغه طلاق بین آن ها به درستی اجرا نمی شود و بعد این زن به خیال مطلقه بودن با مرد دیگری ازدواج می کند و... حتی در این موارد هم اگر اشکال در صیغه طلاق آشکار شود و معلوم شود این زن هنوز در عقد شوهر قبلی است، طبق برخی نظرات این زن با مرد دوم تا ابد امکان ازدواج ندارد.
حالا ببینید ناآگاهی از برخی احکام شرعی چه مشکلات و دردسرهای غیر قابل جبرانی را برای افراد ایجاد می نماید.
فقهای فقه نخوانده
از یکی از آسیب های جدی در مورد بحث ازدواج که البته ناشی ازنقص معرفتی ما در مبانی دینی است، داخل کردن تمایلات شخصی و دیدگاهای فردی در این زمینه است.
مثلاً بسیار دیده می شود که پسران و دختران جوان بعد از اقدام به دوستی و رفاقت هایی که در گذشته نامشروع بودن آن ها را توضیح دادیم و بعد از ایجاد تعلق خاطر شدید، برای حل مشکلات گوناگون ناشی از این روابط دست به تفسیر و تأویل دستورات دینی می زنند و فقه نخوانده در جایگاه فقها می نشینند.
به عنوان مثال پیش خودشان تحلیل می کنند که آنچه در دین مورد مذمت قرار گرفته و به شدت از آن نهی شده فحشا و بی بند و باری جنسی و گناه است. ولی رابطه ما پاک و آسمانی است و مقصدمان هم ازدواج است در نتیجه ما درحقیقت زن و شوهر هستیم و یقیناً خدا خودش از نیت قلبی ما خبر دارد ...بعضی ها هم که قدری زرنگ تر هستند می گویند«اصل خودمان صیغه محرمیت را به شکل فارسی یا حتی عربی می خوانیم تا هیچ مشکلی وجود نداشته باشد.»
جالب این که همین دوستان که در این موارد به راحتی قوانین شرعی را به نفع هوا و هوس خود تاویل می برند و تغییر می دهند در دیگر مسائل زندگی خود به هیچ وجه دست به چنین کاری نمی زنند و در آن مسائل ملاک و معیار برایشان قانون است و بسیار هم جدی است. مثلاً هیچ وقت نمی گویند اگر دفترچه انتخاب رشته را به اشتباه پر کردیم می رویم برای مسؤلین توضیح می دهیم و به حضرت عباس قسم می خوریم که منظورمان چیز دیگری بود!؟ یا اگر روز کنکور قدری دیرتر رسیدیم سر جلسه و درها بسته بود میگوییم قانون را نادیده بگیرند چون ما دیشب کار واجب داشتیم و دیر خوابیدیم...
شریعت بی دیوار!؟
این افراد نه تنها دیواری کوتاه تر از دیوار شرع گیر نمی آورند، بلکه در مرام آن ها اصلاً دین و شریعت هیچ دیواری ندارد و هر کجا لازم بود می توان از مرزهای آن عبور کرد و با خدا روی حساب پسر خالگی طی کرد! در حالی که جدی ترین و محکم ترین حدود و قوانین و حساب و کتاب ها مربوط به دین و شریعت است و هر چند قوانین دینی، خشک و غیرقابل انعطاف و جامد نیستند، اما در عین حال جدی و محکم و بسیار با اهمیت تر از سایر قوانین هستند و حتی تساهل و سهل گیری های آن هم تحت ضابطه و قائده است و هر کس نمی تواند بنا بر خواست و سلیقه شخصی و فردی آن را تغیر دهد.
با توجه به این نکات که ذکرش قدری لازم بود، باید خدمت همه دوستان عرض کنیم که این گونه رفتار ها خودسرانه و از سر هوی و هوس در اکثر موارد رفتارهای کامل اشتباه و جاهلانه است که گناه و آلودگی و حسرت و ندامتی طولانی را به دنبال دارد و تبعات منفی آن گاهی تا آخر عمر دامن گیر انسان باقی می ماند. پس در هر حال و در هر موقعیت هم نباید دست به تفسیر و تاویل شخصی قوانین دینی زد و حتماً ضرورتاً باید قبل از هر اقدام عملی در امور درگیر با شریعت، با یک کارشناس خبره دینی مشورت نمود.
یک عقد با دو مدل
در مورد خواندن صیغه عقد و محرمیت و دوستی و...باید بگوییم اصولاً در اسلام یک نوع عقد ازدواج بیش تر وجود ندارد و شروط و مقررات مشخصی هم برای آن تدوین شده است. البته این عقد دو مدل،دارد یعنی اگر این ازداواج محدود و مقید به زمان خاصی نباشد، به عنوان «عقد دائم» شناخته می شود و اگر محدود به زمان معینی باشد«عقد موقت » یا «متعه» یا به تعیبر عرفی «صیغه» خوانده می شود که البته قوانین داخلی ازدواج موقت با دائم قدری متفاوت خواهد بود. اما ماهیت اصلی ازدواج و شرایط صحت عقد موقت فرقی با عقد دائم ندارد. در نتیجه در اسلام هیچ مورد دیگری که عامل ایجاد محرمیت و جواز روابط دوستانه شود مانند صیغه خواهر برادری، صیغه دوستی یا محرومیت و...وجود ندارد. حتی عقدهایی که به جهت ایجاد محرومیت های خاص و مصلحتی خوانده می شود(مانند مواردی که قبلاً اشاره کردیم) هر چند به عنوان صیغه محرومیت معرفی می شود، اما در واقع یک ازدواج کامل است و باید همه قیود و شروط عقد نکاح در آن مراعات شود،هر چند بین داماد و عروس 80 سال اختلاف سن باشد و مدت ازدواج هم نیم ساعت.
خودت و خودش!
اما سؤال مهم و در برخی موارد حیاتی این است که در هر حال آیا پسر و دختری خود می توانند صیغه عقد ازدواج موقت یا دائم را خودشان برای خود بخوانند یا خیر؟
در پاسخ فارغ از همه نکات توصیه ای و اخلاقی و اجتماعی این مسأله که فعلاً با آن کاری نداریم باید گفت بله. چون ازدواج یک عقد و معامله طرفینی است که دو طرف آن هم زن و شوهر هستند و می توانند این معامله را بدون وساطت هیچ فرد دیگری انجام دهند و به اصطلاح برای اجرای عقد خودشان وکیل نگیرند. اما به شرطی که سایر شروط را به درستی رعایت بکنند: در واقع اجرای یک عقد صحیح داری شروط و ضوابطی است که بدون ملاحظه آن ها عقد ازدواج صحیح نخواهد بود.
نخست آن که باید صیغه عقد به شکل عربی صحیح خوانده شود یعنی دختر بتواند صیغه «ایجاد» را درست بخواند و پسر هم قبول کند یا این که پسر وکیل دختر شود در خواندن صیغه ایجاب و از طرف خودش هم صیغه قبول را بگوید. اما اگر صیغه را درستی بلد نیستند یا نمی توانند به عربی صحیح بخوانند، در بین مراجع اختلاف نظر وجود دارد برخی فرموده اند که احتیاطاً باید برای اجرای صیغه وکیل بگیرند و اگر وکیل پیدا نشد خودشان می توانند صیغه را به فارسی یا هر زبان دیگر بخوانند. ولی بعضی دیگر از مراجع وکیل گرفتن را لازم ندانسته اند و فرموده اند اگر نمی توانند به عربی بخوانند می شود همان صیغه را به فارسی بگویند.
اما نکته مهم آن است که ترجمه فارسی باید به گونه ای باشد که معنای دقیق صیغه عربی را منعکس کند و به اصطلاح ترجمه درستی از «زوجت» و«قبلت» باشد.
بی اجازه؟!
اما مهمترین شرط صحت عقد برای افراد بخصوص جوانان مسأله اجازه پدردختراست که اگر آن نباشد، حتی اگرصد بار صیغه را به عربی آن هم با لهجه های گوناگون بخوانید باز این وصلت سر نمی گیرد. در حقیقت عقد ازدواج از هر نوع و با هر هدف و انگیزه ای که باشد حتماً و ضرورتاً باید تکلیفش با این شرط روشن باشد. در نتیجه در این مورد هر کس باید به نظر خاص مرجع خود رجوع کند به این شرط که اولاً اختلافی هم بین نظر مرجع پسر و دختر نباشد و ثانیاً در اصل انتخاب مرجع خود مسیر اشتباهی را طی نکرده باشند.
بی اجازه، بشرطها و شروطها
لازم به ذکر است که همه آن چه در مورد اجازه پدر یا جد پدری ذکر شد درفرضی است که دختر پدر یا پدر بزرگ پدری داشته باشد، و الا اجازه مادر یا برادر یا عمو یا هر فرد دیگر در صحت شرعی عقد دخالتی ندارد. البته به شرطی که دختر از نظر سن و فهم و درک به حدی
رسیده باشد که مصلحت خود را تشخیص بدهد و به اصطلاح فقهی «رشیده» باشد.
نکته بعدی آن که لزوم اجازه پدر یا جد پدری تنها در مورد دختران دوشیزه و به اصطلاح «باکره» است و الا دختری که قبلا ازدواج کرده و باکره محسوب نمی شود، دیگر نیاز به اجازه گرفتن ندارد به شرطی که رشیده باشد.
همچنین در مورد ماهیت باکره بودن و این که اگر فردی با گناه یا در حادثه ای بکارت خود را از دست داده یا اصولاً بکارت نداشته، باز هم نیازمند اجازه پدر هست یا خیر، نیز در بین مراجع اختلاف نظرهایی وجود دارد که دقت در آن موارد لازم به نظر می رسد.
منبع : نشریه دیدار آشنا شماره 125
احکام«بادا بادا مبارک بادا»
«النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی »
شاید برای جوانان ایرانی بخصوص آرزومندان ازدواج و فینالیست های نشستن سر سفره عقد، هیچ روایتی جذاب تر و شیرین تر از همین روایت نبوی نباشد.
روایتی که اگر هزاران بار شنیده باشی باز برایت شیرین است و با هر بار شنیدن آن، چند گیگابایت عکس و تصویر و فیلم و تخیل و توهم در چند ثانیه به ذهن انسان هجوم می آورد و تصویرگنگی از سفره عقد و نشستن مقابل آینه شمعدان و بوی تند مواد آرایشی و صدای ساییده شدن کله قند و تکرار پشت سر هم فلاش دوربین ها و نیش و کنایه های خاله زنک های دور سفره و...
آهای با شما هستم! خواننده محترم! جوان عزیز! به قول ناظم دوران ابتدایی ما، چرا نیشت باز شده؟!(با عرض پوزش شدید بابت این نقل قول) از دنیای تخیل و توهم بیا بیرون ! اگر بنا باشد هرکس چند کلمه در این خصوص صحبت کرد شما این قدر سریع وارد عالم خیالات شوید که دیگر زندگی نمی توانید بکنید! به قول عوام «خدا به سر شاهد است» این مسائل فقط به درد همان فیلم و سریال های آبکی تلویزیون می خورد و خیال پردازی های دوران نوجوانی. و الا کسانی که همین داستان را تجربه کرده اند و به اصطلاح این شتر در خانه شان خوابیده، می دانند که وقت خوانده شدن این حدیث و دغدغه و دلهره وجود انسان را گرفته که اصلاً نمی فهمد عاقد چی گفت!
به هر حال جدای از این مسائل به یقین ازدواج سنت پیامبر اسلام و یکی از با ارزش ترین رفتارهای انسانی است که ضامن سلامت فرد و جامعه و زمینه ایجاد سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت خواهد بود.
اما در عین حال نباید از یاد برد که توجه و دقت در نکات متعدد شرعی و فقهی این مساله بسیار مهم و شرط نتیجه گیری مطلوب در این مسیر است و بی توجهی در این زمینه می تواند خطرات و ضررهای جبران ناپذیری را داشته باشد!
سنت یا فریضه
اولین و مهم ترین مسأله شرعی در مورد ازدواج حقیقتی است که متأسفانه چندان به آن توجه لازم نمی شود و آن تفاوت حکم ازدواج در افراد مختلف است.
در تعابیر فقهی به کارهای مستحب «سنت» گفته می شود و به کارهای واجب «فرض» یا «فریضه». در مورد ازدواج هم همواره بر محتسب بودن آن تأکید می شود و معمولاً تعبیر«سنت ازدواج» در مورد آن به کار می رود. درحالی که این وضعیت عادی و طبیعی ازدواج است که به خودی خود کاری مستحب شمرده می شود. اما همین امر مستحب برای برخی از افراد تبدیل به تکلیف واجب و ضروری می گردد.
طبق نظر همه مراجع تقلید اگر کسی بواسطه ازدواج نکردن مبتلا به گناه و معصیت شود بر او واجب است که ازدواج کند. در نتیجه اگر واقع بین باشیم باید بگوییم کم نیستند جوان هایی که ازدواج کردن برای آن ها تکلیفی است واجب، هر چند شرایط ایده ال و متعارف ازدواج برای آن ها فراهم نباشد. در واقع اگر مثلاً جوانی خدای نکرده مبتلا به گناه خود ارضایی است و توان ترک این گناه را هم ندارد، ازدواج کردن برایش واجب است و باید به هر قیمتی شده زمینه ازدواج را فراهم کند و همان گونه که برای ثبت نام در کلاس ورزشی یا تقویتی و یا خرید گوشی موبایل جدید و جدیدترین مد کفش و لباس، آویزان پدر و مادر می شود و بالا خره به خواسته خود می رسد، در این تکلیف واجب و ضروری هم باید از همان فوت و فن ها بهره ببرد و به مقصود برسد.
برهمین اساس والدینی هم که از برخی مشکلات فرزندان شان مطلعند، اما زمینه ازدواج آن ها را فراهم نمی آورند به نوعی زمینه ساز گناه و مانع انجام یک تکلیف واجب به حساب می آیند. همانند آن که نگذارند فرزند شان نماز واجبش را بخواند.
ازدواج های حرام
در کنار مسأله وجوب ازدواج بحث حرمت ازدواج هم مطرح است. یعنی بعضی از ازدواج ها حرام محسوب می شوند.
البته چنان که می دانید ازدواج در اسلام نوعی«عقد» به حساب می آیدو در عقود اسلامی به جزدرچند مورد نادر،حرام بودن، به معنی صحیح نبودن است. در واقع وقتی گفته می شود ازدواج با محارم حرام است یعنی اگر کسی صیغه ازدواج را برای چنین موردی بخواند نتیجه ای ندارد و عقد صحیح شکل نمی گیرد، نه این که به صرف خواندن صیغه انسان مرتکب گناه شده باشد. البته موارد حرمت ازدواج منحصر در همین مورد محرومیت نیست.بلکه موارد دیگری هم هست که به آن ها اشاره می کنیم. اما در همین مورد محرومیت هم مواردی وجود دارد که چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. مانند مسأله محرومیت ناشی از شیر خوردن یا همان «رضاع» ...کم نیستند افرادی که به دلایل مختلف در کودکی از فردی غیر مادر خود شیر خورده اند که معمولاً این امر توسط بستگان نزدیک انجام می شود. یعنی خاله یا عمه نوزاد مدتی به او شیر می دهند. در این موارد اگر شرایط و ضوابط معین در کیفیت و کمیت شیر دهی که در فقه گفته شده حاصل شود، این خاله و عمه حکم مادر رضاعی کودک را پیدا می کنند و فرزندان آن ها به این کودک محرم می شوند و این کودک هم به شوهر آن زن. البته مسأله محرمیت ناشی از شیردهی جزئیات و ظرافت های دقیقی دارد که باید در موارد مختلف با توجه به این نکات حکم صادر کرد. اما به طور کلی باید گفت متأسفانه کم نیستند افرادی که به واسطه شیر خوردن با افراد مختلف محرمیت پیدا می کنند،ولی خودشان از این امر مطلع نیستد.
محرمیت های مصلحتی
یکی دیگر از موارد ابتلا در همین زمینه، محرمیت های مصلحتی است که آن هم در برخی مناطق و نزد برخی از خانواده ها رواج دارد. مثلاً دیده می شود که برای حل مشکل محرمیّت در روابط خانوادگی صیغه چند ساعته ای بین مثلا پدر بزرگ داماد با خواهر کوچک عروس می خوانند تا این خواهرکوچک با داماد خانواده محرم شود. غافل از آن که با این صیغه خواندن افراد دیگر هم به این دختر محرم می شوند و ممکن است در آینده و در مساله ازدواج های ده ها سال بعد، این جزئیات مورد توجه قرار نگیرد.
پیشنهاد ما در این گونه موارد و همچنین در موارد شیردادن به نوزاد آن است که قبل از انجام هر کاری حتماً به یک روحانی مطلع یا یک کارشناس خبره در مورد این مسائل مراجعه شود و جزئیات و نتایج این تصمیم ها به طور دقیق و موردی معین شود. البته این نکته هم قابل ذکر است که اگر در مواردی مثلاً دو نوزاد از یک زن شیر خورده اند، اما نمی دانند این شیر خوردن به حد نصاب محرمیت رسیده و نمی توانند با هم ازدواج کنند یا نه، اصل بر عدم محرمیّت است. هر چند برخی از مراجع در این مورد احتیاط هایی را ذکر فرموده اند.
نکبت های گناه
یکی دیگر از موارد حرمت ازدواج که بسیاری از آن غافلند، نتایج منفی عفت است که باعث حرام شدن برخی حلال ها می شود. به عنوان مثال اگر خدای نکرده دو نفر مرد آلوده به گناه زشت همجنس بازی یا لواط شوند، در برخی از مورد از امکان ازدواج با مادر یا خواهر طرف مقابل محروم می شوند و تا ابد ازدواج برای آن ها حرام خواهد بود. البته این مسأله هم جزئیات و شروطی دارد که در نتیجه حکم تأثیر گذار است. اما به هر حال باید دانست که نکبت و پلیدی این قبیل گناهان نه تنها روح انسان را به آلودگی می کشاند و سعادت ابدی او را به مخاطره می اندازد، بلکه زندگی دنیایی او را هم دستخوش مشکلات و محرومیت هایی اینچنین می کند. نمونه دیگر از همین موارد آن است که بین یک مرد و یک زن شوهر دار نعوذ بالله رابطه جنسی برقرار شود که طبق نظر بسیاری از مراجع این دو فرد تا ابد به هم حرام خواهند بود و حتی اگر آن زن از شوهر خود طلاق هم بگیرد باز هم نمی تواند با این مرد ازدواج کند. البته این مورد اخیر تنها مربوط به گناه و آلودگی به فحشا نیست بلکه در مواردی دیده شده که مثلاً زنی از شوهر خود طلاق می گیرد، اما به دلیل ناآگاهی از شروط دقیق طلاق، صیغه طلاق بین آن ها به درستی اجرا نمی شود و بعد این زن به خیال مطلقه بودن با مرد دیگری ازدواج می کند و... حتی در این موارد هم اگر اشکال در صیغه طلاق آشکار شود و معلوم شود این زن هنوز در عقد شوهر قبلی است، طبق برخی نظرات این زن با مرد دوم تا ابد امکان ازدواج ندارد.
حالا ببینید ناآگاهی از برخی احکام شرعی چه مشکلات و دردسرهای غیر قابل جبرانی را برای افراد ایجاد می نماید.
فقهای فقه نخوانده
از یکی از آسیب های جدی در مورد بحث ازدواج که البته ناشی ازنقص معرفتی ما در مبانی دینی است، داخل کردن تمایلات شخصی و دیدگاهای فردی در این زمینه است.
مثلاً بسیار دیده می شود که پسران و دختران جوان بعد از اقدام به دوستی و رفاقت هایی که در گذشته نامشروع بودن آن ها را توضیح دادیم و بعد از ایجاد تعلق خاطر شدید، برای حل مشکلات گوناگون ناشی از این روابط دست به تفسیر و تأویل دستورات دینی می زنند و فقه نخوانده در جایگاه فقها می نشینند.
به عنوان مثال پیش خودشان تحلیل می کنند که آنچه در دین مورد مذمت قرار گرفته و به شدت از آن نهی شده فحشا و بی بند و باری جنسی و گناه است. ولی رابطه ما پاک و آسمانی است و مقصدمان هم ازدواج است در نتیجه ما درحقیقت زن و شوهر هستیم و یقیناً خدا خودش از نیت قلبی ما خبر دارد ...بعضی ها هم که قدری زرنگ تر هستند می گویند«اصل خودمان صیغه محرمیت را به شکل فارسی یا حتی عربی می خوانیم تا هیچ مشکلی وجود نداشته باشد.»
جالب این که همین دوستان که در این موارد به راحتی قوانین شرعی را به نفع هوا و هوس خود تاویل می برند و تغییر می دهند در دیگر مسائل زندگی خود به هیچ وجه دست به چنین کاری نمی زنند و در آن مسائل ملاک و معیار برایشان قانون است و بسیار هم جدی است. مثلاً هیچ وقت نمی گویند اگر دفترچه انتخاب رشته را به اشتباه پر کردیم می رویم برای مسؤلین توضیح می دهیم و به حضرت عباس قسم می خوریم که منظورمان چیز دیگری بود!؟ یا اگر روز کنکور قدری دیرتر رسیدیم سر جلسه و درها بسته بود میگوییم قانون را نادیده بگیرند چون ما دیشب کار واجب داشتیم و دیر خوابیدیم...
شریعت بی دیوار!؟
این افراد نه تنها دیواری کوتاه تر از دیوار شرع گیر نمی آورند، بلکه در مرام آن ها اصلاً دین و شریعت هیچ دیواری ندارد و هر کجا لازم بود می توان از مرزهای آن عبور کرد و با خدا روی حساب پسر خالگی طی کرد! در حالی که جدی ترین و محکم ترین حدود و قوانین و حساب و کتاب ها مربوط به دین و شریعت است و هر چند قوانین دینی، خشک و غیرقابل انعطاف و جامد نیستند، اما در عین حال جدی و محکم و بسیار با اهمیت تر از سایر قوانین هستند و حتی تساهل و سهل گیری های آن هم تحت ضابطه و قائده است و هر کس نمی تواند بنا بر خواست و سلیقه شخصی و فردی آن را تغیر دهد.
با توجه به این نکات که ذکرش قدری لازم بود، باید خدمت همه دوستان عرض کنیم که این گونه رفتار ها خودسرانه و از سر هوی و هوس در اکثر موارد رفتارهای کامل اشتباه و جاهلانه است که گناه و آلودگی و حسرت و ندامتی طولانی را به دنبال دارد و تبعات منفی آن گاهی تا آخر عمر دامن گیر انسان باقی می ماند. پس در هر حال و در هر موقعیت هم نباید دست به تفسیر و تاویل شخصی قوانین دینی زد و حتماً ضرورتاً باید قبل از هر اقدام عملی در امور درگیر با شریعت، با یک کارشناس خبره دینی مشورت نمود.
یک عقد با دو مدل
در مورد خواندن صیغه عقد و محرمیت و دوستی و...باید بگوییم اصولاً در اسلام یک نوع عقد ازدواج بیش تر وجود ندارد و شروط و مقررات مشخصی هم برای آن تدوین شده است. البته این عقد دو مدل،دارد یعنی اگر این ازداواج محدود و مقید به زمان خاصی نباشد، به عنوان «عقد دائم» شناخته می شود و اگر محدود به زمان معینی باشد«عقد موقت » یا «متعه» یا به تعیبر عرفی «صیغه» خوانده می شود که البته قوانین داخلی ازدواج موقت با دائم قدری متفاوت خواهد بود. اما ماهیت اصلی ازدواج و شرایط صحت عقد موقت فرقی با عقد دائم ندارد. در نتیجه در اسلام هیچ مورد دیگری که عامل ایجاد محرمیت و جواز روابط دوستانه شود مانند صیغه خواهر برادری، صیغه دوستی یا محرومیت و...وجود ندارد. حتی عقدهایی که به جهت ایجاد محرومیت های خاص و مصلحتی خوانده می شود(مانند مواردی که قبلاً اشاره کردیم) هر چند به عنوان صیغه محرومیت معرفی می شود، اما در واقع یک ازدواج کامل است و باید همه قیود و شروط عقد نکاح در آن مراعات شود،هر چند بین داماد و عروس 80 سال اختلاف سن باشد و مدت ازدواج هم نیم ساعت.
خودت و خودش!
اما سؤال مهم و در برخی موارد حیاتی این است که در هر حال آیا پسر و دختری خود می توانند صیغه عقد ازدواج موقت یا دائم را خودشان برای خود بخوانند یا خیر؟
در پاسخ فارغ از همه نکات توصیه ای و اخلاقی و اجتماعی این مسأله که فعلاً با آن کاری نداریم باید گفت بله. چون ازدواج یک عقد و معامله طرفینی است که دو طرف آن هم زن و شوهر هستند و می توانند این معامله را بدون وساطت هیچ فرد دیگری انجام دهند و به اصطلاح برای اجرای عقد خودشان وکیل نگیرند. اما به شرطی که سایر شروط را به درستی رعایت بکنند: در واقع اجرای یک عقد صحیح داری شروط و ضوابطی است که بدون ملاحظه آن ها عقد ازدواج صحیح نخواهد بود.
نخست آن که باید صیغه عقد به شکل عربی صحیح خوانده شود یعنی دختر بتواند صیغه «ایجاد» را درست بخواند و پسر هم قبول کند یا این که پسر وکیل دختر شود در خواندن صیغه ایجاب و از طرف خودش هم صیغه قبول را بگوید. اما اگر صیغه را درستی بلد نیستند یا نمی توانند به عربی صحیح بخوانند، در بین مراجع اختلاف نظر وجود دارد برخی فرموده اند که احتیاطاً باید برای اجرای صیغه وکیل بگیرند و اگر وکیل پیدا نشد خودشان می توانند صیغه را به فارسی یا هر زبان دیگر بخوانند. ولی بعضی دیگر از مراجع وکیل گرفتن را لازم ندانسته اند و فرموده اند اگر نمی توانند به عربی بخوانند می شود همان صیغه را به فارسی بگویند.
اما نکته مهم آن است که ترجمه فارسی باید به گونه ای باشد که معنای دقیق صیغه عربی را منعکس کند و به اصطلاح ترجمه درستی از «زوجت» و«قبلت» باشد.
بی اجازه؟!
اما مهمترین شرط صحت عقد برای افراد بخصوص جوانان مسأله اجازه پدردختراست که اگر آن نباشد، حتی اگرصد بار صیغه را به عربی آن هم با لهجه های گوناگون بخوانید باز این وصلت سر نمی گیرد. در حقیقت عقد ازدواج از هر نوع و با هر هدف و انگیزه ای که باشد حتماً و ضرورتاً باید تکلیفش با این شرط روشن باشد. در نتیجه در این مورد هر کس باید به نظر خاص مرجع خود رجوع کند به این شرط که اولاً اختلافی هم بین نظر مرجع پسر و دختر نباشد و ثانیاً در اصل انتخاب مرجع خود مسیر اشتباهی را طی نکرده باشند.
بی اجازه، بشرطها و شروطها
لازم به ذکر است که همه آن چه در مورد اجازه پدر یا جد پدری ذکر شد درفرضی است که دختر پدر یا پدر بزرگ پدری داشته باشد، و الا اجازه مادر یا برادر یا عمو یا هر فرد دیگر در صحت شرعی عقد دخالتی ندارد. البته به شرطی که دختر از نظر سن و فهم و درک به حدی
رسیده باشد که مصلحت خود را تشخیص بدهد و به اصطلاح فقهی «رشیده» باشد.
نکته بعدی آن که لزوم اجازه پدر یا جد پدری تنها در مورد دختران دوشیزه و به اصطلاح «باکره» است و الا دختری که قبلا ازدواج کرده و باکره محسوب نمی شود، دیگر نیاز به اجازه گرفتن ندارد به شرطی که رشیده باشد.
همچنین در مورد ماهیت باکره بودن و این که اگر فردی با گناه یا در حادثه ای بکارت خود را از دست داده یا اصولاً بکارت نداشته، باز هم نیازمند اجازه پدر هست یا خیر، نیز در بین مراجع اختلاف نظرهایی وجود دارد که دقت در آن موارد لازم به نظر می رسد.
منبع : نشریه دیدار آشنا شماره 125
جوان تعدد زوجات،چرا؟
به یقین مسأله روابط بین زن و مرد و مسائل و ویژگی های این روابط یکی از مهم ترین و جدی ترین موضوعات مورد توجه بشر در طول تاریخ بوده و از ابعاد گوناگون به این مسأله توجه شده است. در زمان کنونی نیز این مسأله به عنوان یکی از جدی ترین و اساسی ترین موضوعات روابط بشری مورد بحث و تأمل بسیار است.
البته تأمل و دقت در خصوص این مسأله در ابعاد و جنبه های گوناگون صورت می پذیرد که یکی از مهم ترین حوزه ها در این مسأله نوع نگاه ادیان به این مقوله است؛ در ادیان گوناگون نسبت به مقوله روابط بین دو جنس نگرش های مختلفی ارائه شده است که در نظر برخی ادیان این روابط غریزی و طبیعی حتی در شکل ازدواج و پیوند عادی انسانی در حد نوعی رفتار نامقدس و مذموم تصویر شده است درحالی که در اسلام ازدواج و پیوند طبیعی بین زن و مرد به عنوان امری مقدس و ارزشمند تلقی شده است. اما در میان برخی قوانین و دستورات اسلامی در خصوص همین مسأله دستمایه اشکالات و سئوالات بسیاری شده که بخصوص در زمان کنونی شدت و دقت بیش تری را به خود اختصاص داده است و قطعاً یکی از مهمترین نکات در زمینه مسأله ازدواج مجدد و تجویز چند همسری برای مردان است. البته سؤالات مورد توجه در این خصوص در چند محور قابل طرح است که به امید خدا ما هم در چند شماره به آن ها خواهیم پرداخت، این موضوعات عبارتند از:
1. اصل مسأله تعدد زوجات و این که چرا اسلام این قانون را که بر خلاف میل طبیعی زنان است و به شدت با احساسات و عاطفه خدا دادی آنان در تعارض است جعل کرده است.
2. مسأله ازدواج موقت و تجویز روابط آزاد و بی حد و حصر و با هدف خاص جنسی برای مردان
3. انحصار این احکام برای مردان و عدم امکان تعدد شوهر به صورت دائم موقت برای زنان.
در این شماره به پرسش اول اصل تجویز تعدد همسر در اسلام خواهیم پرداخت و برخی سؤالات و ابهامات اصلی این موضوع را مورد تأمل بیش تر قرار خواهیم داد.
سؤال این جاست که چرا اسلام مسأله چند همسری را پذیرفته و اصولاً آیا این امر با فطرت و طبیعت بشر همخوانی دارد و به علاوه در همه زمان ها قانونی منطقی و معقول خواهد بود؟
یک اشتباه تاریخی
در پاسخ به این پرسش قبل از هر چیز باید دانست که برخلاف تصور عمومی، اسلام چند همسری را ایجاد نکرده است بلکه امری متداول و مشهور آن هم بدون حد و حصر را در قید قانون و ضابطه درآورده است و آن را محدود نموده است.
با مراجعه به منابع تاریخی به خوبی روشن می شود که تقریباً در همه ادیان و فرهنگ های گذشته تعدد همسر برای مردان مورد تأیید و دارای رواج بسیار بوده است.
به عقیده ویل دورانت این رسم از اجتماعات اولیه بشری سر چشمه گرفته بلکه «در اجتماعات اولیه، اصل چند همسری روشی متداول و رایج بوده است»(1) همچنین رسم چند زنی در میان اقوام چینی و هندی و بابلی و آشوری و مصری قدیم و در میان قبایل سر خپوست آمریکا رواج کامل داشته است.(2)
حتی از منظر ادیان، کتاب مقدس (تورات) آن را به رسیمت شناخته و آورده است که انبیای بزرگ الهی همانند ابراهیم (کتاب مقدس،سفر پیدایش، باب 25 :1-6 ) و یعقوب (سفر اعداد، باب12: 1) و داود زنان متعدد داشتند. در خصوص داود کتاب مقدس اسامی 9 نفر از زنان او را نام می برد.(3)
علی رغم موضع کلیسا و فرهنگ و قوانین کشورهای مسیحی در مخالفت جدی با این امر، دقت نظر روشن می سازد که این امر در منابع مسیحیت مورد انکار نیست و با مراجعه به اناجیل اربعه می توان دریافت که دستور خاصی در مورد ممنوعیت چند زنی وجود ندارد، بلکه در رساله پولیس مطالبی است که جواز تعدد زوجات را می رساند، آن جا که پولیس می گوید: «لازم است اسقف تنها یک زن بگیرد».(4) روشن است این که اسقف ملزم به اکتفا به یک زن شده، دلیلی بر این می باشد که برای غیر اسقف، بیش از یک زن جایز بوده است.
به هر حال از این نکات روشن می شود که مسأله چند همسری از نوآوری های اسلامی محسوب نمی شود! بلکه در همه فرهنگ ها و اقوام و ادیان گذشته مورد تأیید بوده و اسلام تنها آن را محدود نموده است، حتی در صدر اسلام با آمدن قانون محدودیت همسران تا 4زن برخی از مسلمانان مجبور به طلاق دادن تعدادی از همسران خود شدند تا بیش از 4همسر نداشته باشند.
ضرورت اجتماعی یا تمایل فردی
البته روشن است که شهرت یک قانون و فرهنگ دلیل بر دلیل بر تأیید آن از منظر اسلام نیست و باید دید که چرا این مسأله را مورد تأیید قرار داده است؛ در این زمینه باید که اصولا مساله تعدد همسر از نظر اسلام یک نیاز و ضرورت اجتماعی است که در همه زمان ها با شدت و ضعف وجود دارد و این قانون راه حل قانونی برخی از ضرورت ها درمواقع خاص محسوب می شود.
به عبارت روشن تر مسأله تعدد همسر صرفاً به معنی تعدد شریک جنسی نیست بلکه ماهیت ازدواج سرپرستی و پذیرفتن مسؤلیت یک خانواده برای مرد است و اگر مسأله منحصر در ارضاء نیازهای جنسی بود و با تجویز ازدواج موقت و عدم محدودیت در آن می شد به آسانی به این هدف رسید، زیرا تعهدات مسؤلیت های ازدواج موقت بسیار کم تر از ازدواج دائم است و با ازدواج دائم، تعهدات و تکالیف متعدد اقتصادی و اجتماعی بر عهده مرد قرار می گیرد و بار بسیاری از مسؤلیت ها حتی مسؤلیت های شخصی زن و احیاناً فرزندان او بر دوش مرد گذاشته می شود.
اما منظور دقیق از این ضرورت اجتماعی چیست؟
عدم تناسب جمعیتی
یکی از نکات قابل توجه در شکل گیری این ضرورت اجتماعی عدم تناسب آماری زنان و مردان است، در واقع تجربه بشری نشان می دهد که همواره مردان در حوادث گوناگون زندگی،بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ ها و حوادثی نظیر بالایای طبیعی حوادث رانندگی،نزاع های اجتماعی، مخاطرات محیط کار و ...قربانیان اصلی را آن ها تشکل می دهند. در نتیجه همواره میزان زنان در جامعه بیش از مردان خواهد بود و زنان بسیاری در جامعه بدون همسر و سرپرست باقی می مانند.
حتی در همین زمان که در کشور ما جنگ و نزاع و درگیری و خطر مستقیم جانی وجود ندارد بر اساس آمارهای برخی مراکز حمایتی زنان، آمار زنان آماده ازدواج در کشور چندین برابر مردان است (5) و البته نظیر این آمار در کشورهای مختلف نیز مشاهده می شود.
به علاوه حمایت از خانواده هایی که به نوعی سرپرست خود را از دست داده اند و زنانی که با وجود چند فرزند، شوهر خویش را بر اثر طلاق یا فوت از دست داده اند و به هر دلیل خواهان ورود در عرصه یک زندگی جدید با موقعیت و شرایط جدید نیستند یا چنین فرصت مناسبی برایشان فراهم نمی شود، یکی از مهم ترین معضلات اجتماعی است.
در واقع کم نیستند زنانی که به هر دلیل همسر خویش را از دست داده اند و در عین حال اصرار بر حفظ خانواده قبلی و پرورش فرزندان خود در همان محیط را دارند، اما در عین حال نیازمندی های عاطفی و اقتصادی و حتی جنسی، ضرورت های غیر قابل انکاری برای آن ها است و البته مهم ترین ضرورت در کنار همه این موارد نیاز به یک سرپرست و حامی است تا مانع شکل گیری فشارهای روانی و اجتماعی بر آنان شود، حقیقتی که در تعابیر عرفی از آن به «بودن نام یک مرد بر زن و فرزندانش» تعبیر می شود و روشن است که با انجام یک ازدواج درجه دو و کم رنگ تر از ازدواج اول بخش عمده این نیازها حاصل می شود.
نیازجنسی،حقیقتی غیر قابل انکار
نمی توان انکار کرد که ماهیت نیاز جنسی در مردان کاملاً متفاوت از نیاز جنسی از زنان است، به گونه ای که در اغلب مردان انگیزه اصلی در ازدواج و ارتباط با جنس مخالف خواسته یا نا خواسته، ارضای نیاز جنسی است، در حالی که در اغلب زنان این انگیزه عاطفه و روحی است حتی بخش عمده نیاز جنسی در آن ها هم ماهیتی دوگانه یعنی عاطفی جنسی دارد.
اصولاً در شدت و قدرت این نیاز بین زنان و مردان تفاوت آشکاری وجود دارد، به گونه ای که حتی در جوامع غربی که بیش ترین تحریکات و بیداری های جنسی وجود دارد عدم تمایلات جنسی عامل اجتماعی ندارد، تفاوت بین زنان و مردان در نیاز جنسی امری کاملاً پذیرفته شده است تا حدی که در اکثر این کشورها میزان سرد مزاجی جنسی، 35 تا حدود 40 درصد جمعیت زنان را شامل می شود،در حالی که این امر در مردان شاید به 10 درصد هم نرسد؛البته در برخی جوامع میزان سرد مزاجی زنان تا80 درصد هم تخمین زده شده است.
همچنین نمی توان انکار کرد که بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی تر است، زیرا غالب زنان در سن معینی،آمادگی جنسی خود را از دست می دهند، در حالی که در مردان چنین نیست، هم چنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً هم ممنوعیت برقراری روابط طبیعی جنسی دارند و به علاوه تمایل هورمونی به این امرندارند، در حالی که درمردان این ممنوعیت ها وجود ندارد و نیاز جنسی به طور قوی و مستمر و کامل در آن ها و جود دارد.
همه این موارد نشان می دهد که نمی توان شرایط زن و مرد را در خصوص نیاز های جنسی یکسان دید و برای هر دو جنس به یک گونه قضاوت کرد.
واقع بینی منصفانه
با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد، در برابر این ضرورت ها ناچاریم یکی از سه راه را انتخاب کنیم:
1. مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی مانده،تمام نیازهای فطری و خواسته های درونی و احساسی خود را سر کوب کنند.
2. مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهرمانده اند به شکل های گوناگون برقرار سازند.
3. کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن ها ایجاد نمی شود نیز قدرت براجرای کامل عدالت میان همسران دارند، به آن ها اجازه داده شد که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم،باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه بر خیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم اما این مبارزه ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم و انواع مشکلات جسمی و روحی و فرهنگی و اجتماعی که دامنگیر این گونه روابط آزاد می شود را بر جامعه بپذیریم؛ تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می گیرند، نه تأمین مالی و اجتماعی و... نه آینده ای در خور و سرنوشتی معین. چنان که شخصیت آن ها در این فرایند پایمال شده است و وجدانی سرخورده و احساسی سرشار از ملامت خود دارند. این ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوم می ماند که هم به خواسته های فطری و نیاز های غریزی زنان در موقعیت های خاص پاسخ مثبت داده شده، هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه نیز از گرداب گناه در امان بماند.
چند نکته قابل تامل
در این میان چند نکته مهم اجتماعی هم وجود دارد: اول آن که وجود زنان بی سرپرست و بیوه در جامعه فارغ از انواع فشار های درونی بر خود آن ها در فرض تحمل و خویشتن داری، به دلایل گوناگون اقتصادی و روحی و غریزی می تواند موجب مفاسد و مشکلات فردی و اجتماعی بر خودشان، فرزندان شان و جامعه گردد، در حالی که با یک ازدواج دائم اما کم رنگ تر از ازدواج اول، بخش عمده این نیازها برطرف شده و خطرات بسیاری در این زمینه برطرف می گردد.
دیگر آن که با توجه به مشکلات ناباروری که جمعیتی حدود 10درصد خانواده های کشور را به خود اختصاص می دهد و تمایل شدید در برخی افراد برای فرزند داشتن، همچنین انگیزه های موجه جنسی در مردان آن هم در شرایط خاصی که معمولاً از طریق همسر خود توان بر آورده ساختن آن را ندارند، در پاره ای موارد تعدد زوجات را کاملاً منطقی می کند و مانع شکل گیری طلاق در بسیاری از خانواده ها است. بر اساس آمارهای مراکز رسمی کشور منشا حدود 50 درصد از طلاق ها در کشور ما عدم تفاهم جنسی و نارضایتی جنسی از همسر است (6) که غالباً هم منشا این خواسته ها، مردانه است و اگر امکان برآورده کردند برخی از این خواسته ها از طریق دیگر برای مرد فراهم باشد، کم نیستند مردانی که در هر حال علاقه به همسر اول خود داشته خواهان ادامه زندگی با او می باشد.
و نکته آخر این که با توجه به قدرت این نیرو در مردان و تأثیرگذاری آن در تصمیمات و رفتارهای فردی و اجتماعی شان و توانایی مردان در برآورده ساختن تمایلات خود از طریق ابزارهای مالی و اجتماعی که دارند، اگر واقع بینانه بنگریم می بینیم در بسیاری از موارد این نیاز اگر از طریق مشروع برآورده نشود، مردان را وادار به اقدام از طریق نامشروع می کند، که تبعات منفی فردی و اجتماعی و خانوادگی آن بسیار بیش تر و خطرناک است.(7)
تا این جا ممکن است سؤالات و انتقادات متعددی بخصوص از طرف خانم ها به آن چه گفته شد وارد شود، اما باید توجه داشته باشید که آن چه ذکر شد یک طرف مسأله بود و در شماره بعد به چند نکته دقیق در همین رابطه که به رویه مقابل این حکم بر می گردد، یعنی شرایط خاص اسلام برای اصل ازدواج موقت و همچنین تبعات منفی روحی و روانی این مسأله برای همسر اول و به علاوه تفاوت نگاه فقهی و اخلاقی در این خصوص خواهیم پرداخت.
پی نوشت ها :
1.ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص50
2.همان، ص، 61
3.کتاب مقدس، کتاب اول تاریخ ایام، باب سوم.
4.رساله اول پولیس رسول به تیموتاؤس، باب سوم:2و120
5.پایگاه جامع زنان ایرانwww.parswoman.com
http://www.gamegamonline.ir/papertext
6.aspx?newsnum=100885860875
7.با استفاده از www.pasokhgoo.irمنبع: دیدار آشنا شماره 125
منبع : نشریه دیدار آشنا شماره 125
حال هوای جیب داماد
این مقاله تقدیم به آقایونی که قصد دارند به جمع متأهل ها بیپوند و از خرج و مخارجش هم اطلاع ندارند. پس با دقت این مقاله را بخوانید و به فکر آینده باشید.
1- حلقه
اگر از مخارج آزمایشگاه و محضر فاکتور بگیریم، نوبت می رسد به خرید حلقه.
این مرحله که معمولاً بعد از جاری شدن صیغه محرمیت بین زوج جوان باید انجام شود، نقش تعیین کننده ای در تصمیمات آتی شما خواهد داشت.
میزان خرجی که در این مرحله متقبل می شوید بیش ازآن چه که فکرش را بکنید در ادامه خریدها تأثیرگذار است. مراقب باشید در همان ابتدای مرحله خرید ها، بیش از حد به خودتان فشار نیاورید.
این حلقه ها را می توان با قیمت میانگین250 هزار تومان تهیه کرد که انتخاب بین این ارقام کاملاً به انتظار طرفین از زندگی مشترک بستگی دارد. وقتی با یک حلقه 300-250 هزار تومانی می توان حق مطلب را به جا آورد، چه لزومی دارد بابت انتخاب حلقه ایتالیایی یکی دو میلیون هزینه تراشید؟!
جالب است بدانید خیلی از طلبه ها با یک کار ساده، هم اصلاً تهیه حلقه را رعایت می کنند و هم از جنبه تشریفاتی آن می کاهند...یک انگشتر عقیق!
هم استفاده از عقیق ثواب دارد و هم پولی که می بایست هزینه خرید طلا یا پلاتین می شد،پس انداز می شود. غیر طلبه ها هم با یک انگشتر شیک نقره، می توانند همین کار را انجام دهند!
2- خرده خریدهای تازه عروس
شروع زندگی مشترک یک سری حداقل هایی را لازم دارد. اگر قرار است داماد شوید و مسؤلیت یک زندگی مستقل را به عهده بگیرید، باید کیف و کفش و چادر چاقچور و مانتو و... را برای نو عروس تان مهیا کنید.
قیمت کفش های زنانه از20 هزار تومان شروع می شود و به 300-200هزار تومان هم خواهد رسید! همین طور هزینه خرید پوشاک از قبیل مانتو هم از 30-25هزار تومان شروع می شود و به 100 هزار تومان می رسد! مهم این است که هنگام خرید رو در بایستی را با همسرتان کنار بگذارید و کاری نکنید که بابت خرج کردن های بی حساب و کتاب، همان اول زندگی با قرض و قوله سر و کله بزنید و سر گرسنه روی بالین بگذارید!
فراموش هم نکنید که خرج کردن اصولی با کنس بازی فرق دارد. یکهو بیش از حد مته به خشخاش نگذارید!
3- منزل
اگر خانواده شرایط خاصی دارند و می توانند مسکن تان را تأمین کنند و به اصطلاح هوایتان را دارند، که هیچ.
اما اگر خانواده شما یک طبقه مجزا ندارند که در اختیارتان بگذارند، باید هر چه زودتر به بنگاه های معاملات مسکن مراجعه کنید.
لابد شما هم تأیید می کنید؛ دو جوانی که تازه زندگی شان را شروع کرده اند، الزاماً نیازی به خانه دوبلکس120 متری در بهترین نقطه شهر را ندارند. فکر یک سر پناه باشید که خودتان و همسرتان در آن احساس آرامش کنید و البته به وضع جیب تان هم سازگار باشد.
خیلی ها اشتباه مهلکی انجام می دهند و بدون تصمیم گیری درست، خانه ای را اجاره می کنند که مبلغ اجاره اش 90 درصد حقوق ماهیانه شان را به خودش اختصاص می دهد!
پس بهتر است خانه ای اجاره کنید که دردرجه اول در شأن خودتان و همسرتان باشد و درجه دوم بعد از پرداخت اجاره ماهیانه، مبلغی هم برای خرج خورد و خوراک ماهانه تان هم باقی بماند.
4- جهیزیه آقا داماد
در بیش تر نقاط ایران، رسم بر این است که کنار جهیزیه ای که خانواده عروس تهیه می کنند،داماد هم باید جهیزیه مربوط به خودش را مهیا کند.
جهیزیه داماد معمولاً متشکل از تلویزیون، میز تلویزیون، فرش، دو دست رختخواب، آئینه وشمعدان و... است. تلویزیون را که با 400-200هزار تومان می توان تهیه کرد و کسی نمی تواند شما را مجبور کند برای آغاز زندگی، یک سینمای خانوادهLEDدومیلیونی بخرید!
آئینه و شمعدان هم از 80 هزار تومان در بازار موجود است تا 1/5میلیون تومان! تجربه نگارنده شاهد بر این مدعاست که با120-100هزار تومان هم می شود یک آئینه و شمعدان شیک و آبرومندانه خریداری کرد. از آن جایی که روی زمین خشک نمی توان نشست، نیاز به یک فرش هم دارید که یک فرش 12متری که ابریشمی و میلیونی نباشد، برای شما بین450-300هزار تومان آب می خورد.
هزینه تهیه دو دست رختخواب هم خیلی به جایی بر نمی خورد، با 100-80 هزار تومان دو دست رختخواب کامل شیک و تمیز به انضمام بالش و پتو گیرتان می آید که البته باید لحاف دوز، ترتیبش را برایتان بدهد. اما اگر مادرتان این زحمت را قبول کند، 20هزار تومانی که قرار بود حق الزحمه لحاف دوز باشد به پس انداز پسرش اضافه خواهد شد.
5- سرویس طلا
اسم سرویس طلا که می آید تن خیلی از شما به لرزه می افتد!
نیازی به لرزیدن نیست. کلاً طلا پس انداز زندگی شما خواهد بود.
هر چقدر صرف خرید طلا کنید، راه دوری نخواهد رفت. کلاً طلا هم زینت خانم هاست و هم با حفظ سمت، پس اندازی برای زندگی زوجین.
با این حال بهتر است که یکهو جوگیر نشوید و برای پس انداز قلمبه آینده تان دست به خرید سرویس های دو سه میلیونی نزنید!
به خاطر داشته باشید که هنوز مخارج زیادی بیش روی شماست و نباید تمام پس انداز و بودجه تان را صرف خرید سرویس طلای ایتالیایی کنید تا چشم دخترخاله ها و دختر عمه های همسرتان از کاسه در بیاید! سرویس طلا را می توان با 1/000/000-800/000 تومان هم تهیه کرد. کمی بیش تر بازار را بگردید و شتابزده عمل نکنید.
همچنین فراموش نکنید سرویس هایی که در آن ها از نگین های زیادی استفاده شده باشد، موقع خرید برایتان گران می افتند،اما خدای ناکرده اگر در آینده قصد فروش آن را داشته باشید، ضرری حداقل 200-300هزار تومانی برایتان دارند. چرا که هنگام فروش، طلا فروش ها وزن نگین های شیشه ای را از سرویس تان کسر خواهند کرد! در حالی که وزن همین نگین ها هنگام خرید برایتان محاسبه می شود!
6- تالار و غذا و پذیرایی
همه این روضه را نخوانده حفظ هستید که اگر شرایط منزل تان مهیاست، مجلس را در خانه برپا کنید. در این صورت لازم نیست فقط 1تا3 میلیون فقط به ورودی تالار اختصاص بدهید.
ضرورتی هم برای «سرو»چند نوع غذا وجود ندارد. به خاطر داشته باشید که تصمیم گیرنده اصلی شما و همسرتان هستید و اگر هزینه نا معقولی را صرف این امور کنید، فقط و فقط خودتان متضرر خواهید شد.
پس خودتان را توی خرج نیندازید که کنار کباب کوبیده یا جوجه، حتما باید بره بریان یا باقالی پلو با ماهیچه سرو شود! با یک غذای ساده، می توانید برای هر میهمان 4000-2500تومانی هزینه کنید و خودتان را از پرداخت 30/000تومان برای غذای هر میهمان نجات بدهید!
7- ماشین عروس
کرایه ماشین تشریفات 6درب را فراموش کنید!
ماشاا...توی فامیل ماشین شیک و با کلاس فراوان است و حتماً چند نفری هستند که به شما پیشنهاد بدهند ماشین شان را به عنوان ماشین عروس گل بزنید. با 50-40هزار تومان ماشین را گل بزنید و بروید دنبال عروس خانم که در آرایشگاه منتظرتان هستند.
8- آرایشگاه
این مورد از آن جاهایی ست که بد خوابی برایتان دیده اند!
وقتی با 150-100 هزار تومان می توانید عروس خانم را جهت اموربزک (!) به آرایشگر بانوان بسپارید، چه اسراری است که 900-800 هزار تومان به آرایشگر بدهید؟!
آن هم به خاطر مجلس 4-3 ساعته؟!
زیر بار انعام هم نروید که به اندازه کافی به آرایشگر پول داده اید!
البته قدیم ها اوضاع به این ترتیب نبود و چند نفر از خانم های قوم و خویش، دور هم جمع می شدند و ظرف نیم ساعت، عروس خانم را مجانی بزک می کردند!
چه می شود کرد؟!
باید اعتراف کنیم یک سری از همین خرج هایی هم که در این مطلب عنوان شدند، اضافه هستند، اما...چه می شود کرد؟!
آش کشک خاله است! خربزه ای ست که خورده اید دیگر!
9- فراموش نکنید
اگر جزء آن دسته ای هستید که از بدو تولد و به مرحمت جیب ابوی، وضع تان توپ است و شاید هم بعد از اتمام دوره تحصیل، عرق جبین تان را پس انداز کرده اید، فراموش نکنید که تنها کسی که از ریخت و پاش در مجلس عروسی متضرر می شود، شما و همسرتان هستید.
پس کاری نکنید که فردای عروسی کاسه چه کنم چه کنم دست بگیرید!
منبع : نشریه دیدار آشنا شماره 125
ازدواج در عین بی پولی
کمکم ازدواجهای پایدار میروند که به خاطراتمان بپیوندند. یادش بخیر! کمی قدیمترها جوان تا دست راست و چپش را میشناخت بزرگترها برایش آستین بالا میزدند و سوروسات عروسی راهمیانداختند.
به ندرت امکان داشت سن دختر و پسری از 20 سال بگذرد و مجرد مانده باشد. آن روزگار اصلا اسم طلاق کراهت داشت و کسی جرات عنوان کردن چنین کلمهای را در خانواده نداشت؛جز مواردی خاص. افسوس که این روزها شرایط دگرگون شده است. سن ازدواج دخترها و پسرها بالا رفته، خیلیها اصلا انگیزه ازدواج ندارند و طلاق هم امری طبیعی شدهاست و مسئولان هم تاکنون نتوانستهاند این آب رفته را به جوی بازگردانند.
چند وقت پیش «محمد سیاح» مدیرکل دفتر آمار، اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبتاحوال کشور مانند سال گذشته(1389) اعلام کرد ازدواج در سهماهه نخست امسال نسبت به زمان مشابه سال پیش، کاهش و طلاق افزایش یافتهاست. طبق این آمار در سهماهه نخست امسال دویست و چهل و دو هزار و دویست و سه مورد ازدواج و سی و سه هزار و هفتصد و هشتاد و دو مورد طلاق در کشور رخ داده و استان تهران با هفت هزار و سیصد و ده طلاق رکورددار طلاق در کشور است. این آمار نشان میداد که ازدواج 2 /6درصد کاهش و آمار طلاق 2 /16درصد افزایش داشته است. رشد آمار طلاق و کاهش ازدواج و بیانگیزگی در جوانان برای تشکیل خانواده، کمکم میرود به یک اصل پذیرفتهشده در جامعه تبدیل شود اما آیا جامعه تحمل تاوان عواقب آنرا خواهد داشت؟
سخن پول
بیانگیزگی جوانان برای تشکیل خانواده که طی سالهای اخیر روند روبهرشدی داشته زنگ خطری برای جامعه بهشمار میرود و از وجود مشکلات اساسی در برنامهریزی مسئولان این حوزه خبر میدهد. کارشناسان دلایل مختلفی همچون مشکلات اقتصادی، جامعهگریزی، تنوعطلبی، مسئولیتگریزی، ترس از شکست در زندگی، همچنین رقابت و قدرتطلبی زن و مرد در زندگی مشترک را از دلایلی میدانند که تمایل به ازدواج را کاهش دادهاست اما اغلب جوانان بیپولی را بزرگترین سد مقابل خود میدانند. آنها امروز پذیرفتهاند که مخارج این مراسم را میتوانند در زندگی مشترکشان هزینه کنند و به برگزاری یک مراسم بسیار ساده و کمهزینه هم قانع شدهاند؛ مشکل اصلی پس از ازدواج است.
بیپولی در شرایط اقتصادی فعلی به سدی بزرگ در برابر ازدواج تبدیل شدهاست و برخی از شخصیتهای حقیقی و حقوقی برای عبور از این سد، بر ازدواج و برگزاری مراسم ساده و امثال آن اشاره میکنند؛ درصورتیکه اصلا درد جوانان دمبخت، نداشتن پول برای برگزاری مراسم عروسی نیست. آنها امروز پذیرفتهاند که مخارج این مراسم را میتوانند در زندگی مشترکشان هزینه کنند و به برگزاری یک مراسم بسیار ساده و کمهزینه هم قانع شدهاند؛ مشکل اصلی پس از ازدواج است. پسری که امروز در خانه پدری روزگار میگذراند و بدون پرداخت اجارهبها و مخارج زندگی مشترک از مشکلات مالی مینالد حتی اگر دانشجو و سرباز نباشد و در این نابسامانی و بیکاری هم شغلی با ماهی سیصد-چهارصد هزار تومان حقوق برای خود دست و پا کرده باشد چطور بهخود جرات ازدواج بدهد؟ اجاره و هزینههای زندگی ساده و روزمره چنان سرسامآور شده که سادهزیستی را هم دشوار کرده است.
ازدواج در عین بی پولی
واقعبینی
دختر و پسری را یکشبه وارد خانه بخت کردن کار دشواری نیست اما اینکه آنها چطور باید در این زندگی مشترک خوشبخت شوند و به آرامش برسند و جامعه را بسازند جای تامل دارد. اجازه دهید با عینک خوشبینی برخی مسئولان به موضوع نگاه نکنیم و حقایق را ببینیم. فرض کنیم که جوانی با وام ازدواج و کمک دوروبریها، یک خانه که چه عرض شود یک سوئیت 40متری اجاره و بدون مراسم عروسی راهی زندگی مشترک شد، بعد چه میشود؟ مگر حقوق پایهای که تعیین شده بیش از 300-چهارصد هزار تومان است؟ اجارهبهای یک سوئیت 40متری در محلههای متوسط شهر تهران حدود چهارصد هزار تومان است؛ یعنی برابر با تمام حقوق این فرد. اصلا تصور کنید زوج گیاهخواری پیشه کنند و از خوردن گوشت کیلویی شانزده هزار تومان هم صرف نظر کنند و به جای پرداخت کرایههای سنگین تاکسی هم سواراتوبوس شوند و یارانهها را هم برای پول آب و برق و گاز کنار بگذارند، باز هم ماه را به آخر نخواهند رساند. جوان امروز تمام این موارد را حساب میکند و نهایتا انگیزه ازدواجش را از دست میدهد. حتی اگر فردی با تمام این شرایء به هر دلیلی تصمیم به ازدواج بگیرد آیا در زندگی توأم بافشار به آرامش و تعالی که هدف اصلی ازدواج است خواهد رسید؟ کافیاست گشتی در دادگاههای خانواده بزنید و پای درد دل زوجهایی که برای جدایی مراجعه کردهاند بنشینید و سخنانشان را تحلیل کنید تا متوجه شوید بسیاری از آنها را مشکلات مالی، به مرور از هم دور و نهایتا از هم جدا کردهاست.
راهکاری که اجرا نشد
آمار حکایت از آن دارد که بیش از ده میلیون جوان مجرد در کشور وجود دارند که بخش زیادی از آنها با تاخیر ازدواج روبهرو هستند و بسیاری از آنها هم بهدلیل مشکلات مالی اصلا انگیزهای برای ازدواج ندارند و به ناچار یا احساسات و نیازهای خود را سرکوب میکنند یا دست به اقداماتی خلاف باورهایشان میزنند که در هر دو مورد پیامدهای ناخوشایندی برای فرد بهدنبال دارد. در حقیقت ازدواج و تشکیل خانواده انگیزشی قدرتمند برای زوجین ایجاد میکند تا از آسیبهای گوناگونی که در زندگی مجردی در کمین آنهاست، مصون بمانند.
مشکلات مالی در حالی تبدیل به سدی بلند در برابر اجرای سنت پیامبر مکرم اسلام شده است که قانون تسهیل ازدواج که درتاریخ 27 آذرماه 84 به تصویب مجلس رسید و در تاریخ 7 دیماه همان سال مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت هنوز به درستی اجرا نشدهاست. این قانون میتوانست کمی از مشکلات ازدواج بکاهد چرا که دولت موظف شده بود با استفاده از امکانات دولتی یا با کمک خیرین مسکنساز، مسکن موقت را بهمدت 3سال و به شکل رایگان در اختیار زوجهای جوان قرار دهد. به این ترتیب زوجهای جوان درابتدای زندگیشان حداقل دغدغه پرداخت اجارهبها را نداشتند و میتوانستند با خیالی آسودهتر برای آینده خود برنامهریزی کنند. همچنین در این قانون دولت موظف شدهبود به زوجهای جوانی که هیچ کدام دارای شغل نبودند، بهمدت دوسال کمکهزینه زندگی پرداخت کند و بعد از شاغلشدن آنها این مبلغ را بهتدریج پس بگیرد. افزایش مستمری سربازان و دانشجویان متأهل و تهیه خوابگاه برای دانشجویان متأهل بخش دیگری از وظایفی بود که مجلس در این قانون برای دولت مشخص کرد و میتوانست تا حدی انگیزه ازدواج را بالا ببرد اما دولت آنرا خیلی جدی نگرفت.
عواقب
اقدامات فرهنگی و اقتصادی که تاکنون از سوی مسئولان برای تسهیل ازدواج جوانان انجامشده بیتردید کافی و مناسب نبوده که باعث افزایش سن ازدواج و بیانگیزگی برای تشکیل خانواده شدهاست. اما این بیبرنامگیها و کمتوجهیها چه پیامدهایی خواهد داشت؟ بررسیها حاکی از آن است که میان ارتکاب جرم و بالا رفتن سن ازدواج رابطه مستقیم وجود دارد. روانشناسان معتقدند هنگامی که انگیزههای قوی نظیر امیال غریزی، تولیدمثل، استقلال زیستی و تشکیل خانواده به وسیله موانعی سرکوب شوند احساس ناکامی رخ میدهد و احساس، شخصیت و هویت فرد را زیرسلطه برده و بهتدریج تمامی ابعاد وجودی فرد را در برمیگیرد. از سوی دیگر افزایش سن ازدواج و عدمارضای امیال غریزی به شکلی درست، سبب شکلگیری عقدههای روانی و انباشت آنها در شخصیت فرد میشود و عصبیتهای روحی، طغیانگری، احساس پوچی و حتی میل بهخودکشی مجال بروز مییابند. نکته مهم اینکه روابط نامشروع پیش از ازدواج هم نهتنها به ارضای کامل و جامع منجر نمیشود بلکه بهدلیل غیراخلاقی بودنش عصبیتها را تشدید هم میکند.
افزایش امنیت درونی، بازیابی شخصیتی و حتی رفع برخی مشکلات ذهنی و روانی، بلوغ فردی و اجتماعی، افزایش مهارت و انگیزه و تولید ثروت میتواند پیامدهای ازدواج بموقع و موفق باشد. «غلامعلی افروز» روانشناسی که بیش از 30 سال درباره ازدواج و طلاق تحقیق کرده ازدواج را مهمترین انتخاب انسان در طول حیات و وجود همسر مناسب را سبب آرامش میداند و میگوید: «در حقیقت ازدواج و تشکیل خانواده انگیزشی قدرتمند برای زوجین ایجاد میکند تا از آسیبهای گوناگونی که در زندگی مجردی در کمین آنهاست، مصون بمانند». از این دیدگاه، سلامت شخصیتی فرد و جامعه مهمترین دستاورد ازدواج خواهد بود اما بسیاری از جوانان ما امکان انجام آنرا ندارند.
با این تفاصیل اگر مسئولان با اجرای قانون تسهیل ازدواج جوانان و اتخاذ راهکارهای مناسب و ریشهای همچون ایجاد شرایط کاری و اقتصادی مناسب، سد بیپولی را از مقابل جوانان دمبخت بردارند، شاهد افزایش انگیزه ازدواج و تولید ثروت در جامعه خواهیم بود در غیراینصورت باید منتظر عواقبی تلختر از شرایط کنونی باشیم که بیتردید گریبان تمام اقشار جامعه را خواهد گرفت.
منبع:www.tebyan.net
یک انتخاب همیشگی
شما از زمانی که قصد ازدواج می کنید، تا وقتی زندگی مشترکتان را شروع می کنید به مهارت هایی نیاز دارید که مهم ترین آنها انتخاب درست و مناسب همسر و دانستن اصول مهارتهای ارتباطی در زندگی مشترک است تا بتوانید یک خانواده درست و اصولی تشکیل دهید.
خانواده شباهت زیادی با خانه دارد. در قرآن کریم جایی که قرار است به خانه و خانواده اشاره شود، از ریشه لغوی "سکن" استفاده می شود. قرآن از خانه با تعبیر «مسکن» یاد کرده و یکی از هدفها و فایدههای پیوند زناشویی را لیسکن الیها (اعراف/ 189) و لتسکنوا الیها (روم/21) می داند.
همان طور که خانه محل آرامش است، ازدواج هم فرصتی برای آرامش گرفتن و تسکین به حساب می آید. یک خانه خوب، خانه ای محکم و استوار است که روی زمین سفت ساخته شده باشد و خطری آن را تهدید نکند. درست مثل یک ازدواج خوب و سالم!
شما در خانه ای راحت هستید که تجهیزات آن متناسب با نیازهایتان انتخاب شده باشد. یک ازدواج خوب و موفق هم ازدواجی است که در آن دو طرف بیشترین سازگاری و تناسب را با هم داشته باشند.
بنابراین، اینجا بیش از هر چیز انتخاب همسر و شرایط آن اهمیت پیدا می کند. همان طور که زیبائی، نوساز بودن، خیره کنندگی نما و گرانبها بودن وسایل یک خانه نمی تواند سستی پایههای یک ساختمان را جبران کنند، در ازدواج هم باید به دنبال معیارهایی اساسی تر از ظاهر و اسم و رسم باشید.
که عشق آسان نمود اول
در زمانه ما، دختران و پسران جوان برای انتخاب همسر، که مهمترین و اساسیترین این مراحل است، با سه دغدغه مهم روبهرو هستند:
1- ملاکها: از بین دهها ویژگی و صفتی که یک نفر دارد به کدام یک بیشتر توجه کنیم؟ سن، ظاهر، فرهنگ خانواده، باورها و اعمال دینی، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، شغل، صفات اخلاقی، موقعیت اجتماعی، نژاد، سلامت جسمی، سلامت روانی، اصالت خانواده،...
2- راههای تشخیص ملاکها: سن را با شناسنامه میتوان به دست آورد، ظاهر را با مشاهده. تحصیلات، وضعیت اقتصادی و شغل را با پرس و جو. مسئولیتپذیری، مهربانی، سازگاری، بردباری، اصالت و سلامت خانواده را ـ که در شکلگیری و تداوم یک زندگی مشترک نقش و اثر بسیار زیادی دارند ـ چگونه و از کجا میتوان فهمید و نسبت به وجود آنها اطمینان خاطر پیدا کرد؟
3- روشهای پیداکردن فرد مورد نظر: داشتن یک فهرست بلند بالا از ویژگیها و صفات همسر آینده، هرچند با مطالعه، دقت و مشورت تنظیم شده باشد برای فرد طالب همسر، "همسر" نمیشود. با آنکه در فرآیند گزینش همسر که سرنوشتسازترین انتخاب هر فرد است، مراحل " آگاهی از ملاکهای اساسی" و "آشنایی با روشهای تشخیص هر ملاک" اهمیت زیادی دارند، اما مشکل عده زیادی از افراد عاقل و آگاه که نمیخواهند با یک نگاه و برخورد، شیفته و دلداده کسی شوند و در دام عشقی تند و آیندهساز بیفتند این است که دسترسی به فرد مطلوب خود ندارند و نمیدانند از چه کس یا سازمانی کمک بگیرند. در این آشفته بازار ناآگاهی و نیاز، هر از گاهی بنگاههای همسریابی قارچگونه میرویند و با دفتر و دستک و این روزها با سایت و رایانه و آزمون ! بدون پشتوانه علمی و کارشناسی معتبر یا از سر خیرخواهی و احساس وظیفه، و یا به قصد فریبکاری و سودجویی، جوانان را به سوی خود میکشند و بر بحرانهای فردی و خانوادگی متقاضیان میافزایند.
ملاکها ازکجا میآیند؟
تفاوت انتخاب همسر با هر انتخاب دیگر، در همین ملاکهای سلیقهای است. والدین دختری، خواستگار او را به این خاطر نمیپذیرند که تعداد اعضای خانواده پسر زیاد است. به باور آنها این امر، رفت و آمدها را افزایش میدهد و باعث مزاحمت و هزینه فراوان میشود! پسری از ازدواج با دختری که تک فرزند است ابا میکند، چون به نظر او، فرزندِ تنها، سلطهگر بار میآید و خواستههای زیادی را بر همسر خود تحمیل میکند! بعضی سخنان نیز به صورت ضربالمثل رایج شده است: «از مردم فلان شهر زن بگیرید اما به آنها زن ندهید!» با تمام این ها، به نظر میرسد خاستگاه ملاکهای ازدواج، مانند بسیاری از موارد دیگر باید عقل و دین باشد. در بین ملاکهای همسرگزینی باید به چند مورد توجه کرد:
ملاکهای مثبت
1-تعهد به رشد خود و بهبود زندگی مشترک
2 -بازبودن روحی و احساسی
3-صداقت
4-پختگی و مسئولیتپذیری
5-اعتماد به نفس بالا
6-نگرش مثبت به زندگی
ملاکهای منفی
1-اعتیاد به مواد مخدر و الکل
2-پرخاشگری شدید و مداوم
3-ذهنیت قربانی
4-تلاش برای مهارکردن دیگران
5-اختلالات و انحرافات جنسی
6-ناپختگی و کودک صفتی
7-سطح هیجانی پایین
8-زخمهای عاطفی بهبود نیافته
9-سابقه آزار و اغفال در کودکی
ویرانگرها: این ها مواردی هستند که از همان آغاز ازدواج آسیبرسان و مخرب می شوند
1-تفاوت سنی فاحش
2-تفاوت دینی و مذهبی
3-تفاوتهای نژادی، اجتماعی و فرهنگی
4-خانواده آشفته و ناسالم
5-همسر قبلی دردسرساز
6- فرزند ناتنی مشکلساز
7- رابطه از راه دور
منبع:برگرفته ازسایت بیداری
اشتباهات رایج دوران آشنایی و نامزدی
سازش های عجولانه
گاهی برای این که وانمود کنیم با طرف مقابل توافق داریم از ارزش های خود چشم پوشی می کنیم. عقاید خود را ابراز نمی کنیم و خطای شخص مقابل را هم نادیده می گیریم. در فعالیتهایی که هیچ علاقه ای به آن نداریم شرکت می کنیم و از علایق خود هم دست برمی داریم. این که بخواهیم با چشم پوشی رابطه را حفظ کنیم اشتباه محض است.
کناره گیری از خانواده و دوستان
در این دوره نیازی نیست خانواده و دوستان را به کلی کنار بگذاریم. وجود این گونه ارتباط ها ضروری است. حتی نحوه برخورد با افراد خانواده اطلاعات زیادی به ما می دهد. این که فرد با آنها صادق و راحت است یا تعارض و ضدیت دارد. شناخت الگوی خانواده خیلی مهم است. از طرف دیگر نظر والدین نیز بسیار حائز اهمیت است و بی توجهی به آن عواقب بدی می تواند داشته باشد.
تسلیم در برابر نیاز جنسی
توجه داشته باشید که با حوصله و بدون عجله با فرد مقابل آشنا شوید و از ارتباط جنسی قبل از ازدواج پرهیز کنید.
تسلیم در برابر مسائل مادی و ظاهری
وضعیت مالی خوب و ظاهر مناسب تنها ملاک برای ازدواج موفق نیست. پس چشم خود را باز کنید و بیشتر با هم آشنا شوید.
مقدم دانستن تعهد بر تفاهم
گاهی قبل از این که بفهمیم چه قدر با هم تفاهم داریم سریع قول ازدواج می دهیم و تعهد ایجاد می کنیم و حتی اگر طرف مقابل درخواست زمان بیشتر برای آشنایی را داشته باشد او را متهم به زیر پا گذاشتن تعهد می کنیم، این اشتباه است.
مقدم دانستن تفاهم بر علاقه
گاهی هم بدون اینکه هیچ علاقه و جذابیتی باشد به فکر ایجاد تفاهم هستیم و فکر می کنیم با ازدواج علاقه ایجاد می شود. همان طور که تنها با علاقه نمی توان تفاهم ایجاد کرد تنها با تفاهم هم نمی توان انتظار علاقه و جذابیت داشت. تفاهم مهم است اما علاقه، تعهد و تفاهم در کنار همدیگر است که منجر به ازدواج موفق می گردد.
نادیده گرفتن تردیدها
گاهی دچار تردیدهایی در ازدواج می شوید اما به دلایلی این تردیدها را نادیده می گیرید و سریع تصمیم به ازدواج می گیرید. بهتر است تردیدها را بررسی و بر آنها غلبه کنید مگر اینکه دچار وسواس باشید.
باور به این که او را تغییر خواهم داد
گاهی افراد متوجه تفاوت های اساسی و مشکلات در طرف مقابل می شوند اما چون فکر می کنند که می توانند او را تغییر دهند این مسائل را نادیده می گیرند. اما همانطور که قبلا هم اشاره کردیم کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که او را همانطور که هست بدون هیچ تغییری می پذیرید.
باور به این که پس از ازدواج مشکلات کم می شود
اگر در دوره آشنایی با هم مشکل دارید و ارتباط خوبی نمی توانید با هم داشته باشید پس از ازدواج هم نمی توانید. مشکلات نه تنها کم رنگ تر نمی شود بلکه بیشتر خود را نمایان می سازد.
تاثیر پذیری از حرف مردم
گاهی افراد دوره آشنایی را طی می کنند ولی علیرغم وجود مشکلات آنها را نادیده گرفته و در ازدواج عجله می کنند چرا که به قول خودشان حرف مردم برایشان مهم است. و آن قدر از قضاوت منفی مردم در مورد خود ترس دارند که ترجیح می دهند بدبخت باشند اما مردم آنها را خوشبخت بدانند.
منبع: نشریه دنیای زنان شماره 69
مردها چه زنی را همسر ایده آل می دانند؟
برای تازه عروس ها این که همسرشان روز به روز عاشق تر شود، موضوع بی اهمیتی نیست. آن ها دوست دارند با تک تک حرف ها و رفتارهای شان یک قدم به همسرشان نزدیک تر شوند اما همیشه ماجرا این طور پیش نمی رود. گاهی هر قدم رو به جلوی زن، مرد را ده ها قدم به عقب می راند. برای زنی که فکر می کند، حساب همه چیز را کرده و تمام تلاشش را به خرج داده کنار آمدن با این موضوع، آسان نیست. اگر شما چنین احساساتی را تجربه کرده اید، باید بار دیگر گذشته تان را مرور کنید تا بدانید چرا در چشم همسرتان یک زن ایده آل جلوه نکرده اید.
? باید خاص باشید
یک مرد به دنبال زنی خاص می گردد که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. زنی که اهل شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمی کند. مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آن ها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاه شان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند.
? باید قانع باشید
مردها دوست دارند، بعد از ازدواج همان طوری که پیش از این بوده اند بمانند. آن ها همسری می خواهند که با وجود معایب یا خلق و خوی خاص شان آن ها را بپذیرد و عاشق شان بماند. این ویژگی یکی از مهم ترین چیزهایی است که در ذهن مردها می گذرد. آن ها از سرکوفت خوردن بیزارند و دوست دارند همسرشان با همین اخلاقی که دارند و همین وضع زندگی ای که دارند بسازد و مدام برای تغییر کردن، آن ها را تحت فشار نگذارد. برخلاف اغلب زن ها که سعی می کنند، از مرد معمولی مقابل شان همسر ایده آل و رویایی بسازند، مردها دوست دارند با زنی زندگی کنند که به همین وضع موجود قانع باشد.
? باید سعی کنید زیبا باشید
درست است که زیبایی و وضعیت ظاهری نخستین موضوعی نیست که اغلب مردها به آن توجه می کنند اما این موضوع در انتخاب همسر آینده آن ها بی تاثیر هم نیست. انگار مردها دوست دارند از این طریق انتخاب شان را به رخ دیگران بکشند و یک افتخار کسب کنند. ظرافت و زیبایی در رفتار هم می تواند تاثیر مثبتی روی انتخاب آن ها بگذارد. گرچه معیارهای زیبایی از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما همیشه با نگه داشتن حد وسط می توان از این که یکی از کاندیداهای ازدواج مردان اطراف تان هستید یا خیر مطمئن شوید.
? باید جاه طلب باشید
نمی توان در این مورد یک قانون بی چون و چرا صادر کرد اما اغلب مردهای امروز، به دنبال همسری می گردند که چیزی بیشتر از زنان دیگر دارد. یک مهارت خاص، دانش بالا یا شغلی که به آن افتخار کنند. مردهای امروزی زنانی را دوست دارند که در کنار تعهدات خانوادگی، امور روزمره کار و فعالیت های اجتماعی اش را هم جدی بگیرد. این موضوع به آن ها ثابت می کند آن زن قادر است زندگی خود را پیش ببرد و بیش از زنان اطرافش توانمند است. جاه طلبی هم برای مردان دلیل دوست داشتن یک زن است؛ زنی که برای رسیدن به اهدافش تلاش می کند و به سادگی عقب نشینی نمی کند.
? باید نیمی از مشکلات مال شما باشد
سال ها از روزگاری که مردها بار خانه را یک تنه به دوش می کشیده اند گذشته است. مردهای امروزی دوست دارند زن شان دوشادوش آن ها حرکت کند، بحران های خانه را بشناسد و گاهی مانند آن ها استرس های زندگی بعد از ازدواج را به دوش بکشد. آن ها دوست ندارند تنها فکر کنند، تنها تلاش کنند، تنها نگران باشند و تنها عمل کنند. مردهای امروز به دنبال همسری هستند که در تمامی این لحظه ها کنارشان باشد و این مشکلات را مشکلات خودش بداند، نه این که اگر کاری برای حل کردن شان می کند آن را یک لطف تلقی کند.
? باید با فامیل و دوستان همسرتان دوست باشید
جدا شدن از زندگی مجردی در سال های بعد از ازدواج سخت ترین اتفاقی است که می تواند برای یک مرد بیفتد. مردها از تنهایی بعد از ازدواج می ترسند. آن ها دوست دارند روابط قبلی شان را این بار در کنار همسرشان تجربه کنند. رابطه با خانواده و اعضای فامیل شان و همین طور دوستانی که حضورشان برای آن ها اهمیت دارد. هیچ مردی نمی تواند بدگویی علیه دوست یا خانواده اش را تحمل کند و تمام عمرش را تنها و تنها با همسرش بگذراند. آن ها ترجیح می دهند، با ازدواج خانواده پیشین شان بزرگ تر شود نه این که از یک خانواده بیرون بروند و خانواده تازه ای را بسازند. اغلب مردها در ارتباط داشتن با آدم های تازه و شرایط تازه کمی مشکل دارند. آن ها دوست دارند، زن شان روابط اجتماعی خوبی داشته باشد و آن ها را در پیوند زدن به این اجتماع یاری دهد. گذشته از این، آن ها دوست دارند با ورود همسرشان به خانواده شان، روابط خانوادگی و فامیلی گرم تری را هم برای شان به همراه بیاورد و لاک تنهایی شان را از آن ها بگیرد.
? باید ستایش کنید
دوست داشته شدن حس خوبی به آدم ها می دهد. مردها هم از این قاعده مستثنا نیستند. آن ها ترجیح می دهند، وقتی خسته از کار بر می گردند یک لبخند منتظرشان باشد و به خاطر این که زنی تا این حد دوست شان دارد به همه فخر بفروشند. خیلی از مردها زندگی خود را با اطرافیان شان مقایسه می کنند و تصویر ذهنی که دیگران به آن ها منتقل می کنند برای شان اهمیت زیادی دارد. همین است که آن ها دوست دارند همسری فداکار و پر محبت داشته باشند و این موضوع را به دیگران هم نشان دهند. مردها دوست دارند همسرشان قدرت و توانایی شان را ستایش کند و به آن ها تکیه داشته باشد. آن ها از این که مستقل ترین زن جهان هم برای تصمیم گیری هایش با آن ها مشورت کند و در مشکلاتش به آن ها تکیه کند لذت می برند.
? باید با منطق باشید
گرچه خیلی از زن ها گمان می کنند با فداکاری تمام و کمال می توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مرد ها ترجیح می دهند، همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. مردها بیشتر به زنان با اعتماد به نفس توجه می کنند و دوست دارند به جای خمیری که به آن شکل می دهند، یک زن قدرتمند و منطقی را انتخاب کنند که دوشادوش شان برای ساختن یک زندگی خوب انرژی می گذارد.
? باید پیشرفت کنید
یک زن هرچه قدر هم که باهوش و زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمی تواند یک همسر ایده آل باشد. مردها دوست دارند زن شان به دنبال یادگرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود. برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد.
منبع:Bartarinha.ir
ازدواج پژوهی درآیات الهی
بهترین طریق دستیابی به معارف عظیم قرآنی، بررسی موضوعی آیات الهی است؛ به ویژه اگر هم به نحو لغوی و هم محتوایی صورت گیرد. نوشتار حاضر جهت کشف قاموس ازدواج در قرآن، سعی کرده است تمامی آیات مرتبط با ازدواج را، چه از حیث واژگان و چه از حیث محتوا، استقراء کرده و آن ها را تحت رئوس مباحث ازدواج فهرست بندی نماید. در ذیل این عناوین، برخی از دیدگاه مفسران بیان می شود و در موارد اختلافی، اقوال مختلف مورد بررسی قرار می گیرند.
قرآن کریم به عنوان عالی ترین راهنمای بشر در حیات دنیوی و اخروی و در همه ی زمان ها و مکان ها، جامع تمامی نیازمندی ها و پاسخگوی همه ی سرگشتگی هاست. بهره مند شدن از این منبع عظیم الهی، مستلزم به کارگیری روش هایی است که قرآن پژوهان را به طریقه ی آسان تری به این معارف عظیم متصل نماید. یکی از بهترین روش ها، بررسی موضوعی آیات الهی است. نوشتار حاضر در راستای تبیین یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین مقولات بشری ازدواج و با در نظر گرفتن نقش تعیین کننده ی آن در حیات فردی و جمعی انسان، بر آن است تا با رجوع به دریای بی کران معارف قرآنی، آن چه را که می تواند هدایتگر حقیقت طلبان در این مسیر باشد، استخراج نماید؛ در این جهت چندین محور اساسی را در بحث ازدواج از جمله: معناشناسی نکاح، اهمیت و ضرورت ازدواج، منشأ طبیعی ازدواج، آثار و فواید ازدواج، ملاک های انتخاب همسر، خواستگاری و... را پیش رو قرار داده و آن چه از مصحف شریف قرآن در این باره مطرح شده است، (چه از حیث واژگان و چه از حیث محتوا)، با ذکر چندین استناد از مفسرین معروف، بیان می دارد.
معناشناسی نکاح
نکاح در لغت به معنی ضم (پیوستن) است و لغت «زواج» به معنای قرین و مقارن از یک جنس، اطلاق شده است. «الزواج یدل علی مقارنة شیئ لشیئ من ذلک» (ر.ک. ابن فارس، 1389ق) هم چنین نکاح در اصطلاح عرب، به معنای مختلفی بیان شده است. این واژه هم بر «عقد» و هم بر «وطی» (جماع) اطلاق شده است. از ظاهر بیشتر آیات قرآن، چنین استنباط می شود که نکاح به معنی عقد است: «... وانکحوا الایامی منکم...» (نور، 32)؛ «... وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح...» (نساء، 6)؛ «... ایها الذین آمنوا اذا نکحتم المؤمنات...»(احزاب، 49) اما در بعضی آیات، مقصود از نکاح، وطی است نه عقد؛ از جمله آیه ای که در مورد زنان سه طلاقه است: «حتی تنکح زوجاً غیره...» (بقره، 230) البته به نحو مستقیم، این نکته از آیه به دست نمی آید که مراد از نکاح وطی است؛ بلکه به قرینه ی دیگر که از خارج به دست می آید، این معنی مراد می شود و به ذهن می آید.
اهمیت و ضرورت نکاح
از آن جا که غریزه ی جنسی مرد جز با برقرارشدن ارتباط جنسی وی با زن ارضا نمی شود و زن نیز نمی تواند غریزه ی جنسی خود را جز توسط مرد اشباع کند و توالد و تناسل جز به طریق ازدواج امکان پذیر نخواهد بود، اهمیت و ضرورت نکاح، آشکار می شود.
ازدواج امری فطری است و بر آن اساس پایه گذاری شده است. داشتن زندگی خانوادگی نیز، امری طبیعی است و بر پایه ی نظام خلقت استوار است و همین ازدواج است که پایه و اساس اجتماع را تشکیل می دهد؛ زیرا خانواده پایه و اساس جامعه بشری است و بدون ازدواج هرگز خانواده و در پی آن جامعه ی بشری تحقق نخواهد یافت. «یا ایها الناس انّا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ...» (حجرات، 13)
تأکید و ترغیب هایی که از ناحیه آیات و روایات در زمینه ی ازدواج وارد شده و بر اهمیت و ضرورت آن دلالت دارد، به چند دسته تقسیم می شود:
الف مذمت مجرد ماندن و عدم اختیار همسر؛ بر اساس این نصوص، از مجرد بودن به شدت نهی شده تا جایی که در اجر و پاداش عمل افراد مجرد و افرادی که دارای همسر هستند، تفاوت زیادی قائل شده است. مقدس اردبیلی در ذیل آیه «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع» (نساء، 3) می نویسد: «از این آیه فهمیده می شود که ازدواج نکردن برای همیشه، کار شایسته و خوبی نیست؛ پس لااقل یک همسر یا کنیز لازم است و این نکته به دست می آید که مجرد زندگی کردن مذمت شده و به ازدواج منتهای اهمیت داده شده است.» (مقدس اردبیلی، بی تا: ص510)
تأکید قرآن در ضرورت ازدواج، به گونه ای است که سفارش شده است، اگر کسی مجرد است و نمی تواند با زنان آزاده ازدواج کند، با کنیزان ازدواج کند. «و من لم یستطع منکم طولاً ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت ایمانکم...» (نساء،25)
ب تأکید بر تشویق و ترغیب دیگران به ازدواج؛ قرآن به مؤمنین دستور می دهد زنان و مردان را به همسری یکدیگر درآورید و نگذارید زنان و مردان مجرد باقی بمانند. «و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و اِمائکم» (نور،32) آیه مذکور تشویق می کند که وسایل و مقدمات ازدواج دیگران را فراهم کنید؛ خواه زن یا مرد باشد؛ زیرا «انکحوا» به معنی زن دادن و شوهر دادن است. در این زمینه روایات زیادی نیز وارد شده است که به یک نمونه اشاره می شود: «عن ابی عبدالله قال: من زوج اعزباً کان ممن ینظر الله الیه یوم القیامه» (حر عاملی، 1409ق: باب12، ح1)
ج: عدم هراس از فقر مالی؛ خداوند متعال می فرماید: «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» (نور،32) اگر علت ازدواج نکردن فقر باشد، خداوند آن ها را بی نیاز خواهد کرد و به زندگی آن ها نظری خواهد کرد؛ بنابراین هرگز نباید ترس از فقر، مانعی برای ازدواج باشد.
«عن محمد بن جعفر عن ابیه عن آبائه (ع) قال رسول الله (ص): من ترک التزویج مخافة الفقر فقد ساء بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» (حر عاملی، 1409ق: باب10، ح2)
منشأ طبیعی ازدواج
ازدواج به معنای جمع شدن نر و ماده اختصاص به افراد بشر ندارد؛ بلکه در مجموعه هستی این قانون حاکم است و انسان ها و افراد بشر جزئی از این مجموعه هستند.
«و من کل شیئ خلقنا زوجین لعلّکم تذکرون» (ذاریات،49)
«والله جعل لکم من انفسکم ازواجاً و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده» (نحل،72)
منشأ طبیعی ازدواج را ابتدا می بایست در خلقت زن و مرد، غرائز و کشش های آن دو جستجو کرد؛ بنابراین قبل از هر چیز، خلقت زن و مرد و اختلاف میان این دو و در حقیقت تفاوت های آنان را باید مورد بررسی قرار داد تا مقدمه ای برای بحث عوامل و منشأ طبیعی ازدواج باشد.
در خلقت زن و مرد، به لحاظ گوهر مایه ی اصلی، تفاوت و دوگانگی نیست و هر دو جنس از یک گوهر و ماده آفریده شده اند و دارای یک اتحاد نوعی هستند. «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها...» (نساء،1) «این آیه در مقام بیان حقیقت افراد انسان ها است که با آن همه کثرت که مشاهده می شود، از یک اصل می باشند و از ریشه واحدی منشعب شده اند.» (طباطبائی، 1972م: ج4، ص135) اما با وجود اشتراک در گوهر وجودی آن ها، دارای تفاوت ها و اختلاف هایی نیز هستند؛ از جمله آیاتی که در مورد زن و مرد آمده و بیانگر این تفاوت است، به دو آیه ذیل می توان اشاره کرد:
مادر حضرت مریم (س) پس از به دنیا آوردن وی گفت: «... ربّ انّی وضعتها اُنثی و الله اعلمُ بما وضعت و لیس الذَّکر کالأُنثی...» (آل عمران،36) عبارت «و لیس الذکر کالانثی»، مقول قول خداوند متعال است. (طباطبائی، 1972م: ج3، 170) و به نحو مطلق هم شامل تفاوت های جسمی و ظاهری زن و مرد و هم تفاوت های روانی و روحی آنان می شود.
«... و قد خلقکم اطواراً» (نوح، 14) کلمه اطواراً عام است و شامل مراحل خلقت انسان از خاک و نطفه تا پیری می شود؛ هم چنین شامل همه گونه تفاوت و دگرگونی می شود و همه ی موارد اختلاف را در برمی گیرد: اختلاف در ذکورت و أنوثت، رنگ پوست، هیأت افراد و اختلاف و تفاوت در قوت و ضعف (طباطبایی، 1972م: ج20، ص32)
قانون خلقت، زن و مرد را طالب یکدیگر قرار داده و آن ها را نیازمند به یکدیگر آفریده است. در واقع زن و مرد در خود نواقصی می بینند که با ازدواج و در کنار یکدیگر بودن می توانند آن نواقص را برطرف کنند و مکمل یکدیگر باشند. برای تحکیم پیوند میان آنان، این تفاوت های عجیب جسمی و روحی میان آن ها قرار داده شده است. (مطهری، 1369: ص211)
با توجه به مقدمه ی فوق، منشأ طبیعی ازدواج را می توان تحت چند عنوان مورد بررسی قرار داد:
الف: غریزه جنسی
همه انسان ها اعم از زن و مرد در فطرت و باطن خود تمایل به جنس مخالف را می یابند و در ذات خود یک نحوه کشش متقابل احساس می کنند و از تماس با جنس مخالف، لذت می برند. این همان غریزه جنسی است که منشأ طبیعی ازدواج به حساب می آید و منشأ گرایش مرد به زن و بالعکس شده است. این گرایش مبتنی بر خلقت زن و مرد است و نیاز به اثبات ندارد؛ زیرا زن و مرد آن را در خود می یابند و درک می کنند. تکوینیات مرد و زن به گونه ای است که گویی این دو برای هم آفریده شده اند؛ نه زن از مرد بی نیاز است و نه مرد از زن و قرآن آن را یک واقعیت و حقیقت می داند. «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» (بقره، 187)
بنابراین چنان که پیش از این بیان شد، مسیر طبیعی و فطری غریزه ی جنسی جز با برقرار شدن ارتباط جنسی با جنس مخالف ارضا نمی شود؛ این خود طبیعی ترین مسیر است؛ لیکن مسلم است که غریزه جنسی خود به خود راه صحیح ارضا را به انسان نشان نمی دهد؛ مثل گرسنگی که انسان آن را احساس می کند و با خوردن برطرف می شود؛ آن را نیز درک می کند؛ اما این که چه چیز بخورد یا چگونه بخورد، دیگر آن را طبیعت گرسنگی بیان نمی کند.
قرآن اصل مسأله ی شهوت و غریزه جنسی، هم چنین مسیر ارضای آن را که چگونه باید باشد و اینکه کدام مسیر صحیح و کدام یک باطل است، را بیان کرده است.
«و لوطاً اذ قال لقومه أتأتون الفاحشة ماسبقکم بها من احد من العالمین انکم لتأتون الرّجال شهوة من دون النساء بل انتم قوم مسرفون» (اعراف، 81-80)
در این آیه، خداوند متعال اصل غریزه ی جنسی را بیان کرده و مسیر انحرافی آن را نیز گوشزد کرده است که تمایل و ارضای شهوت با هم جنس به طور دقیق خلاف مسیر فطرت می باشد و از همین جهت به آن ها مسرف و تجاوزگر اطلاق کرده است. این مسیر باطل و غیر صحیح در اعمال و ارضای شهوت است.
اما مسیر صحیح ارضای غریزه ی جنسی در قرآن کریم، چنین بیان شده است: «والذین هم لفروجهم حافظون الاّ علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین» (مؤمنون، 6-5)
بنابراین از آیات فوق چنین استنباط می شود:
اولاً، مسیر فطری غریزه ی جنسی آن است که با تمتع از جنس مخالف ارضا شود و ارتباط جنسی با هم جنس ممنوع است. ثانیاً، طبق آیه 5 و 6 سوره مؤمنون، رابطه با جنس مخالف محدود به آن چیزی است که در چهارچوب قانون و شرع بیان شده است که همان «ازدواج» می باشد.
ب: نیاز به سکون و آرامش
انسان ها با توجه به زندگی اجتماعی و مادی خویش، دارای مشکلات و مسائل خاص زندگی خود هستند و چنان چه بخواهند زندگی صحیح همراه با لذت و سعادت داشته باشند، می بایست آن نگرانی ها، خستگی ها و اضطراب ها را از سر راه خود بردارند و تبدیل به آرامش و سکون کنند. بر طبق فرموده ی قرآن کریم، «الا بذکرالله تطمئن القلوب» (رعد، 28) انسان ها نیاز به آرامش دارند.
یکی از عوامل ازدواج، همان نیاز و تمایل انسان ها به آرامش و سکون است که در سایه ی ازدواج، تحقق پیدا می کند. این آرامش و آسودگی از این جا ناشی می شود که این دو جنس، مکمل یکدیگر و مایه ی نشاط و پرورش یکدیگر می باشند؛ به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است؛ به همین جهت است که به یکدیگر تمایل پیدا می کنند تا نواقص خود را برطرف کنند؛ اگر به هم برسند، سکون و آرامش که کمال آن ها است، تحقق پیدا می کند. (طباطبایی، 1972م: ج16، ص166) این آرامش هم از جهت جسمی و روحی و هم از جنبه ی فردی و اجتماعی است و این عدم تعادل روحی و ناآرامی های روانی که افراد مجرد با آن دست به گریبان هستند، کم وبیش بر همگان روشن است. (مکارم شیرازی، 1369: ج16، ص392) خداوند متعال در این رابطه می فرماید:
«هوالذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها...» (اعراف، 189)
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها...» (روم، 21)
جهت روشن شدن معنای آیه، لازم است واژه ی سکون و سکونت از نظر اهل لغت بررسی شود:
«سکن» در لغت، به معنی استقرار و ثبوت است که در مقابل حرکت قرار می گیرد و این شامل استقرار و ثبوت مادی و معنوی، ظاهری و باطنی می شود و گاه از آن به طمأنینه و رفع اضطراب تعبیر می کنند و اگر با «الی» متعدی شود، به معنی اعتماد و اطمینان است. (مصطفوی، 1360: ج5، ص189) «سکن الیه بمعنی مال الیه» و گاهی از آن تعبیر کلی می کنند: «السکن کل ما سکنت الیه من محبوب» (ابن فارس، 1389ق: ج3، ص89)
خداوند متعال می فرماید: «لتسکنوا الیها» یا «لیسکن الیها» و نمی فرماید: «لتسکنوا عندها» یا «لیسکن عندها»؛ زیرا «سکن عنده» سکون جسمی را می رساند؛ به جهت این که کلمه «عند» ظرف مکان است و برای اجسام آورده می شود؛ اما «سکن الیه» شامل سکون جسمی و روحی می شود. (رازی، بی تا: ج25، ص110) از این رو، «لتسکنوا» و «لیسکن» مطلق است و شامل هرگونه آرامش و سکون می شود.
نکته قابل توجه دیگر این است که قرآن علت خلق زن برای مرد و بالعکس را همان سکونت و آرامش بیان می کند و این از تعلیل آیه ی «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها» به دست می آید. همچنین از دو آیه ی فوق الذکر، این نکته به دست می آید که ازدواج موجب آرامش زن و مرد می شود نه این که فقط زن موجب آرامش و سکونت مرد شود؛ زیرا اولاً در آیه آمده است: «لتسکنوا الیها» و این خطابی است که شامل زن و مرد می شود؛ ثانیاً بر فرض این که آیه ی «لیسکن الیها» فقط شامل مرد شود به دلیل تلازم میان آرامش و سکون، اگر این آرامش در مرد تحقق پیدا کرد، بالتّبع برای زن هم آرامش و سکون حاصل می شود.
ج: نیاز به انس و مودت
طبیعت و فطرت افراد بشر اقتضا می کند که انسان ها به صورت دسته جمعی زندگی کنند. برپایه ی همین اصل، انسان ها احساس نیاز به دوستی، محبت و داشتن رابطه با یکدیگر می کنند. این، نیاز روحی و فطری انسان ها به انس و مودت، امری بدیهی است. قرآن کریم می فرماید: این انس و مودت را ما در کانون ازدواج و همسری قرار داده ایم و زن و شوهر را مأنوس و محبوب یکدیگر قرار دادیم؛ «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لایات لقوم یتفکّرون» (روم،21) بر طبق آیه ی فوق مشخص می شود که نزدیکی رابطه میان زن و مرد، فقط از جهت شهوانی نیست، بلکه به سبب مودت و رحمت است و از همین باب مقصود این گونه روایات روشن می شود: «من اخلاق الانبیاء حب النساء.» (مجلسی، 1403ق: ج100، ص236)، «و حبب الیّ من دنیاکم النساء.» (همان، ص218)
در حقیقت، قانون خلقت است که زن و مرد را طالب یکدیگر و علاقه مند به هم قرار داده است؛ اما نه از نوع علاقه ای که انسان به اشیاء دارد و از خودخواهی ناشی می شود؛ یعنی اشیا را برای خود می خواهد و فدای آسایش خود می کند؛ علاقه زوجیت به این معنا است که هر یک از زوجین سعادت و آسایش دیگری را می خواهد و از گذشت و فداکاری درباره ی وی لذت می برد. (مطهری، 1369: ص211) به همین جهت دیده می شود که گاه میان همسران مسائل شهوی و ارضای غریزه جنسی ممکن نیست (خواه به جهت کهولت سن، مریضی یا غیر آن) اما زندگی شیرین و همراه با محبتی دارند و این دقیقاً به جهت نیاز انسان به انس، رفاقت و دوستی است و احتمالاً از همین باب، بعضی از مفسرین تفاوت میان محبت و رحمت را این چنین تفسیر کرده اند: «محبت در هنگام جوانی و زیبایی است؛ ولی هنگام پیری بیشتر رحمت و عطوفت است.» (رک. فخررازی، بی تا: ج25، ص111 ؛ مکارم شیرازی، 1369: ج16، ص325)
از شیخ صدوق در «علل الشرایع» به شکل مستند و در «من لایحضره الفقیه» به شکل مرسل نقل شده است: زرارةبن اعین از حضرت صادق (ع) سؤال کرد: نزد ما مردمی هستند که می گویند خداوند حوا را از قسمت نهایی دنده چپ آدم آفریده است، آیا این صحیح است؟ امام صادق (ع) فرمود: خداوند از چنین نسبتی منزه و هم برتر از آن است؛ سپس فرمود: خداوند بعد از آفرینش حضرت آدم، حوا را به شکل نوظهور پدید آورد؛ حضرت آدم بعد از آگاهی از خلقت حوا از خداوند متعال پرسید: این کیست که قرب و نگاه او مایه ی انس من شده است؟ خداوند فرمود: این حوا است، آیا دوست داری که با تو باشد و مایه ی انس تو باشد و با تو سخن بگوید و همنشین تو و تابع تو باشد؟ حضرت آدم (ع) گفت: آری پروردگارا! تا زنده ام، سپاس تو بر من لازم است، آن گاه خداوند فرمود از من ازدواج او را بخواه؛ چون صلاحیت همسری تو را جهت تأمین شهوت دارد و خداوند شهوت جنسی را به وی عطا نمود. (رک. شیخ صدوق، 1401ق: ج3، ص229؛ حسینی بحرانی، 1334: ج1، ص336؛ جوادی آملی، 1369: ص35) از این روایت استفاده می شود که نزدیکی و نگاه آدم (ع) به حوا، مایه ی انس وی شده است و خداوند نیز همین اصل را پایه ی برقراری ارتباط آن ها با هم قرار داد و این انس انسان، قبل از ظهور غریزه ی شهوت جنسی بوده است. (جوادی آملی، 1369: ص36)
نکته قابل توجه این است که پیوند دو همسر، پیوندی قراردادی و سببی است؛ با این وجود، در اغلب پیوندها، محبت و علاقه آن چنان به وجود می آید که حتی از علاقه ی نسبی پیشی می گیرد؛ این علاقه و محبت همان چیزی است که آیه «وجعل بینکم مودة و رحمة» بیان می کند و در حقیقت این دو یکی می شوند و این از تعبیر قرآن به «عقدة النکاح» استفاده می شود؛ زیرا در آیه ی «و لاتعزموا عقدة النکاح حتی یبلغ الکتاب اجله» (بقره، 235)، زوجیت به «عقده» تشبیه شده است و عقده در لغت عرب به همان گره ای که به دو تکه نخ زده می شود، به شکلی که آن دو تکه نخ یکی می شود، اطلاق می شود. از این رو، زن و شوهر با عقد نکاح در واقع یکی می شوند. (طباطبایی، 1972م: ج2، ص244)
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که بعد از جنگ احد به دختر جحش فرمود: دایی تو، حمزه شهید شد. گفت: «انا لله و انا الیه راجعون»؛ من اجر این مصیبت را از خدا می خواهم. سپس پیامبر(ص) فرمود: برادرت نیز شهید شد؛ بار دیگر همان جملات سابق را تکرار نمود؛ اما همین که خبر شهادت همسرش را به او داد، دست بر سر گذاشت و فریاد کشید. پیامبر(ص) فرمود: «نعم مایعدل الزوج عند المرأة شئ»؛ «بله، در نزد زنان چیزی و یا کسی جای همسر را نخواهد گرفت.» (رک. عروسی حویزی، بی تا: ج4، ص174 ؛ مکارم شیرازی، 1369: ج16، ص47)
د:میل به تداوم وجود خویش
ازدواج منشأ بقای نسل و حفظ نوع بشری است و همین میل انسان به فرزند داشتن و حب بقا، می تواند منشأ طبیعی ازدواج باشد و این میل و علاقه، میلی فطری و طبیعی است که هر فردی آن را احساس می کند. البته اغراض و اهداف دیگری نیز می تواند آن را تقویت کند که در میان انسان ها مختلف و متفاوت است. به عنوان نمونه، در جوامع عشیره ای، وجود فرزند زیاد منشأ قدرت به حساب می آید؛ گروهی دیگر، فرزند را جهت دستگیری در ایام پیری و... می خواهند؛ اما اصل فرزند داشتن، به این جهت مطلوب است که دنباله ی وجود خود انسان تلقی می شود و در جهت تمایل به بقا و حیات خویشتن است. آدمی فرزند را مرتبه ی نازله از وجود خویش تلقی می کند و بقای آن را بقای خود می داند.
بنابراین، با وجود انگیزه های مختلف برای طلب فرزند، یک میل فطری هم که میلی اصیل و مطلوب است وجود دارد و خواست مستقل فطری به آن تعلق می گیرد.
قرآن کریم، زناشویی را تنها وسیله ی حفظ نسل و بقای نوع انسان و داشتن فرزندان صالح معرفی کرده است. «والله جعل لکم من انفسکم ازواجاً و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفدة» (نحل،72) یکی از صفات عبادالرحمن این است که از خداوند متعال می خواهند که به آن ها فرزندان صالح بدهد «والّذین یقولون ربّنا هب لنا من ازواجنا و ذرّیاتنا قرّة اعینٍ واجعلنا للمتّقین اماماً» (فرقان،74) عشق و علاقه زکریا به فرزند نیکو و صالح داشتن، حکایت از یک میل فطری و ذاتی به داشتن فرزند می کند: «هنالک دعا زکریّا ربه قال رب هب لی من لّدنک ذرّیة طیبه انک سمیع الدعا» (آل عمران، 38)
از جمله موارد اثبات مطلوبیت فرزند و فطری بودن آن، این نکته است که انسان هایی که از داشتن فرزند محروم هستند، درصدد برمی آیند که برای خود فرزندخوانده ای فراهم کنند. قرآن در این زمینه بیانی دارد که به آن اشاره می شود: کسی که یوسف (ع) را در مصر خرید، به همسرش سفارش او را کرد و گفت: «اکرمی مثواه عسی ان ینفعنا او نتّخذه ولداً...» (یوسف،21) از این جمله چنین استفاده می شود که عزیز مصر فرزندی نداشت و در اشتیاق فرزند به سر می برد، هنگامی که چشمش به این کودک زیبا و برومند افتاد، دل به وی بست که جای فرزند او باشد.
به هر حال ازدواج موقت تبعات دارد اما....
این گونه تصور می شد که در حال حاضر به نوعی در کشور تبلیغ ازدواج موقت انجام می شود، به نظر شما این تبلیغات در زمینه ازدواج موقت مناسب است؟
ازدواج دو نوع است، ازدواج دائم و ازدواج موقت. بنابراین طبیعی است که در مورد ازدواج موقت قانون وضع شود، البته نباید این نکته را فراموش کنیم که وضع قانون در مورد چیزی هرگز به معنای این نیست، که دولت در حال تبلیغ آن است.
گاهی وقت ها قانونی که در جامعه وضع می شود، مخاطبان اندکی دارد، مثلاً یک قانون می تواند هزار نفر را پوشش دهد. چند وقت پیش در مجلس موضوعی به نام قانون تحصیل دختران در خارج از کشور مطرح شد، این قانون به طور قطع مخاطبان اندکی دارد و شاید در سال تعداد بسیار کمی از دختران برای تحصیل به خارج از کشور بروند، اما جامعه نیاز دارد که در این رابطه قانون داشته باشد، بنابراین مجلس برای آن قانون وضع می کند.
نباید فراموش کنیم که ازدواج موقت یک واقعیت در جامعه ما است. از آنجایی که بسیاری از افراد نمی توانند ازدواج دائم داشته باشند، یا از همسر خود دور هستند یا همسر آنها بیمار است. از ازدواج موقت استفاده می کنند. بنابراین وضع قانون برای ازدواج موقت در همین راستا است.
اگر ما بتوانیم کاری کنیم که ازدواج موقت در جامعه ضابطه مند شود و چارچوب داشته باشد، کمک بزرگی به جامعه کرده ایم چون با ضابطه مند شدن ازدواج موقت تا حد زیادی از تبعات ناگوار این نوع ازدواج در جامعه کم کرده ایم. ما مُبَلِغ ازدواج موقت در جامعه نیستیم، بلکه به ازدواج موقت به چشم یک امکان برای نوع خاصی از ازدواج نگاه می کنیم که شرع آن را تایید کرده است و افراد در شرایط خاص می توانند از آن استفاده کنند.
ما هرگز مردان را تشویق نمی کنیم که به سراغ ازدواج موقت بروند و معتقدیم که ازدواج موقت در جهت تحکیم بنیان خانواده نیست و این احتمال وجود دارد که ازدواج موقت به بنیان خانواده لطمه بزند، البته ممکن است که این نوع ازدواج لطمه ای هم به ازدواج دائمی مرد وارد نکند. ازدواج موقت البته می تواند در جهت جلوگیری از فساد موثر عمل کند، ولی یک نسخه یکنواخت و فراگیر هم نیست.
در حال حاضر برخی از مسئولان ازدواج موقت را برای جوانانی که هنوز ازدواج نکرده اند توصیه می کنند و معتقدند از ازدواج موقت می توان برای جلوگیری از فساد و روابط نامشروع استفاده کرد. این در حالی است که جوانان ازدواج نکرده کمترین مخاطب این نوع ازدواج هستند و بیشتر مردانی که ازدواج کرده اند علاقمند به ازدواج موقت هستند، نظر شما در این رابطه چیست؟
من به جوانان توصیه می کنم که در سن پایین ازدواج دائم کنند و از ازدواج دائم هراسی به دل راه ندهند. ما در قرآن کریم داریم که به خاطر فقر ازدواج را به تاخیر نیندازید. اگر کسی به خاطر مسائل اقتصادی از ازدواج فرار کند، اشتباه کرده است. خدا روزی رسان است. همان گونه که دختر و پسری که در خانه های جداگانه در کنار پدر و مادر خود زندگی می کنند روزی شان می رسد، اگر ازدواج هم کنند بدون روزی نمی مانند البته نباید توقع بالایی داشته باشند.
وقتی کار و شغل نیست و جوانان بیکار هستند چگونه باید ازدواج کرد؟
مگر دختر و پسر بالاخره خانه پدرشان غذا نمی خورند؟ اگر ازدواج کنند و شغل هم نداشته باشند من مطمئن هستم که پدر و مادر دختر و پسر آنها را کمک می کنند تا بتوانند حداقل زندگی را داشته باشند. هیچ اشکالی ندارد که پدر به فرزند ازدواج کرده خود که شغل ندارد کمک کند.
پسر من هنوز دانشجو است و در حدود 20 سال سن دارد. یکی دو ماه پیش برایش رفتم خواستگاری تا وقتی هم که پسرم کار نداشته باشد من و پدر عروس از آنها حمایت می کنیم. اینکه حتما کسی که ازدواج کرد باید خانه خوب کرایه کند، سالن عروسی بگیرد، اشتباه است. مهم این است که جوانان ازدواج کنند.
خرج عروسی و مراسم دست و پا گیر آن پدر جوانان را درآورده است. والله هیچ پدر و مادری این طور نیست که اگر فرزندش ازدواج کند، به فرزندش بگوید از خانه من برو بیرون، جوانان می توانند ازدواج کنند اما در خانه پدر و مادرشان زندگی کنند.
دختر و پسرها باید عقد کنند، تا تحصیل تمام شود، سربازی تمام شود، کار پیدا شود. جوانان نباید منتظر بمانند که همه موانع برطرف شود و شرایط ایده آل شود بعد عروسی کنند، این اشتباه است. من به جوانان توصیه می کنم هر وقت احساس کردند باید ازدواج کنند بروند ازدواج دائم کنند، حتماً خدا گشایش در کارها حاصل می کند. بالاخره پدر و مادرها از فرزندانشان حمایت می کنند تا زمانی که فرزندانشان بتوانند روی پای خود بایستند. بنابراین من هیچ وقت به جوانان توصیه نمی کنم که اگر شرایط آنها مهیا نبود ازدواج موقت کنند. البته من نمی خواهم جوانان را از ازدواج موقت نهی کنم اما به این نوع ازدواج توصیه هم نمی کنم. چون ازدواج موقت تبلیغات دارد، به خصوص که ممکن است شرایط ازدواج موقت رعایت نشود.
منبع : اطلاعات هفتگی شماره 3423
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.