مجرد بودن را فراموش کنید
گشاده نظری روح خانواده است. روح "ما" و چیزی که کل خانواده و ازدواج را در بر می گیرد.کسانی هستند که معتقدند "سخت ترین چیز درباره ی ازدواج و داشتن بچه این است که همه به کل خانواده بیندیشند زیرا این امر سبک زندگی را تغییر می دهد و دیگران نمی توان زیاد به برنامه ها و کارهای شخصی پرداخت. شما مجبور می شوید فداکاری کنید، مجبورید به دیگران فکر کنید و به برآورده کردن نیازهای آنها و خوشحال و راضی نگه داشتن آنها بیندیشید."
این یک حقیقت است. یک ازدواج خوب و یک خانواده ی خوب مستلزم خدمتگزاری و فداکاری است ولی وقتی شما حقیقتاً یکدیگر را دوست داشته باشید و با هم یک هدف عالی و ارزشمند را برای ایجاد "ما" در پیش رو داشته باشید همانند بزرگ کردن کردن یک فرزند، آنگاه می بینید که فداکاری و ایثار چیزی جز دادن یک چیز کو چک برای به دست آوردن یک چیز بزرگ و ارزشمند نیست. تکامل حقیقی از ایثار به دست می آید. این تغییر و تکامل بزرگ از "من" به سوی "ما" است که خانواده را خانواده می کند!
واقعیت این است که خانواده و زندگی خانوادگی به دلیل کشمکش های موجود در آن مانند دیگری است که خصلت ها در آن می جوشند و تکامل و شادمانی حقیقی از آن درست می شود. ازدواج هجوم به تنهایی و جوهره ی "خود" است. ازدواج درمان افراد منزوی است و مسئولیت های خسته کننده، طاقت فرسا، گیج کننده و ناکام کننده را تحمیل می کند؛ اما اینها شرط اساسی برای آزادی حقیقی است.
جالب است که می بینیم همیشه دو جبهه در هر جدایی وجود دارد و هر دو نیز معتقدند که حق با آنهاست و دیگری در اشتباه است و عموماً هر دو طرف وانمود می کنند که اساساً انسان های خوبی هستند ولی پیروی از یک ذهنیت مستقل یه هیچ وجه در محیط ها و روابطی که در آن افراد به هم وابسته اند، کارساز نیست. ازدواج و زندگی خانوادگی مکتب اخلاق است.
کاترین یوهانسون در کتابش عواملی که سبب خشنودی از ازدواج و دوام آن می شود را بیان می کند. در این میان او بر دو عقیده ی برجسته تأکید می کند:
1) هر دو طرف مجرد بودن را فراموش می کنند و خود را متأهل به حساب می آورند. روح هردو یکی می شود و هریک به دیگری به عنوان بهترین دوست خود می نگرد.
2) آنها بیشتر مراقب سلامت ارتباطات خود هستند تا پیروز شدن در مشاجرات. آنها خود آگاه هستند و می توانند بشنوند و خودشان را از دید شریک زندگی خود ارزیابی کنند.
این نوع فداکاری که برای دستیابی به یک خانواده ی غنی لازم است پیروزی نهایی را در قالب خصایل و کمالات نیکو برای هر دو زوج فراهم می آورد.
منبع:شبکه خبری برنا
مالاییها چطور عروسی میکنند؟
عروسی مسلمانها کم و بیش به هم شبیه است هرچند هرکدام بنا به سنت و آداب ملی و فرهنگیشان به آن رنگ و بوی دیگری داده اند. با این حال مراسم همه مسلمانها با خواندن قرآن، دعای بستگان، مهریه و ولیمه عروسی همراه است. مالزی، کشوری که اکثریت مردمش مسلماناند، کشور عروسیهایی است که سنت در آن حرف اول را میزند.
موزه ملی مالزی فرهنگ و سنن عروسی در این کشور را برگرفته از سنن چینی، ایرانی، هندی و عربی میداند، در متون خود آورده که علاوه بر سنتها، دین هم در نوع برگزاری عروسی نقش عمده ای دارد؛ یعنی عروسی مسلمانان مالزی با عروسی چینیها و هندوها فرق میکند. اما شرکت کردن در عروسی مسلمانهای مالایی خالی از لطف نیست حتی اگر با خواندن یک گزارش به مناسبت روز ازدواج باشد.
سنتیتر، اصیلتر
مالاییها بیشتر دوست دارند سنتها را تمام و کمال برگزار کنند که البته تنها نیمی از این سنتها امروزه کامل برگزار میشود.
عروسی مالایی با مراسم Akad Nikah شروع میشود. طبق این مراسم، داماد قرار داد ازدواج را امضا میکند و متعهد میشود که جهیزیه عروس (mas kahwin ) تامین کند. سپس با مراسم berinai besar دستهای عروس و داماد با حنا رنگ میشود. موها و ابروهای عروس را یک آرایشگر درست میکند. یک روز هم داماد با دوستان و خویشاوندان و موزیک به خانه عروس میروند تا مراسم خوردن پلوی زرد رنگ و آب معطر را اجرا کنند. این مراسم متاثر از فرهنگ هندوهای جنوب هند است که عروس و داماد در لباسهای زیبای ابریشمی، طی این مراسم با دستهای رنگ کرده به حنا به یکدیگر پلوی زرد رنگ میدهند. مسلمانان با پیروی از سنت چینیها در فستیوالهایشان، بنا به نیاز در بستههای قرمز رنگ به هم پول میدهند. بستههای پولی که مسلمانان در ایام تعطیل به یکدیگر میدهند در پاکتهای سبز رنگ با نوشته عربی است.
از دو سه روز مانده به مراسم، عروس با حضور و نظارت یک نماینده از مسجد محل اقدام به خواندن قرآن میکند و حتما باید تا پیش از فرا رسیدن مراسم عروسی یک دور کامل قرآن را تمام کرده باشد. روز پیش از عروسی نیز مراسم حنا بندان برگزار میشود که با کشیدن گل و بوتههای فراوان روی دست و پای عروس و برخی از میهمانان زن همراه است.
مالاییها چطور عروسی میکنند؟
عروسی زیر یک چادر
مراسم عروسی زیر یک چادر بزرگ برگزار میشود. ولی از زمانهای دور ساختمانهای مخصوصی برای برگزاری مراسم عروسی در نظر گرفته شده است که البته حالا این مراسم سنتی تنها مخصوص خانوادههای سلطنتی و یا افراد ثروتمند و معتقد به رسوم است.
یک بنای مخصوص برگزاری جشن عروسی از پنج قسمت عمده تشکیل شده که عبارتند از قسمت عروسی، اتاق شوخی، اتاق انتظار، اتاق خواب مرد و قسمت ناهار خوری که البته همه آنها با پارچههای اطلس چینی و گلدوزیهای مختلف تزئین شده اند. آینه سر عقد نیست و اتاق با گلها و برگهای مختلف تزئین میشود. تخم مرغ رنگ شده و برنج زرد نیز از دیگر تزئینات محل عقد است. تخت عروس و داماد، جعبه برگهای خشک شده و طبقهای مختلف نیز از ملزوماتی است که به همراه یک فرد دعاگو، عنصر مشترک همه عروسیهای مالایی محسوب میشود. انواع بالشهای گلدوزی شده، پشه بند، انواع خنجر، الصاق متون خوش آمد به میهمانان و پردههای آویزان در نقاط مختلف اتاق فضا را تزیین کردهاند.
مهریه را میدهند و میگیرند
مهریه یکی از اجزای اصلی عقد است که همان روز پرداخت میشود. مبلغ مهریه را نیز رقمی مشخص و ثبت شده است که بنا بر این که مراسم عروسی در چه ایالتی برگزار میشود یا عروس و داماد اهل کدام منطقه هستند متفاوت است. این مبلغ را حکومت ایالتی به صورت یک قیمت کف و سقف مشخص میکند و هیچ کس هم حق اضافه کردن آن را ندارد. در حال حاضر، بیشترین رقم مهریه متعلق به منطقه کوآلالامپور است که البته تفاوت قیمت دیگر نقاط کشور با کوآلالامپور نیز بسیار ناچیز است.
مهمانها به صف!
در عروسی مالاییها، هریک از فامیل عروس و داماد ملزم به پوشیدن یک رنگ لباس هستند که البته از قبل مشخص شده است. جنس لباسها نیز بنا به سلیقه دو خانواده مشخص میشود. از این به بعد مراسم بیشتر به این که در چه منطقه ای برگزار میشود یا دوخانواده از اهالی چه ایالتی هستند یا چه اصلیت نژادی دارند، متفاوت است. البته چینیها گذشته از رسوم چینی مراسم خود را در یک تالار عروسی میگیرند و عروس نیز لباس عروس سفید رنگ به سبک غربیها به تن میکند. رفتن به عکاسخانه و شام عروسی نیز از جمله این مراسم است. کاملا به سبک یک عروسی ایرانی برگزار میشود. چینیهای مسیحی مراسم خود را در هنگام ظهر در کلیسا برگزار میکنند که ساعتها طول میکشد و پس از آن نیز پذیرایی به صرف ناهار برگزار میشود.
در عروسی چه خبر است؟
عروس و داماد هم با لباسهای ویژه که تاجی بر سر عروس و یک دستمال بر سر داماد را نیز باید به آن اضافه کرد، حوالی ظهر وارد مجلس عروسی میشوند. در این مراسم عروس و داماد لباس خاصی به تن میکنند که از پارچههای زینتی و سنتی مالزی دوخته شده است. این لباسها به شکلی هستند که علاوه بر حفظ حجاب اسلامی به عروس، زیبایی و جلوه خاصی میدهد. لباس عروس از پارچههای زیبا و گران قیمت تهیه میشود. عروس و داماد هنگام عقد حتما باید لباس مخصوص به تن داشته باشند. لباس داماد باید هم رنگ لباس عروس باشد و یک خنجر هم به کمر داشته باشد.
روز عروسی، از چند ساعت پیش از ظهر، مهمانان با هدایای خود وارد مجلس که در حقیقت همان خیمه یا چادر بسیار بزرگ است میشوند و از همان ابتدا از خودشان با خوردن انواع غذاهای مالایی پذیرایی میکنند. خانواده عروس با یک لباس یک رنگ در مراسم شرکت میکنند و خانواده داماد هم به همین شکل. در مراسم به مهمانها شیرینی خاص، تخم مرغ رنگ شده و یک کادوی کوچک که نام عروس و داماد درآن حک شده است یادگاری میدهند. دعاهای مختلف خوانده میشود و بعد صیغه عقد نیز جاری میشود. بعد، به ترتیب از سمت پدر و مادر داماد یک به یک همه میهمانان به سمت زوج که اکنون روی تخت نشستهاند میروند مقداری گلاب در کف دست آنها میریزند به همراه گل خشک، مصافحه میکنند و باز میگردند. این قسمت ساعتها طول میکشد تا همه میهمانان این مراسم را انجام بدهند. همزمان، دو ساقدوش دو طرف عروس و داماد نشستهاند و دو نفر هم با بادبزنهای بزرگ عروس و داماد را باد میزنند.
عروسی تا غروب
بعد از اینکه همه هدیه شان را دادند، بالاخره مهمانی کمی از حالت رسمیخود خارج میشود و مهمانان با همه صحبت میکنند. البته عکس به همراه عروس و داماد و کنار تخت نیز هیچگاه فراموش نمیشود. این قسمت عروسی هم تا غروب ادامه دارد.
البته بسیاری از مالاییها به دلیل طولانی شدن مراسم، آن را در دوقسمت به اصطلاح عقد و عروسی برگزار میکنند و مهمانی دو یا سه روز متوالی در همان محل انجام میشود. البته اگر عروس و داماد از دو شهر متفاوت باشند، حتما باید مراسمی هم در شهر یا روستای طرف مقابل برگزار شود تا آقای داماد شرمنده فامیل نشود.
در ازدواج سنتی مالزی, باعروس و داماد مثل یک پادشاه و ملکه رفتار میکنند؛ حکومتی که فقط یک روز طول میکشد!.
یک گزارش واقعی
داستان دعوت ما به یک عروسی مالایی از اینجا شروع شد که به خانه دوستمان رفته بودیم. دیدیم کل محوطه حیاط و دور تا دور استخر رو با چادرهایی سفید شبیه خیمه، میز و صندلی و گل و روبان تزئین کردهاند. از یکی پرسیدیم چه جشنی قرار برگزار شود؟ او هم به دختر و پسری مالایی اشاره کرد و گفت که فردا جشن عروسی آنهاست. ما هم به سمت عروس و داماد رفتیم تا تبریک بگوییم. آنها اصرار کردند که حتما به جشنشان بریم و خیلی خوشحال میشوند. ما هم تصمیم گرفتیم دوربینهامان را برداریم و به اولین جشن مالایی که به آن دعوت شده بودیم برویم. داماد به من گفت که در جشن ما افراد خیلی مهم هم حضور دارند و ما دیدیم که میزهای افراد مهم، جلوتر قرار دارند و شیکتر از بقیه تزئین شده اند.
خلاصه شب عروسی رسید. ما هم سر ساعت 8 که داماد به ما اعلام کرده بود؛ آنجا بودیم که چیزی را از دست ندهیم. ما را همراه افراد مهم به طرف میزهای مخصوص هدایت کردند. ما هم خوشحال نشستیم و منتظر ورود عروس و داماد شدیم. نیم ساعتی گذشت که صدای طبلها بلند شد. عروس و داماد از پلهها بالا آمدند و از روی فرش قرمزی که پهن شده بود و دو طرف آن افراد طراز اول فامیل و دو دختر و دو پسر با لباسهای بنفش ایستاده بودند، به سمت جایگاهشان حرکت کردند. گروه طبل زنها که حدود 10 نفر بودند همچنان مینواختند تا عروس و داماد به جایگاه رسیدند و نشستند. دو دختر و پسر بنفش پوش کنارشان جا گرفتند. یکی از دخترها با بادبزنی مشغول باد زدن عروس شد و پسر هم داماد را باد میزد. دختر و پسر بنفش پوش دیگر پایین پای عروس و داماد نشستند.
یکدفعه همه ساکت شدند. گروه طبل زنان تبدیل به گروه تواشیح شد و شروع به خواندن قرآن به صورت آهنگین کردند. بعد، مردی پشت بلندگو رفت و شروع به خواندن قرآن و دعا کرد. همه زیر لب میخواندند و دعا میکردند. البته این فقط مجلس عروسی بود چون عقدی صورت نگرفت. شاید قبلا عقد کرده بودند. بعضی از مهمانها همراه با هدیه ای میآمدند و آن را گوشه ای میگذاشتند.
بعد از قرآن و مناجات، سخنران پشت میکروفن رفت و اسم زوجهای مهم فامیل را صدا کرد. آنها دو به دو که معمولا لباس زنها با شوهرانشان هماهنگ بود؛ (یعنی هر دو آبی یا زرشکی و... البته خیلی هم زیبا) به سمت عروس و داماد میرفتند و روی دستشان آبی که فکر کنم گلاب بود میریختند. البته از کسی که کنارم نشسته بود پرسیدم و او گفت که آب گل رز است. ولی مطمئن نیستم که درست فهمیده باشم.
عروس و داماد، دست زن و شوهر جوان را میبوسیدند و ساق دوشهای بنفش پوش نشسته کنار آنها به زن و شوهر یک گل مصنوعی که با اکلیل طلایی پوشیده شده بود و یک تخم مرغ با توری از آن آویزان بود اهدا میکردند. آنها معتقدند گل نشانه عشق و تخم مرغ نشانه باروری است.
بعد از اینکه همه زوجهای فامیل که معمولا شامل افراد مسنتر میشد این کار را انجام دادند، عروس و داماد بلند شدند و به میز شامیکه برایشان در کنار 10 زوج مهم و مسن فامیل ترتیب داده بودند رفتند و وسط میز، روی صندلیهای طلایی جای گرفتند.
بعد از اینکه نشستند، چند نفر از ریش سفیدهای فامیل به سخنرانی به زبان مالایی پرداختند که چیزی نفهمیدیم و فکر کنم آنهایی هم که میفهمیدند خیلی لذت نمیبردند. فکر کنم بارها آن حرفها را شنیده بودند.
وقت شام رسید. میز عروس و داماد و همراهان، مستطیل و مزین به گل و شمع و روبانهای طلایی و انواع غذاهای ویژه که سایرین از آنها بی بهره بودند. میز ما چون یک درجه با آنها متفاوت بود، باز نسبت به مهمانهای عادی وضعیت بهتری داشت؛ چون ما چند برش میوه برای دسر داشتیم که مهمانهای عادی درجه 3 از آن نصیبی نبردند.
شام که تمام شد با عروس و داماد عکس گرفتیم. خداحافظی کردیم و افراد مهم سر میزمان که از ساقدوشها گل و تخم مرغ گرفته بودند، آنها را به رسم یادبود به ما دادند و با ما عکس گرفتند.
یادم رفت بگویم که زن پیری که بغل دست من نشسته بود همه را به من معرفی میکرد. از سنتهاشان میگفت که مثلا یک عروسی توسط خانواده دختر گرفته میشود و مجللتر است و یکی توسط پسر. میگفت که چند روز پیش، عروسی اول (توسط خانواده دختر) بود و این عروسی دوم است. میگفت که معمولا سنتیها اینطوری عروسی میگیرند و مدرنترها ممکن است با هم هزینه عروسی را بپردازند و در هتل عروسی بگیرند.
منبع:http://www.ettelaat.com
در ازدواج سن عقلی مهم است یا سن شناسنامه ای؟
در بررسی سن ازدواج باید توجه داشته باشیم که فقط سن تقویمی و شناسنامه ای برای ما مهم نیست بلکه وقتی صحبت از سن ازدواج می شود، ما به سن عقلی و سن عاطفی زوج موردنظر توجه می کنیم...
البته فردی که سن تقویمی یا شناسنامه ای مثلا 25 سال دارد از نظر عقلی، شناختی و عاطفی باید در حد 25 ساله ها باشد ولی احتمال دارد که این گونه نباشد. یعنی در بعضی مواقع ما شاهد این موضوع هستیم که فردی از نظر شناسنامه ای، سن پایینی دارد اما از نظر عاطفی و شناخت اجتماعی در سطح بالایی است و به قولی بزرگ تر از سنش رفتار می کند؛ گاهی حتی یک خانواده را نیز مدیریت می کند. بعضی افراد هم نسبت به سن شناسنامه ای شان پختگی لازم را نداشته و مانند کودکان رفتار می کنند مثلا مرتب شغلشان را تغییر می دهند و هدف مشخصی در زندگی ندارند.
پس یادمان باشد در ازدواج سن عقلی، عاطفی و شناختی مطرح است. حال بر فرض اینکه زوجین تناسب لازم را با هم دارند، باز بهتر است 4 3 سالی مرد بزرگ تر از زن باشد که البته دلایل متعددی برای این کار وجود دارد. اول اینکه خانم ها زودتر از آقایان به سن بلوغ می رسند. به همین دلیل رشد اجتماعی شان زودتر آغاز می شود و به عنوان یک زن زودتر در جامعه دیده و پذیرفته می شوند و نقش های متعددی را بر عهده می گیرند. به خصوص اینکه با تغییر صفات ثانویه جنسی، نگاه جامعه هم به آنها تغییر می کند و دیگر مانند یک دختربچه با آنها رفتار نمی شود. در صورتی که پسرها دیرتر به سن بلوغ می رسند و از نظر اجتماعی نیز دیرتر به عنوان یک مرد شناخته می شوند. این امر باعث می شود مردها هم دیرتر نقش خود را در اجتماع باور کنند.
دوم اینکه با توجه به مسایل فرهنگی کشور ما، بسیاری از مردها تمایل زیادی ندارند که از طرف همسرشان مورد راهنمایی، سرزنش، شماتت و مشاوره قرار بگیرند. بنابراین وقتی خانمی از شوهرش بزرگ تر باشد، ممکن است آگاهی ها و دانش او از همسرش بیشتر باشد. این امر در برخی مواقع تاثیراتی منفی دارد و مرد نمی تواند این رفتار را تحمل کند. از طرف دیگر آمارهای طلاق در این شرایط نشان می دهد که بسیاری از جدایی ها در سنین بالا رخ می دهد و این امر درست در زمانی است که خانم ها به سن یائسگی می رسند.
این موضوع می تواند هم از نظر بچه دارشدن و هم از نظر مسایل جنسی تاثیرات خاصی بر زندگی فرد داشته باشد. شوهران جوان ، از نظر جنسی فعال تر از همسران میان سالشان هستند. این امر در مردانی که از نظر معنوی، اجتماعی و شناخت اجتماعی درک بالایی ندارند، ممکن است به بروز رفتارهایی منجر شود که می تواند پایه های زندگی را به شدت سست کند. این عده از آقایان از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و ترجیح می دهند با زنان بزرگ تر از خود ازدواج کنند؛ به خصوص اگر خانم ها از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی هم باشند.
عده ای از آقایان هم در کودکی ناکامی هایی را نسبت به دریافت حمایت مادرانه داشته اند و به طور ناخودآگاه به سمت خانم هایی می روند که سنشان بالاتر است. اصطلاحا او را به عنوان مادر در نظر می گیرند و نه به عنوان همسر. عده ای از آقایان هم که اختلال شخصیت دارند، قدرت تصمیم گیری ندارند و منتظرند دیگران برای آنها تصمیم بگیرند. در حقیقت آنها خواهان این هستند که خود را پشت سر دیگران پنهان کنند. این گروه از مردان، بیشتر به سمت ازدواج های این چنینی می روند. برخی انتخاب ها هم به نوعی ناخودآگاه است.
ما افراد بسیاری را دیده و بررسی کرده ایم که با خانم هایی ازدواج می کنند که شبیه جوانی مادرشان است در حقیقت آنها زنی را انتخاب می کنند که شبیه فردی است که در دوران کودکی آنها را حمایت کرده و مورد محبت قرار داده است. نکته آخر اینکه 2 گروه از خانم ها بیشتر مورد توجه گروهی خاص از آقایان قرار می گیرند؛ خانم هایی که چهره های کودکانه داشته باشند یا زن هایی که چهره هایی پخته و مادرانه دارند. معمولا هر 2 گروه این افراد دچار مشکلات زناشویی و خانوادگی می شوند. تنها کسانی در زندگی موفق هستند که انتخابشان براساس انتخابی عاقلانه و شناخت کامل باشد.
منبع:سلامت نیوز
ازدواج رشد بالنده
چکیده
ازدواج امری تقدس دار است که به صورت عقد بین زن و شوهر واقع می شود و قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام بدان ترغیب و تأکید دارند به طوری که بهترین فائده بعد از اسلام، برگزیدن همسری مناسب و همتا شمرده شده است، ولی این امر مقدس با موانعی از جمله، بدگمانی به خداوند متعال، ازدواج مانع تحصیل، اختلاف پدر و مادر برخورد می کند که ما در این مقاله آنها مورد تحلیل قرار داده و بعد از آن به ثمراتی که ازدواج مناسب میتواند داشته باشد پرداخته ایم.
کلید واژه: ازدواج، ارزش، سنت، اسلام، موانع، ثمرات.
مقدمه
خداوندی که انسان و جهان را آفرید پیوند مستحکمی بین ذرات عالم مترتب نمود و اثرات فراوانی و حساس و ظریفی را برقرار کرد که چشم هر بیننده ای را بر خود متعجب می کند که چگونه خالقی اینگونه بین ذرات عالم نظمی قرار داده است و علاوه بر آن ارتباطی را میان انسان ها با سلیقه های مختلف همراه با کمال و سعادت یابی آنها ایجاد کرده است که هر عاقلی به اهیمت و ارزش آن پی خواهد برد.و وقتی انسان مسلمان آیات قرآن و روایات اسلامی را در پیش روی خود قرار می دهد درمی یابد که روش پیشوایان ما بر آن است که همه اتفاق نظر دارند که « ازدواج» امری مقدس و با ارزش است و یکی از پیچیده ترین اسرار عالم هستی که پسر و دختر خود نمی دانند، اهداف عالیه خلقت انسان را می تواند در ازدواج ظاهر و آشکار نمود و آرامش فردی و اجتماعی را نیز با آن برای خود و جامعه به ارمغان آورد. بنابراین در این مقاله آنچه بیشتر مورد تأکید است آن است که هر چند موانعی برای ازدواج وجود پیدا می کند اما ثمرات آنرا که می نگریم میبینیم موانع خودبخود از صفح? میدان به کنار زده می شود از این جهت موانع را خوب بشناس و ثمرات ازدواج را نیز مورد اهمیت قرار ده و سپس به تصمیم گیری و انتخاب بیاندیش و در طول زندگی درست عمل کن و به موفقیت و کمال و رشد والا دست یاب.
مفهوم ازدواج
این واژه در لغت به معنی آمیزش جنسی و عقد است که برخی از پیشوایان لغت، وضع آن را درمعنی اول و برخی دیگر در معنی دوم و بالتبع در دیگری به استعاره دانسته اند. و در اصطلاح شرع نیز عقدی است که به نحوه خاص، مشتمل بر ایجاب و قبول بین زن و مرد منعقد می گردد. و ازدواج یک امر عادی شمرده نمی شود بلکه امری مقدس است که قرآن مجید و روایات معصومین علیهم السلام بر آن تأکید فراوان دارند و با واژه های ازدواج، انکاح و ... بیان شده است. ازدواج در حقیقت قرین هم شدن یا به تعبیری جفت شدن زن و مرد را گویند به طوری که جدایی بین آنها به راحتی صورت نمی گیرد.
ازدواج در قرآن
قرآن می فرماید: « وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رُحمُةً...»(1) ؛ (و از نشانه های او اینکه خلق کرد برای شما از خود شما جفت هایی تا با آنها انس بگیرید و آرامش یابید و قرار داد بین شما دوستی و رحمت را....)« فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ...»(2) ؛(او آفریننده آسمانها و زمین است و از جنس شما همسرانی برای شما قرار داد و جفت هایی از چهارپایان آفرید و شما را به این وسیله [به وسیله همسران] تکثیر کند...) در اسلام و قرآن ازدواج از مبانی زندگی سالم و آرام و معنوی معرفی شده.
ازدواج بهترین فائده پس از اسلام
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَا استَفادَ امرُءٌ مُسلِمٌ فائِدَةً بعدَ الإسلام أفضَلُ مِن زَوجَةٍ مُسلِمَةٍ تَسُرُّهُ إذا نَظَرَ إلَیهَا وَ تُطیعُهُ اذا اَمَرَها و تَحفَظُهُ إذا غَابَ عَنها فی نَفسِها و مَالِهِ»(3) ؛(پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: هیچ مسلمانی بعد از اسلام سودی برتر از زن مسلمانی که با نگاه به او شاد شود و آن زن سخن او را گوش دهد و خیال او از دارائی و همسر خویش وقتی بیرون می رود، راحت باشد نبرده است.) لذت زندگی آن سان برای آدمی فراهم می گردد که با همتایی زندگی را ادامه دهد که با داشتن او آرام باشد به طوری که وقتی نگاه به او می کند شاد گردد و دلهره ای و اضطرابی از بابت مسائل اقتصادی و اموالش نداشته باشد، اینچنین زندگی تقدس دارد و بعد از اسلام فائدهترین سودهاست که انسان می تواند بدان دست یابد.و این خود از محبوب ترین عبادت ها نیز به شمار می رود. زیرا وقتی شوهر انسان بر همسرش لبخند میزند این خود نوعی عبادت محسوب می گردد.
ارزش همسر
قال الباقر علیه السلام: «مَا أحِبُّ أنَّ لِیَ الدّنیا و ما فیها و أنّی بِتُّ لَیلَةً وَ لَیسَت لِی بِزُوجَةٍ»(4)؛ (امام باقر علیه السلام فرمود: دوست ندارم دنیا و آنچه در آن است برای من باشد و من یک شب بدون همسر باشم.) مضاعف شدن اعمال خیر و دوری از گناه از ثمرات ازدواج است به طوری که با داشتن همسری نیکوسرشت، انسان شب را به صبح می کند در حالی که مهمترین مبنای اعتقادش ـ ایمان ـ سالم می ماند. بنابراین ارزش همسر آنجایی تحقق می یابد که انسان ادراک می کند که با داشتن او ایمانش از دستبرد شیطان مصون است و این بالاترین ارزش است که در ازدواج نهفته است. و جز با تشکیل خانواده آشکار نمی گردد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حدیثی درهمین زمینه فرمودند: هر که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است. پس از خدا تقوا پیشه کنید در نیم? دیگر(5). (زیرا شیطان بیشتر از راه شهوت جنسی جوان را فریب میدهد و از این نظر در امان است مگر اینکه خود بخاطر زن و بچه آخرتش را بفروشد.)
ازدواج سنت مقدس
رفتار انسان بر اساس سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از یک طرف نشأت از فطرت خداجویی اوست و از طرفی علاقه مندی به آن حضرت را نشان می دهد به طوریکه اشخاص با مراجعه به سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از شکوه و عظمت والایی انسانی و کمالات والای او بهره مند می شوند و هر کدام از سنت های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرایندی از تکامل را در پیش دارد و یکی از آن سنت های که اسلام به آن ترغیب فراوان دارد، سنت مقدس ازدواج است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر کس خواهد بر فطرت من باشد باید به سنت من رفتار کند، یکی از سنت های من ازدواج است.»(6) و از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیده است که فرمود : «تَزّوجوا فانّ التزویج سنة رسول الله (صلی الله علیه و آله) فانه کان یقول: من کان یحب أن یتبع سُنتی فانّ من سنتی التزویج»(7) ؛ (ازدواج کنید که همانا ازدواج کردن سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که همواره میفرمودند: هر کسی که دوست دارد از سنت من تبعیت کند، همانا «ازدواج کردن» از سنت من است.) همچنین حضرت فرمودند: «هر که برای پاک نگه داشتن خود از آنچه خداوند حرام کرده است ازدواج کند بر خداست که به او کمک کند.»(8) و این احادیث نشان می دهد که ازدواج یک سنتی الهی و مقدس و از محبوبترین عبادتها به حساب می آید و با اقدام به این امر مقدس، لذت زندگی را می توان احساس کرد و شخصیت اجتماعی را از سقوط و انحراف و هوس های شیطانی حفظ کرد. ازدواج در اصل یک عمل مستحب مؤکد است و اما اگر کسی در اثر نداشتن همسر مرتکب گناه گردد در این صورت واجب است زن بگیرد و خود را از ارتکاب به حرام و از تحمل ناراحتی های جنسی نجات دهد.
ازدواج رحمتی از طرف خداوند
قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): «یفتح ابواب السماء بالرحمة فی اربع مواضع عند نزول المطر و عند نظر الولد فی وجه الوالدین و عند فتح باب الکعبة و عند النکاح»(9)؛ (پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: درهای رحمت آسمانی در چهار وقت گشوده می شود: 1.موقع بارش باران 2.زمانی که فرزند به چهر? پدر و مادرش بنگرد 3.هنگام گشوده شدن در کعبه 4.هنگام ازدواج کردن) وسعت رحمت الهی در این زمان ها خاص است نه اینکه در زمان های دیگر او رحمتش را بر بندگانش نازل نمیکند. از این جهت خود را در معرض رحمت او قرار دادن دارای اهمیت است.و چه بسا پدر و مادری که فرزندان خود را بخاطر سلیقه های ناموزون خود از این رحمت الهی دور مینمایند و نادرستی و انحراف او را به میان می آورند. و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آنان را مورد لعن خود قرار داده است، در حدیثی است از ایشان که فرمودند: «یا علیّ لعن الله و الدین حملا ولدهما علی عقوقهما»(10)؛ (ای علی! از رحمت خدا دور باد آن پدر و مادری که با رفتار و گفتار نادرستشان موجبات بدکاری فرزندان خود و نارضائی خویشتن را از وی فراهم آورند.) آری فیضی مقدس ـ ازدواج ـ را باید در معرضش قرار گرفت و از آن دوری نکرد و هر کسی که به دلایلی غیرمنطقی از آن جلوگیری کرد مورد غضب خداوند متعال قرار خواهد گرفت و علاوه بر آن عواقب سوء آن نیز نه تنها فرزندان را بلکه پدر و مادر او و اجتماع را فرا خواهد گرفت که شاید بتوان گفت به آسانی تعدیل آن صورت نخواهد گرفت.
عوامل و انگیزه های دوری از ازدواج
1.بدگمانی بر خداوند
قال الصادق (علیه السلام): «مَن تَرَکَ التَّزویجَ مُخافَةَ العیلَةٍ فَقد اَساءَ بِاللهِ الظَّنَ»(11)؛ (امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هرکه از ترس مخارج زندگی ازدواج نکند به خدا گمان بد برده است.)بالاترین عمل زشت انسان، این است که به خداوند متعال گمان بد ببرد، خداوندی که خالق اوست و آفرینش و تربیت او را بر عهده دارد و لحظه به لحظه فیض بی منتهای خود را به انسان می رساند و اگر کمتر از ثانیهای آن فیض را بردارد انسان متلاشی می شود و همین عقیده کافی است که بداند اگر بخاطرنداشتن مال مانع ازدواج خود و یا دیگران گردد به خدای خود سوء ظن برده در زمره بدکاران قرار داده است.قرآن کریم می فرماید:«إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم»؛(اگر چنانچه فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد، خداوند واسع و آگاه است.)از آنجایی که بسیاری از مردان و زنان برای فرار از زیر بار مسئولیت الهی و انسانی، عذرهایی از جمله نداشتن امکانات مالی را بیان می کنند در آیه فوق صریحاً گفته شده است که «فقر» نمی تواند مانع راه ازدواج گردد بلکه چه بسا ازدواج سبب بی نیازی می شود دلیل آن با ادراک و دقت روشن می شود، زیرا انسان تا زمانی که به صورت مجرد به سر می برد احساس مسئولیت نکرده و ابتکار و نیرو و استعدادش را به اندازه کافی برای کسب درآمد مشروع قرار نمیدهد. اما بعد از ازدواج شخصیت او، شخصیتی اجتماعی است که شدیداً مسئول حفظ و حراست از همسر و ابروی خانواده و تأمین وسایل زندگی و فرزندان آینده است و در این زمان انسان متأهل می اندیشد که درآمدهای خود را به گونهای خرج کند و در این راه تلاش کند تا خانواده اش در آسایش به سر ببرند. بنابراین هم تلاش کرده تا درآمدی حلال به دست آورد در حین این تلاش خود بخود به جایی می رسد که با برنامه ریزی صحیح به بی نیازی و غنی شدن دست پیدا می نماید.امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «روزی همراه همسر و فرزند است.»(12) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «هر کس از ترس تنگدستی ازدواج نکند از ما نیست.»(13) پس بخاطر کمبود مال یا فقر هیچ گاه نمی توان آن را به عنوان مسأل? بزرگ برای خود تلقی نمود و از ازدواج صرف نظر کرد بلکه باید به بزرگی خداوند متعال که صادق الوعد است توجّه نمودو از او در این راستا استعانت جست تا خداوند متعال نیز وسایل و مقدمات این امر بزرگ را فراهم آورد.
2. عدم سازگاری تحصیلات با ازدواج
انحرافی که دربعضی از خانواده ها مشاهده می شود نوعی توهم زایی و ساختگی «ازدواج مانع تحصیل است» میباشد. بدرستیکه تحصیلات علمی و پیشرفت روزافزون علم، دلگرمی و امیدی است که هر جوان می تواند بدان امیدوار باشد.اما نمی تواند مانعی برای دستیابی به تشکیل خانواده و زندگی گردد. زیرا که در بیشتر خانواده های موفق که نظر بیاندازیم، مردان و زنانی رامشاهده می کنیم که در کنار همدیگر و مکمل هم بوده اند به عبارتی در کنار هر مرد موفقی زنی شایسته هست و در کنار هر زن سعادتمند مردی لایق وجود داشته است. بایدتوجه داشت که با طرح «برنامه ریزی» در طول زندگی هیچ گاه به علم آموزی ضربه ای وارد نخواهد آمد.همانطور که زندگی زناشویی را ادامه می دهید در کنار آن همراه با همسر خود، تحصیل علم کنید، البته ممکن است در بین حرکت صعودی هر انسانی به سمت تعالی و رشدش موانعی حاصل گردد ولی با استعانت از خداوند و صبر و همدلی و همفکری می توان بر این مشکلات فائق آمد، نه آنکه یأس و ناامید شد و تصمیمی نابهنگام گرفت و از تحصیل و علم آموزی جدا شد.این نکته را نیز نباید فراموش نمود که اگر دختر یا پسری حالت روانی مطلوبی را نداشته باشد چگونه میتواند تحصیل موفق و شایسته ای را دنبال کند. پس ازدواج خود راهی صحیح فرا روی دختران و پسران است تا از طریق ازدواج با همدیگر تعادل روحی خود را به دست آورده و درکنار آرامش خاطری که دارند مشغول به ادامه تحصیل گردند. و عدم توجه به این نکته ممکن است افراد را دچار اختلالات روانی جدی نماید. که تعدیل یا مهار نمودن آن با مشکلات دیگر همراه می شود.
3. اختلاف پدر و مادر
به کار بستن معیارهای زندگی موفق با انس و الفت در خانواده می انجامد و بی توجهی به آن عامل بروز تشنج و اختلاف درخانواده است. صفای زندگی، نعمت بزرگی است که برخورداران از آن باید پیوسته شکرگذار آن باشند و قدر و قیمت خان? بی اختلاف و نزاع را بدانند. اگر پدر و مادر، اهل منطق نباشند و حرفهای خودرا غیر مستدّل و در فضایی تعصب انگیز و لجاجت و پرخاشگری برای هم بازگو نمایند یکی از خطری که آنها را تهدید می کند، این است که فرزندان آنها دچار و ضعیف بحرانی شدیدی می شوند به طوریکه بخاطر عملکرد پدر و مادر یا دچار ازدواج زودهنگام می شوند یا دیرهنگام و ناهماهنگی در تناسب سن حقیقی ازدواج خود عاملی برای نامطلوب بودن زندگی میگردد.یا اینکه بخاطر پدر و مادر دچار ازدواج زودهنگام عجولانه می شوند. زیرا، فرزند می خواهد خود را از رفتارهای پدر و مادر جدا کند و به هر طریق شده تن به ازدواج با هر کسی می دهد اگرچه آن شخص همتایی و اشتراکی با او نداشته باشد.بنابراین اختلاف پدر و مادر در خانواده، شعله های آتشی است که فرزندان از آن سوخته میشوند و حرارتهای آن شاید تا سال های متمادی گریبانگیر نسل فرزندان آنان نیز باشد پس قرآن کریم اگر می فرماید: «قو أنفُسَکُم و أهلیکُم ناراً»(14) حفاظت از آتش دوزخ به وسیله پرهیز از گناهان است، همین طور بروز اختلافات در یک خانواده شعلههای هستی سوز است که باید با رفتار صحیح خانواده را از سوختن نگه داشت تا فرزندان نیز با داشتن آرامش کافی و شرایط صحیح تن به ازدواج مورد دلخواه خود زده، زندگی متعالی و دارای رشد و کمال را داشته باشند.
4. توقعات طاقت فرسای خانواده
شایستگی یک خانواده با شخصیت و مفید که مقدس ترین نهاد اجتماعی و پیوند دهند? افراد به شمار میآید، نیست که بنیان نهاد خانواده را ـ که زمینه سازی بروز تکامل افراد است ـ با توقعات ناسالم و انگیزه های نادرست بر هم بزنند و بحران رنج آفرین را برای زوج های جوان ایجاد کنند. همچنین لازمه بدوش کشیدن تعهد ادار? یک زندگی این نیست که جوانان را با توقعات ناسالم خود دچار سردرگمی نمائیم و ازدواج آنها را به طول بیاندازیم. با توقعات سنگین همچون مهریه زیاد داشتن خانه و فلان شغل کذایی، بستر مناسب رشد را از آنان بگیریم. بعضی خانوادهها مهری? سنگین را دلیل بر شخصیت زن و موقعیت ممتاز شوهر می پندارند در حالی که اینان به انسان موقعیت و مقام نمی دهد. در این زمینه به نمونه خواستگاری عجیب و پرتوقع در تاریخ می نگریم؛ «عبدالرحمن بن عوف» همان مرد ثروتمندی که مطابق راه و رسم جاهلیت، به همه چیز از دریچ? مادی می نگریست و مهری? سنگین را دلیل بر شخصیت زن و موقعیت ممتاز شوهر می پنداشت. او به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: «اگر فاطمه را به همسری من درآوردی یکصد شتر که بار هم? آنها پارچه های گرانقیمت مصری باشد به اضاف? ده هزار دینار طلا مهری? او کنم!»پیامبر(صلی الله علیه و آله) از این خواستگاری زشت و بی معنی چنان خشمگین شد که مشتی سنگریزه برداشت و به طرف عبدالرحمن پاشید و گفت: «تو گمان کردی من بند? پول و ثروتم که با پول و ثروت میخواهی بر من فخر بفروشی!»(15) آری باید در خواستگاری الگوهای اسلامی مشخص شود و سنت های جاهلیت پایمال گردد. منشأ این توقعات ناصحیح «شرک» به خداوند و «هوس های آلوده» است. زیرا اینان مقام و موقعیت و دیگر ظواهر زیبای دنیایی را از بندههای می خواهند که خودشان در برابر خداوند فقر محض اند در حالی که اگر مشرک نبودند و توحیدشان قوی بود بانگاه توحیدی خود، امر عظیم ازدواج را آسان می کردند تا زوجین جوان به اهداف عالی خود رسیده و از گناه دوری گزینند نه آنکه بخاطر ظواهر زیبای دنیای معامله بزرگ با خداوند را از دست بدهند و دچار خسران گردند.
5. خودارضائی
از موضوعاتی که قشری از جوانان را گریبان گیر آن نموده است «عمل خودارضائی» است که منشأ عادتهای انحرافی و غلط شهوانی است که جوان در اثر این عمل به آثار سوء آن مبتلا شده که نجات پیدا کردن از آنها به سادگی امکان پذیر نیست از این آثار می توان ، ضررهای جسمانی همچون کاهش و تحلیل قوای جسمانی ضعف بینایی، آسیب پذیری در برابر بیماری ها، پرخاشگریها و بداخلاقی ها یا اختلات روحی و روانی و ضررهای اجتماعی آن را که احساس گریز از اجتماع است را نام برد.چنین افرادی با توجه به لذات شخصی و خیالی خود، سبب می شوند که در حضور دیگران بودن را لذت نپندارند، که در دراز مدت باعث می شود از فکر ازدواج دور شده و گوشه گیری و تنهایی را مقدم بر ازدواج بدانند. یکی از انگیزه های دست زدن به چنین عملی ناشی از دوستی های انحرافی در دوران بلوغ می باشد. و روشن است که نوجوان پسر و دختری که زودتر از وقت طبیعی به بلوغ جنسی می رسند دچار مشکلات بیشتر و بینشهای فراوانتری می شوند و برای ارضای منطقی و مطلوب نیاز جنسی خود باید فاصله زمانی طولانی تری را تحمل کنند. بدین روی، اگر به دستورات اخلاقی و تربیتی و دینی توجه ننمایند و به خودسازی معنوی نپردازند، و در انتخاب دوست نیز تصمیمی شتابزده داشته باشند. احتمال ابتلای آنان به خودارضائی و آلوده شدن به این عمل ناپسند زیاد است.بنابراین اولین قدم برای رهایی از این عمل ناپسند، ازدواج در سریع ترین زمان ها و سپس رفتن به سمت معنویت و ارتباط با خداوند و اولیاء طاهرینش می باشد.
اسلام با ترک ازدواج مخالف است
امام رضا علیه السلام فرمودند: روزی زنی به خدمت امام باقر علیه السلام آمد و عرض کرد من (مُتبتله) هستم. امام علیه السلام پرسید: منظورت از (تبتل) چیست؟ پاسخ داد قصد کرده ام که هرگز ازدواج نکنم! پرسید برای چه؟ گفت: می خواهم از این عمل، به فضل و برتری دست یابم. امام فرمود از این فکرت منصرف شو، اگر در این کار فضیلتی وجود داشت، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برای رسیدن به آن، از تو شایسته تر بود، زیرا هیچ کس در فضیلت بر او پیشی نگرفته است.(16) درحدیث دیگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «رُذّالُ مُوتاکُم اَلعُزّابُ»(17)؛(یعنی در میان اموات افراد پست، کسانی هستند بی همسر بودند.)بنابراین افرادی که در انتظار موفقیتی قابل پیش بینی شده توسط خود هستند بدون آنکه به امر ازدواج توجّهی داشته باشند.به طور مسلم، سخت در اشتباه فرو رفته اند. زیرا همانطور که در حدیث فوق امام معصوم بیان فرموده بودند اگر فضیلتی بدون ازدواج قابل دست یافتنی است ائمه اطهار بدان اولی ترند. اما در سیره آنان می بینیم که ازدواج مورد تأکید است و هر کدام از آن حضرات برای خود همسری گزیده اند. پس افرادی که اندیشه ترک ازدواج برای رسیدن به فضائل را دارند، اگرچه بتوانند خود را از ابتلاء به گناهان بصری و شهوات جنسی محافظت نمایند، دل و افکار مزاحم و وسوسه های شیطانی و شهوانی را به راحتی نمی توانند از خود دور کنند و لذا دائماً باید در حال مدافعه و جنگ با افکارخود باشند و نوعی دل مشغولی منفی خواهند داشت.و از طرفی دیگر روح چنین افرادی جز ایجاد حالت های کاذب عرفانی چیز دیگر نخواهد داشت و همین مسأله صدمات مهلکی را به بدن? وجودی و شخصیت اجتماعی او خواهد زد ولی ازدواج وسوسه و ریش? فساد را علاج کرده از وجود چنین حالت های در روح جلوگیری می کند.
ثمرات ازدواج
1.شکوفائی استعدادها
دختر و پسر هنگامی که بر اساس فطرت و طبیعت و به پیروی از دستور احق و راه و روشن انبیاء الهی ازدواج کردند و از بند خطرات شیطان و دچار شدن به لعنت خدا، که همه از اوصاف مرد و زن عزب است نجات پیدا کردند و در سایه ازدواج به آرامشی دست پیدا کردند. در اینجا زمینه تفکر صحیح و آینده نگری برای آنان فراهم می شود و راه برای شکوفائی استعدادهای نهفتهباز می شود و این شکوفائی در مردان خدا بسیار دیده می شود که از طریق ازدواج به مدارج عالیه علمی رسیدند از نمونه مرحوم علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان،قسمتی از کمالات و ترقیات علمی و معنوی خود را مرهون همسر با کرامت خویش می دنستند. امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند:«ثلاثَةٌ من السَّعادَةِ: الزُّوجَةُ المُؤاتِیَةُ و الوَلَدُ البارُّ و الرِّزقُ یُرزَقُ مَعِیشَةٍ یَغدُوا عَلی صِلاحِها و یَرُوحُ علی عیالِهِ»(18)؛ (سه چیز از خوشبختی است: همسر سازگار، فرزند نیکوکار و درآمدی که روزهنگام آن را به دست آورد و شب نزد خانوادهاش برگردد.)بنابراین زمینه مساعد و مناسب برای شکوفا شدن توانمندی ها و استعدادهای درونی ازدواج است که از خوشبختی و سعادت انسان شمرده شده است. و این استعدادها می تواند، استعداد مدیریت خانواده، تولید نسل، جمعگرائی و واقع گرائی باشد که به هر طریق زمینه اش را ازدواج فراهم می آورد.
2. نیکو شدن اخلاق
فرایندی که می توان از طریق آن به کمالات معنوی و رشد اخلاقی منسجم رسید «ازدواج» است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «زَوِّجُوا أیامکم فإنَّ اللهَ یُحسِنُ لََهُم فی أخلاقِهِم»(19) مردان عزب خودرا زن دهید چرا که با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو می گرداند.) و یکی از اخلاقیات آن است که انسان در تمام امورات خود حتی در عبادت اعتدال را رعایت کند. وقتی آدمی ازدواج می کند نشاط فراوان در زندگی او را به سمت چنین برنامهای سوق میدهد در ارتباط با گفتار باهمسرخ ویش یا در بکارگیری اقتصاد در زندگی، اگر راه اخلاق و راه اعتدال را درپیش نگیرد، خودبخود رو به زیان و تزلزل استحکام خانواده پیش می رود از این جهت ازدواج راهگشای برای برقراری اخلاق نیکو در تمام زمینه ها در خانواده است.
3. علاج وسوسه های فکری
از نشانه های ورحی ناآرام و مضطرب، افکار بدور از ثبوت و سکون است که به مرور زمان انسان با افکار ناآرام دچار وسوسه های بی محتوا می شود و بُروز چنین افکاری بیشتر در زمان بلوغ به بعد است که انسان در مواجه با آن دو دسته می شود؛ عده ای راه تحمل و مقابله را درپیش می گیرند و عده ای راه تن دادن به ناآرامی و یأس را. بنابراین وجود وسوسه های فکری در انسان امری انکارناپذیر است. راه مقابله با چنین وسوسه هایی ازدواج است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خیارُ اُمتی المُتَأَهِلُّونَ و شِرارُ اُمتی العُزابُ»(20)؛(بهترین امت من زنداران و بدترین آنان عزب ها هستند) و نیز فرمود: «لو خرج الزاب من موتاکم إلی الدنیا لَتَزّوجُوا»(21) ؛ (اگر آنان که عزب مردند به دنیا برگردند، حتماً ازدواج خواهند کرد.)
4. احساس مسئولیت
کسی که ازدواج نکرده است، خود را آزا حسّ می کند و مسئول نمی شناسد. در نتیجه استعدادها و خلاقیتهای انسانی او هم بروز نمی کند. اما با ازدواج، بار «اداره زندگی» را بر دوش می کشد. این تعهد و احساس مسئولیت، سازنده است. کلاً هر نوع مسئولیت پذیری، انسان رابه تلاش و آشکار ساختن استعداد و توانایی خویش وامیدارد.
5. حق شناسی
ازدواج سبب می شود «حقوق متقابل» میان دو انسان پدید آید. ارتباط های خانوادگی و پیوندهای فامیلی، دامن? این حقوق و وظایف اخلاقی و اجتماعی را گسترده می سازد و سامان بخش روابط انسانی می گردد.امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «اگر دربار? ازدواج و دامادی، آیتی محکم و سنتی پیروی شده(از رسول خدا) هم نبود، باز موضوع نیکی به خویشاوند و مأنوس شدن با دیگران که خداوند در این امر قرار داده است، انگیزه ای بود که خردمند صاحبدل به ازدواج رغبت کند و عاقل درست اندیش به آن بشتابد.»(22)
6. کنترل دوستی های افراطی
دوستی های افراطی قبل از ازدواج در بین جوانان با عواطف شدیدی روبرو است که گاهی این دوستیها راه انحراف و خطا را طی می کند که مهمترین آنها غفلت از خانواده و شخصیت اجتماعی خویش است. که نجاتدهند? چنین دوستی های سراب گونه و توهم آمیز «ازدواج» صحیح و مناسب است.
7. آرامش
آرامش درونی، هدیه است الهی که خداوند متعال چون باران رحمت بر قلب های مؤمنان فرو می فرستد: «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ»(23) که رهاورد چنین آرامشی در پرتو ازدواج میسر است. انسانی که آرامش دارد، با اطمینان خاطری به زندگی ادامه می دهد و شیفه مهرورزی به دیگران و امید به آینده است.
نتیجه
ازدواج از هدف های بزرگ و عظیمی است که خداوند متعال در قرآن کریم بدان اشاره فرموده و آن آرامش روحی و روانی است که در پرتو ازدواج میسر است. بنابراین ازدواج را نه برای خاموش نمودن شعله های آتش شهوت بلکه برای رسیدن به اهدافی بالاتر باید دانست و البته موانعی برای رسیدن بدان وجود دارد که به نظر می رسد هر انسان عاقلی با فراگیری ثمرات ازدواج تقدم ازدواج را بر عزب بودن بداند و موانع را به راحتی از سر راه خود برداشته و با امیدواری به خداوند متعال وارد میدان ازدواج و رسیدن به تعالی و رشد و تکامل شود.
پی نوشت ها :
1.روم، آیه 21.
2.شوری، آیه 11.
3.وسائل الشیعه، ج 1، ص 23.
4.وسائل، ج 14، ص 7.
5.کافی، ج 5، ص 329.
6.ازدواج در اسلام، مشکینی، ص 21.
7.وسائل الشیعه، ج 14، ص 4.
8.میزان الحکمه، ج 5، ص 2252.
9.بحارالأنوار، ج 103، ص 221.
10.وسائل، ج 5، ص 115.
11.وسائل، ج 14، ص 7.
12.تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 595.
13.میزان الحکمه، ج 5، ص 2252.
14.تحریم، آیه 6.
15.تذکرة الخواص، ص 306.
16.شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، ج 3، ص 515.
17.وسائل، ج 14، ص 3.
18.میزان الحکمه، ح 8563.
19.میزان الحکمه، ح 7814.
20.بحار، ج 100، ص 220 ـ 221.
21.ازدواج در اسلام، ص 27.
22.مدیریت خانواده، مهدی نیلی پور، ج 1، ص 30؛ به نقل از میزان الحکمه.
23.فتح، آیه 4.
منابع و مآخذ
1.قرآن کریم
2.وسائل الشیعه، حر عاملی ، محمد بن حسن ، نشر آل البیت ، قم ، چاپ اول ، 1411 ه
3.میزان الحکمه، محمدی ری شهری، محمد، نشر دارالحدیث، چاپ سوم، 1381.
4.بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر، نشر الوفاء، چاپ بیروت.
5.الکافی ، کلینی ، ابو جعفر ف محمد بن یعقوب ابن اسحاق ، نشر دارالکتب الاسلامی ، چاپ سوم ، 1388 ه
6.ازدواج و روابط زن و مرد، نجفی یزدی، سیدمحمّد، نشر اسلامی، چاپ ششم، سال 1383.
7.رهگشای جوانان، رستمی چاقی، علی، چاپ 1420.
8.نظام خانواده در اسلام، انصاریان، حسین، پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان.
9.تاریخ تحلیلی اسلام، نصیری رضی، محمد، نشر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، چاپ سوم، 1378، قم.
10.مدیریت خانواده، نیلی پور، مهدی،نشر سلسبیل، چاپ اول، 1385.
11.الفبای زندگی، محدثی، جواد، نشر بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1385.
12.نرم افزار شباب، دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، عروج.
13.نرم افزار بانوی ایرانی، مرکز تحقیقات امیرالمؤمنین اصفهان.
نه قاتل عمده روابط زناشویی
1) انتقاد کردن
معمولاً گفته می شود که انتقاد کم اما سازنده مفید بوده و بیان آن بلا مانع است. این امر در مورد تمام افراد صحت دارد بجز نامزدتان. هر چند پیشنهاد کردن قابل قبول است، به ویژه اگر خانم خودش از شما نظر بخواهد، اما انتقاد و گوشزد کردن نکات منفی، کاری است که خانم از مادرش انتظار دارد نه از معشوقش.
اگر شما همواره بخواهید او را تصحیح کنید، طرز لباس پوشیدن را به او آموزش دهید، و طوری رفتار کنید که انگار همه چیز را می دانید، اسمتان خط زده خواهد شد و از رده خارج می شوید. هر خانم با هوشی می داند که هیچ لزومی ندارد با مردی وقت صرف کند که از او تعریف و تمجید نمی کند. در رابطه خود، بهتر است مهربان و متواضع باشید، جنگ ها را برای خودتان نگه دارید، و فقط زمانی به او پیشنهاد بدهید که خودش از شما تقاضا کرده باشد؛ از همه اینها گذشته سعی کنید انتقاد های خود را به تعریف و تمجید تبدیل کنید. با بهره گیری از این شیوه نتیجه بهتری بدست می آورید.
2) آشکار کردن این امر که کارتان مهم تر از نامزدتان است
شغل شما برای خودتان و همینطور برای نامزدتان مهم است. او از موفقیت های شما بسیار خوشحال می شود و دوست دارد که شما همیشه در کارتان بدرخشید؛ اما از سوی دیگر اگر هر روز تا دیروقت در محل کار خود بمانید، قرارهای ملاقات خود را به خاطر مسائل شغلی کنسل کنید، پس از اتمام ساعات کاری با همکارانتان بیرون بروید، او نظرش در مورد اولویت بندی های شما تغییر می کند.
هر چند خانم ها به بلند پروازی و تمرکز آقایان نسبت به کارشان اهمیت می دهند، اما در عین حال انتظار دارند که شما نیز برای آنها زمان کافی بگذارید. اینطوری به قضیه نگاه کنید: چه می شود اگر شما شغل مناسبی داشته باشید و پول فراوانی بدست آورید، اما کسی را نداشته باشید که موفقیت های خود را با او تقسیم کنید؟
3) خیانت
خیانت جنسی هیچ گاه قابل بخشش نیست، مگر اینکه شما و خانمتان بر سر آن به توافق برسید! اما خیانت، تنها به رفتارهای جنسی محدود نمی شوند. نوع دومی از خیانت هم وجود دارد که به اندازه خیانت جنسی خطرناک است. این خیانت به این معناست که با یک نفر به غیر از نامزدتان، مانند یک دوست دختر خود رفتار کنید. به این معنا که شما دوست مؤنثی داشته باشید که با او خیلی بیشتر و بهتر از همسر خودتان ارتباط برقرار کرده باشید، وقت بیشتری را با او صرف کنید، و از بودن با او بیشتر لذت ببرید.
این نوع خیانت ها بیشتردر روابط جدی به وقوع می پیوندند، چرا که همسرتان از شما انتظار دارد که تمام توجه خود را به او منحصر کنید. البته این امر بدان معنا نیست که شما نمی توانید دوست دیگری جز او داشته باشید و یا حتی دوست صمیمی داشته باشید. فقط او باید احساس کند که می تواند با تمام وجود به شما اعتماد کند و محرمانه ترین اسرار خودش را با شما در میان بگذارد. او هیچ گاه نمی تواند قبول کند که در جایگاه دوم قرا بگیرد، و اگر چنین اتفاقی روی دهد به سرعت متوجه خواهد شد.
4) نامرتب و ژولیده بودن
اگر زمانیکه با او خیلی خودمانی شدید بخواهید از حالت رسمی بیرون بیایید و به سر و وضع خود رسیدگی نکنید، مطمئن باشید که سعی می کند فاصله اش را با شما حفظ کند تا مجدداً تمیز و مرتب شوید. این امر دو چیز را به او نشان می دهد:
الف) شما یک ظاهر گول زننده برای جذب کردن و فریب دادنش ساخته بودید.
ب) آنقدر برای شما ارزش و اهمیت ندارد که حتی بخواهید همان ظاهر گول زننده را هم حفظ کنید. اگر زمانی که کت و شلوار مناسبی به تن می کنید او خوشحال می شود، پس بدانید که از این سبک و سیاق خوشش می آید و اگر از این کار دست بکشید، این امکان وجود دارد که علاقه اش را به شما از دست بدهد. اگر به تی شرت و شلوار جین علاقه دارید، خوب می توانید از آنها زمانی که قصد رفتن به سوپر مارکت را دارید، استفاده کنید.
5) تند برخورد کردن
به مرور زمان که رابطه صمیمی تر می شود، او بیشتر در کنار شما خواهد بود. به این دلیل که مدت زمان بیشتری را در کنار نامزدتان سپری می کنید، دیگر عادات او در نظر شما جذابیت اولیه خود را از دست می دهند. احساس می کنید که حرکاتش درست شبیه به کارهای خواهر کوچکترتان هستند. طوری برخورد می کنید که انگار تک تک حرکاتش موجب آزار و اذیت شما می شوند. البته حقیقت این است که شما آنقدر با او احساس راحتی می کنید که به خودتان این اجازه را می دهید که به سادگی اولویت هایتان را برایش بازگو سازید.
متاسفانه او برای مدت زمان زیادی قادر به تحمل چنین برخوردی نخواهد بود. به جای اینکه در مقابل کارهای او از خود عکس العمل شدید نشان دهید، سعی کنید در ابتدا تشخیص دهید که چه موقع در حال اذیت شدن هستید. بعد هم به طور کاملاً منطقی تصمیم بگیرید که آیا این آزار و اذیت ارزشش را دارد که بخواهید به خاطر آن بحث و مشاجره راه بندازید یا خیر. اگر واقعاً می بینید که ارزشش را ندارد، سعی کنید آنرا فراموش کنید؛ و اگر هم احساس کردید که موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است، می توانید مسئله را با حفظ آرامش کامل با همسر خود در میان بگذارید. این امکان وجود دارد که خوشحال شود و یا شاید خودش هم در مورد برخی از عادت های شخصی شما نظر بدهد.
6) کنترل کردن او
این مورد از جمله مواردی است که از سالیان دراز بحث اصلی بسیاری از قرارهای ملاقات را به خود اختصاص داده بوده است. بسیاری از افراد در روابط خود از کنترلگرایی های متعصبانه رنج می برند. ممکن است به دوستان پسر او حسادت می کنید، به او می گویید که نباید بیش از اندازه حتی با دوست های دخترش صحبت و غیبت کند، به او گوشزد می کنید که نباید پول خود را بیش از اندازه در مغازه های کفش فروشی خرج کند، و از همه این ها گذشته ممکن است به او بگویید که چه زمان به کجا باید برود یا نرود.
هر چند از قدیم گفته شده که خانم ها تمایل دارند که به کسی وابسته باشند، اما در عین حال حاضر نیستند به هیچ قیمتی از استقلال و آزادی خود بگذرند. شاید خانمتان پیش از ورود شما به زندگی، انسان کاملاً موفقی بوده و به درستی می داند که چگونه باید از وقت و پول خود استفاده کند و در این راه هیچ نیازی به کمک شما هم ندارد. شاید زمان هایی برسد که نیازمند نصیحت و پیشنهاد شما باشد، در چنین مواقعی می توانید نظر خود را ارائه دهید؛ اما در غیر اینصورت انجام چنین کاری درست نیست. باید به او فضای کافی بدهید تا تصمیم هایش را با فراغ خاطر اتخاذ نماید.
7) قضاوت دوستان و خانواده او
اگر یکی از دوستان، مادر، و یا خواهرش حوصله شما را سر می بردند و موجبات رنجش خاطر شما را فراهم می آوردند، باید بدانید که در شرایط سختی قرار گرفته اید، چراکه معمولاً آنها در اطراف شما خواهند بود و خانمتان نیز از آنها زیاد صحبت می کند. باید سعی کنید همان چیزی را در آنها ببینید که همسرتان در وجود آنها می بیند. اگر مادرش بیش از اندازه در زندگی شما دخالت می کند، این کار او را حمل بر این بگذارید که فقط قصد کمک کردن به شما را دارد. باید بدانید که خانم ها اساس زندگی خود را بر پایه همین افراد استوار می کنند و در مورد آنها تعصب خاصی دارند. اگر شما سعی کنید که خصوصیات مثبت آنها را ببینید، دیری نخواهد گذاشت که به آنها علاقه پیدا می کنید.
همچنین باید به شما گوشزد کنم که از برخورد رو در رو با تمام افرادی که مورد علاقه او هستند به شدت خودداری کنید، حتی اگر شما را بیش از اندازه عصبانی کرده باشند. سعی کنید تا جایی که می توانید با آنها کنار بیایید، چون بحث و مشاجره با آنها مساوی است با بحث و نزاع با همسرتان. اگر بتوانید در نظر آنها یک مرد استثنایی جلوه کنید، تا آخر عمر موفقیت از آن شما خواهد بود.
8) بی علاقه شدن
آقایون تصور می کنند که یکی از راههای نزدیک شدن به خانم ها، نشان دادن بی علاقگی نسبت به آنهاست. شاید این روش در مراحل اولیه نتیجه بخش باشد، اما زمانیکه رابطه شما جدی می شود، دیگر نمی توانید از این شیوه استفاده کنید. او به خوبی می داند که اگر شما به او توجه نکنید مردان بسیار دیگری هستند که می توانند دو برابر آن توجه و اهمیت را نسبت به او از خود نشان دهند. اگر مرتباً از او تعریف و تمجید نکنید، او را به بیرون نبرید، و در مورد زندگی شخصی اش از او سؤال نکنید، احساس می کند که نسبت به او بی توجه شده اید. او هیچ نیازی ندارد که در کنار شما باقی بماند، بلکه شما باید کاری کنید که احساس کند ارزش ماندن را دارید. اگر می خواهید در کنارتان باقی بماند، باید کاری کنید که احساس کند یک دختر منحصر بفرد است. مستقیما در چشم هایش نگاه کنید، در طول روز هر چند وقت یکبار با او تماس بگیرید، و زمانی که احساس می کنید زیبا شده به او بگویید.
9) وقت کافی نداشتن
شما به رفیقتان قول داده اید که مسابقه ورزشی را در خانه او تماشا کنید، به تازگی به اندازه کافی به باشگاه نرفته اید تا تمرین های دوره ای را خود را کامل کنید، و چند کار مختلف برای انجام دادن باقی مانده است؛ هر چند همه این کارها را باید به نحوی انجام دهید، اما باید برای نامزداتان نیز وقت بگذارید. شاید کار ساده ای نباشد اما به هر حال گاهی اوقات لازم است که هم شما و هم نامزدتان از کارهای دیگر بزنید تا بتوانید در کنار هم قرار بگیرید.
? همه چیز مربوط به جزئیات می شود
اگر می خواهید همسرتان را در کنار خود نگه دارید، باید کاری کنید که احساس شایستگی، و بی همتایی به او دست بدهد. تما رفتارهایی که در بالا به آن اشاره کردیم، به عنوان ضمانتی برای نگه داشتن خانم در کنار شما به شمار می روند. بنابراین سعی کنید چنین رفتارهای کوچکی را در زندگی خود به کار گیرید. اگر او واقعاً ارزش تلاش برای نگه داشتن را داشته باشد، شما اصلا احساس نمی کنید که در حال تلاش کردن هستید و کلیه امور را با جان و دل انجام خواهید داد.
منبع:سایت آتیه
نه قاتل عمده روابط زناشویی
1) انتقاد کردن
معمولاً گفته می شود که انتقاد کم اما سازنده مفید بوده و بیان آن بلا مانع است. این امر در مورد تمام افراد صحت دارد بجز نامزدتان. هر چند پیشنهاد کردن قابل قبول است، به ویژه اگر خانم خودش از شما نظر بخواهد، اما انتقاد و گوشزد کردن نکات منفی، کاری است که خانم از مادرش انتظار دارد نه از معشوقش.
اگر شما همواره بخواهید او را تصحیح کنید، طرز لباس پوشیدن را به او آموزش دهید، و طوری رفتار کنید که انگار همه چیز را می دانید، اسمتان خط زده خواهد شد و از رده خارج می شوید. هر خانم با هوشی می داند که هیچ لزومی ندارد با مردی وقت صرف کند که از او تعریف و تمجید نمی کند. در رابطه خود، بهتر است مهربان و متواضع باشید، جنگ ها را برای خودتان نگه دارید، و فقط زمانی به او پیشنهاد بدهید که خودش از شما تقاضا کرده باشد؛ از همه اینها گذشته سعی کنید انتقاد های خود را به تعریف و تمجید تبدیل کنید. با بهره گیری از این شیوه نتیجه بهتری بدست می آورید.
2) آشکار کردن این امر که کارتان مهم تر از نامزدتان است
شغل شما برای خودتان و همینطور برای نامزدتان مهم است. او از موفقیت های شما بسیار خوشحال می شود و دوست دارد که شما همیشه در کارتان بدرخشید؛ اما از سوی دیگر اگر هر روز تا دیروقت در محل کار خود بمانید، قرارهای ملاقات خود را به خاطر مسائل شغلی کنسل کنید، پس از اتمام ساعات کاری با همکارانتان بیرون بروید، او نظرش در مورد اولویت بندی های شما تغییر می کند.
هر چند خانم ها به بلند پروازی و تمرکز آقایان نسبت به کارشان اهمیت می دهند، اما در عین حال انتظار دارند که شما نیز برای آنها زمان کافی بگذارید. اینطوری به قضیه نگاه کنید: چه می شود اگر شما شغل مناسبی داشته باشید و پول فراوانی بدست آورید، اما کسی را نداشته باشید که موفقیت های خود را با او تقسیم کنید؟
3) خیانت
خیانت جنسی هیچ گاه قابل بخشش نیست، مگر اینکه شما و خانمتان بر سر آن به توافق برسید! اما خیانت، تنها به رفتارهای جنسی محدود نمی شوند. نوع دومی از خیانت هم وجود دارد که به اندازه خیانت جنسی خطرناک است. این خیانت به این معناست که با یک نفر به غیر از نامزدتان، مانند یک دوست دختر خود رفتار کنید. به این معنا که شما دوست مؤنثی داشته باشید که با او خیلی بیشتر و بهتر از همسر خودتان ارتباط برقرار کرده باشید، وقت بیشتری را با او صرف کنید، و از بودن با او بیشتر لذت ببرید.
این نوع خیانت ها بیشتردر روابط جدی به وقوع می پیوندند، چرا که همسرتان از شما انتظار دارد که تمام توجه خود را به او منحصر کنید. البته این امر بدان معنا نیست که شما نمی توانید دوست دیگری جز او داشته باشید و یا حتی دوست صمیمی داشته باشید. فقط او باید احساس کند که می تواند با تمام وجود به شما اعتماد کند و محرمانه ترین اسرار خودش را با شما در میان بگذارد. او هیچ گاه نمی تواند قبول کند که در جایگاه دوم قرا بگیرد، و اگر چنین اتفاقی روی دهد به سرعت متوجه خواهد شد.
4) نامرتب و ژولیده بودن
اگر زمانیکه با او خیلی خودمانی شدید بخواهید از حالت رسمی بیرون بیایید و به سر و وضع خود رسیدگی نکنید، مطمئن باشید که سعی می کند فاصله اش را با شما حفظ کند تا مجدداً تمیز و مرتب شوید. این امر دو چیز را به او نشان می دهد:
الف) شما یک ظاهر گول زننده برای جذب کردن و فریب دادنش ساخته بودید.
ب) آنقدر برای شما ارزش و اهمیت ندارد که حتی بخواهید همان ظاهر گول زننده را هم حفظ کنید. اگر زمانی که کت و شلوار مناسبی به تن می کنید او خوشحال می شود، پس بدانید که از این سبک و سیاق خوشش می آید و اگر از این کار دست بکشید، این امکان وجود دارد که علاقه اش را به شما از دست بدهد. اگر به تی شرت و شلوار جین علاقه دارید، خوب می توانید از آنها زمانی که قصد رفتن به سوپر مارکت را دارید، استفاده کنید.
5) تند برخورد کردن
به مرور زمان که رابطه صمیمی تر می شود، او بیشتر در کنار شما خواهد بود. به این دلیل که مدت زمان بیشتری را در کنار نامزدتان سپری می کنید، دیگر عادات او در نظر شما جذابیت اولیه خود را از دست می دهند. احساس می کنید که حرکاتش درست شبیه به کارهای خواهر کوچکترتان هستند. طوری برخورد می کنید که انگار تک تک حرکاتش موجب آزار و اذیت شما می شوند. البته حقیقت این است که شما آنقدر با او احساس راحتی می کنید که به خودتان این اجازه را می دهید که به سادگی اولویت هایتان را برایش بازگو سازید.
متاسفانه او برای مدت زمان زیادی قادر به تحمل چنین برخوردی نخواهد بود. به جای اینکه در مقابل کارهای او از خود عکس العمل شدید نشان دهید، سعی کنید در ابتدا تشخیص دهید که چه موقع در حال اذیت شدن هستید. بعد هم به طور کاملاً منطقی تصمیم بگیرید که آیا این آزار و اذیت ارزشش را دارد که بخواهید به خاطر آن بحث و مشاجره راه بندازید یا خیر. اگر واقعاً می بینید که ارزشش را ندارد، سعی کنید آنرا فراموش کنید؛ و اگر هم احساس کردید که موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است، می توانید مسئله را با حفظ آرامش کامل با همسر خود در میان بگذارید. این امکان وجود دارد که خوشحال شود و یا شاید خودش هم در مورد برخی از عادت های شخصی شما نظر بدهد.
6) کنترل کردن او
این مورد از جمله مواردی است که از سالیان دراز بحث اصلی بسیاری از قرارهای ملاقات را به خود اختصاص داده بوده است. بسیاری از افراد در روابط خود از کنترلگرایی های متعصبانه رنج می برند. ممکن است به دوستان پسر او حسادت می کنید، به او می گویید که نباید بیش از اندازه حتی با دوست های دخترش صحبت و غیبت کند، به او گوشزد می کنید که نباید پول خود را بیش از اندازه در مغازه های کفش فروشی خرج کند، و از همه این ها گذشته ممکن است به او بگویید که چه زمان به کجا باید برود یا نرود.
هر چند از قدیم گفته شده که خانم ها تمایل دارند که به کسی وابسته باشند، اما در عین حال حاضر نیستند به هیچ قیمتی از استقلال و آزادی خود بگذرند. شاید خانمتان پیش از ورود شما به زندگی، انسان کاملاً موفقی بوده و به درستی می داند که چگونه باید از وقت و پول خود استفاده کند و در این راه هیچ نیازی به کمک شما هم ندارد. شاید زمان هایی برسد که نیازمند نصیحت و پیشنهاد شما باشد، در چنین مواقعی می توانید نظر خود را ارائه دهید؛ اما در غیر اینصورت انجام چنین کاری درست نیست. باید به او فضای کافی بدهید تا تصمیم هایش را با فراغ خاطر اتخاذ نماید.
7) قضاوت دوستان و خانواده او
اگر یکی از دوستان، مادر، و یا خواهرش حوصله شما را سر می بردند و موجبات رنجش خاطر شما را فراهم می آوردند، باید بدانید که در شرایط سختی قرار گرفته اید، چراکه معمولاً آنها در اطراف شما خواهند بود و خانمتان نیز از آنها زیاد صحبت می کند. باید سعی کنید همان چیزی را در آنها ببینید که همسرتان در وجود آنها می بیند. اگر مادرش بیش از اندازه در زندگی شما دخالت می کند، این کار او را حمل بر این بگذارید که فقط قصد کمک کردن به شما را دارد. باید بدانید که خانم ها اساس زندگی خود را بر پایه همین افراد استوار می کنند و در مورد آنها تعصب خاصی دارند. اگر شما سعی کنید که خصوصیات مثبت آنها را ببینید، دیری نخواهد گذاشت که به آنها علاقه پیدا می کنید.
همچنین باید به شما گوشزد کنم که از برخورد رو در رو با تمام افرادی که مورد علاقه او هستند به شدت خودداری کنید، حتی اگر شما را بیش از اندازه عصبانی کرده باشند. سعی کنید تا جایی که می توانید با آنها کنار بیایید، چون بحث و مشاجره با آنها مساوی است با بحث و نزاع با همسرتان. اگر بتوانید در نظر آنها یک مرد استثنایی جلوه کنید، تا آخر عمر موفقیت از آن شما خواهد بود.
8) بی علاقه شدن
آقایون تصور می کنند که یکی از راههای نزدیک شدن به خانم ها، نشان دادن بی علاقگی نسبت به آنهاست. شاید این روش در مراحل اولیه نتیجه بخش باشد، اما زمانیکه رابطه شما جدی می شود، دیگر نمی توانید از این شیوه استفاده کنید. او به خوبی می داند که اگر شما به او توجه نکنید مردان بسیار دیگری هستند که می توانند دو برابر آن توجه و اهمیت را نسبت به او از خود نشان دهند. اگر مرتباً از او تعریف و تمجید نکنید، او را به بیرون نبرید، و در مورد زندگی شخصی اش از او سؤال نکنید، احساس می کند که نسبت به او بی توجه شده اید. او هیچ نیازی ندارد که در کنار شما باقی بماند، بلکه شما باید کاری کنید که احساس کند ارزش ماندن را دارید. اگر می خواهید در کنارتان باقی بماند، باید کاری کنید که احساس کند یک دختر منحصر بفرد است. مستقیما در چشم هایش نگاه کنید، در طول روز هر چند وقت یکبار با او تماس بگیرید، و زمانی که احساس می کنید زیبا شده به او بگویید.
9) وقت کافی نداشتن
شما به رفیقتان قول داده اید که مسابقه ورزشی را در خانه او تماشا کنید، به تازگی به اندازه کافی به باشگاه نرفته اید تا تمرین های دوره ای را خود را کامل کنید، و چند کار مختلف برای انجام دادن باقی مانده است؛ هر چند همه این کارها را باید به نحوی انجام دهید، اما باید برای نامزداتان نیز وقت بگذارید. شاید کار ساده ای نباشد اما به هر حال گاهی اوقات لازم است که هم شما و هم نامزدتان از کارهای دیگر بزنید تا بتوانید در کنار هم قرار بگیرید.
? همه چیز مربوط به جزئیات می شود
اگر می خواهید همسرتان را در کنار خود نگه دارید، باید کاری کنید که احساس شایستگی، و بی همتایی به او دست بدهد. تما رفتارهایی که در بالا به آن اشاره کردیم، به عنوان ضمانتی برای نگه داشتن خانم در کنار شما به شمار می روند. بنابراین سعی کنید چنین رفتارهای کوچکی را در زندگی خود به کار گیرید. اگر او واقعاً ارزش تلاش برای نگه داشتن را داشته باشد، شما اصلا احساس نمی کنید که در حال تلاش کردن هستید و کلیه امور را با جان و دل انجام خواهید داد.
منبع:سایت آتیه
12خطای دخترانه در ازدواج
دوازده مورد وجود دارد که دختر خانم ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم گیری برای ازدواج به اشتباه می اندازد. خطاهایی که باید برای انتخاب همسر مناسب از آنها دوری کنید.
1ـ تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاریها اشتباه است!
درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه باشد، اما اگر بیش از حد محافظه کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالأخره موردی پیش می آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می شود به دلیل مسایل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.
2ـ اگر تا یک سنی ازدواج نکرده اید و حالا فکر می کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره بین قرار داده اند و بعد فقط به همین دلیل، می خواهید خیلی زود به یک خواستگار «بله» بگویید اشتباه می کنید.
3ـ مقایسه همیشه کار را خراب می کند. اگر دایم خواستگارها را با هم یا سایر افرادی که اطرافیان هستند و مورد تأییید شما قرار گرفته اند مقایسه کنید، مطمئناً نمی توانید تصمیم درستی بگیرید.
4ـ اگر از آن دسته آدم هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده اید، اشتباه می کنید! اگر به هر دلیل موقعیت هایی را در گذشته از دست داده اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.
5 ـ بعضی ها به خودشان اجازه نمی دهند کسی را دوست داشته باشند و این مسئله برای شان مشکلی ایجاد می کند. مثلاً ممکن است فردی بسیاری جهات مورد تأیید شما باشد، اما به هر دلیل حرف و حدیث بی منطق و دور از عقل دیگران، مورد تأیید خیلی ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده اید.
6ـ بعضی از دختر خانم ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می کنند پر از اشکال هستند و مورد تأیید دیگران قرار نمی گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند از خیلی ها بهتر به نظر می رسند.
7ـ در مواردی، دختر خانم ها انتظار دارند فوراً عشق و علاقه ای شدید و رؤیایی بین آن ها و همسر آینده شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فوراً یک دل نه، صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی افتد، فوراً دلسرد شده و عقب می کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلو این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته اید. با این کار واقع بینی را کنار گذاشته اید، در حالی که دنیای ما کاملاً واقعی است!
8 ـ مرد ایده آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده آل فیلم ها فرق می کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فیلم فقط به فیلم ها تعلق دارند.
9ـ گاهی دخترها سراغ فردی می روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تأیید آن هاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی توان زندگی کرد.
10ـ تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.
11ـ بعضی دختر خانم ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می کنند به دلیل رفع نیاز مالی می توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می کنند و نمی توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می رنجانند.
12ـ ایثار و فداکاری بیش از حد به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می شوند. اگر به هر دلیل بار مسولیت به دوش شماست قبول، باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی تان فکر کنید و موقعیت ها را از دست ندهید.
منبع:7 روز زندگی شماره(119)
12خطای دخترانه در ازدواج
دوازده مورد وجود دارد که دختر خانم ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم گیری برای ازدواج به اشتباه می اندازد. خطاهایی که باید برای انتخاب همسر مناسب از آنها دوری کنید.
1ـ تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاریها اشتباه است!
درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه باشد، اما اگر بیش از حد محافظه کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالأخره موردی پیش می آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می شود به دلیل مسایل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.
2ـ اگر تا یک سنی ازدواج نکرده اید و حالا فکر می کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره بین قرار داده اند و بعد فقط به همین دلیل، می خواهید خیلی زود به یک خواستگار «بله» بگویید اشتباه می کنید.
3ـ مقایسه همیشه کار را خراب می کند. اگر دایم خواستگارها را با هم یا سایر افرادی که اطرافیان هستند و مورد تأییید شما قرار گرفته اند مقایسه کنید، مطمئناً نمی توانید تصمیم درستی بگیرید.
4ـ اگر از آن دسته آدم هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده اید، اشتباه می کنید! اگر به هر دلیل موقعیت هایی را در گذشته از دست داده اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.
5 ـ بعضی ها به خودشان اجازه نمی دهند کسی را دوست داشته باشند و این مسئله برای شان مشکلی ایجاد می کند. مثلاً ممکن است فردی بسیاری جهات مورد تأیید شما باشد، اما به هر دلیل حرف و حدیث بی منطق و دور از عقل دیگران، مورد تأیید خیلی ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده اید.
6ـ بعضی از دختر خانم ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می کنند پر از اشکال هستند و مورد تأیید دیگران قرار نمی گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند از خیلی ها بهتر به نظر می رسند.
7ـ در مواردی، دختر خانم ها انتظار دارند فوراً عشق و علاقه ای شدید و رؤیایی بین آن ها و همسر آینده شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فوراً یک دل نه، صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی افتد، فوراً دلسرد شده و عقب می کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلو این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته اید. با این کار واقع بینی را کنار گذاشته اید، در حالی که دنیای ما کاملاً واقعی است!
8 ـ مرد ایده آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده آل فیلم ها فرق می کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فیلم فقط به فیلم ها تعلق دارند.
9ـ گاهی دخترها سراغ فردی می روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تأیید آن هاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی توان زندگی کرد.
10ـ تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.
11ـ بعضی دختر خانم ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می کنند به دلیل رفع نیاز مالی می توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می کنند و نمی توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می رنجانند.
12ـ ایثار و فداکاری بیش از حد به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می شوند. اگر به هر دلیل بار مسولیت به دوش شماست قبول، باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی تان فکر کنید و موقعیت ها را از دست ندهید.
منبع:7 روز زندگی شماره(119)
هیچوقت برای دوباره عاشــق شدن دیر نیست
تصور میکنید که وقتی سنتان از 40 بالاتر رفت دیگر وقت عشق و عاشقی برایتان تمام شده است؟ نه، اشتباه میکنید! در زیر به توصیههای دکتر جودیت سیلز و نویسنده دِنی هیوز درمورد برگشتن به بازار عشق و عاشقی اشاره میکنیم.
چه همسرتان را از دست داده باشید یا طلاق گرفته باشید، شروع یک رابطه عاشقانه تازه در این سن به نظر یک چالش غیرممکن میرسد. اما دوست دارید راز و رمزهای یافتن عشق در سنین بالاتر را بدانید؟ دکتر جودیت سیلز روانشناس و دنی هیوز، نویسنده نکاتی برای برگشتن به بازار عشق و عاشقی مطرح میکنند.
دکتر جودیت سیلز:
آدمها بیشتر عمر میکنند و داشتن بیشتر از یک همسر در کل عمر مسئله غیرمتداولی نیست. اول اینکه باید تشخیص دهید که در دوران ازدواجتان چه چیز از شما پنهان بوده است: عشقبازی برای بالای 40 سالهها همه جا دیده میشود، شما نمیدیدهاید. این روزها دیگر مجرد بودن به اندازه قبل ننگ به حساب نمیآید.
البته ملاقات با آدمهای جدید سخت است. خیلی از ما برای ظاهر شدن جلوی یک غریبه و لبخند زدن دچار اضطراب میشویم. اما نباید نگران این باشید که دیگر مثل 20 سالگیهایتان به نظر نمیرسید. همه چیز قدم به قدم. یک نگاه درونگرایانه خوب به خودتان بیندازید. مهم چاق بودن، پیر بودن یا خسته بودن نیست. باید رویکردتان را تغییر دهید. زندگی کشفهای مجدد است. هیچکس نمیتواند زندگی شما را درست کند. هیچکس نمیتواند شادتان کند. باید خودتان اینکار را بکنید و بقیه هم آن را دنبال میکنند.
رمز کار این است که حس عشق را در خودتان زنده کنید. نمیتوانید منتظر بمانید تا شاهزاده رویاهایتان برسد. نگران نباشید که او ارزشش را دارد یا نه. کمی وقت تلف کنید و شاد باشید. همین که با دیگران وارد ارتباط شوید باعث میشود دوباره روی غلطک قرارهای عاشقانه بیفتید. قرار گذاشتن یک زمین تمرین است برای اینکه کمک کند یختان بشکند و احساس راحتی بیشتری برای نشان دادن خودتان در اجتماع کنید. زندگی یعنی امتحان کردن چیزهای جدید!
دو مسئلهای که مجردهای سنبالاتر با آن روبهرو هستند اینهاست: ترس از تنها بودن و ترس از اشتباه کردن. جستجوی عشق در سنهای بالا مستلزم این است که با خودتان راحت باشید. اگر از تنها بودن میترسید، ممکن است یک تعهد نابهنگام برای خودتان ایجاد کنید. از امتحان کردن لذت ببرید. سعی کنید با آدمهای مختلف آشنا شوید. از آنطرف، ترس از اشتباه کردن ممکن است باعث شود قضاوتهای ناگهانی داشته باشید. باید به انسانها فرصت دهید. مطمئناً اگر از کسی انرژی منفی میگیرید نباید با او بمانید اما هیچوقت خیلی راحت به خاطر قد یک نفر او را رد نکنید. وقتی سنتان بالاتر میرود، باید بدانید که چه میخواهید اما مطمئن شوید آنچه میخواهید تحت تاثیر روابط قبلیتان نباشد. باید اجازه دهید آدمهای جدید وارد زندگیتان شوند و آنها چیزهایی خواهند داشت که قبلیها نداشتند.
دوست دارید بدانید وقتی وارد یک آشنایی میشوید چه چیزی را باید به خاطر داشته باشید؟ یک رزومه اجتماعی داشته باشید. با تمرین بهتر میشود اما باید از قبل به موضوعاتی فکر کنید که با آنها راحت هستید—مثلاً عشقتان به فوتبال، عشقتان به هنر، یا هر چیز دیگر. دوم اینکه دردتان را پنهان کنید. دلایلی برای احساس تلخی، ناراحتی و عصبانیت ممکن است داشته باشید. این احساسات را با دوستان مطرح کنید نه کسی که با او آشنا شدهاید. مطمئناً با هم بیشتر آشنا میشوید و زمانش که برسد درمورد این موضوعات هم با هم حرف میزنید. اما هیچوقت موقعی که تازه میخواهید با هم آشنا شوید اینکار را نکنید. درمورد علایق هم بپرسید و سعی کنید چیزهای جدیدی درمورد طرفمقابل پیدا کنید. و آخر اینکه این یک گفتگو است نه بازجویی. نگران این نباشید که همه چیز را فوراً بفهمید. کمی رمز و راز هم جذاب است.
نباید خودتان را محدود به چیزهایی کنید که در جوانی مهم بودند (مثل قیافه، ثروت، سن، مذهب). الان وقت بیشتری برای خودتان دارید. ایجاد ارتباطات عاشقانه در جاهایی که علایقتان هست بسیار عالی است. میتوانید قایقسواری یاد بگیرید یا به یک تور معماری هند بروید. کمتر نگران این هستید که بقیه چه فکری میکنند. اگر اوقات خوشی دارید، دنیای اجتماعیتان را گستردهتر کنید و سعی کنید شاد باشید، و عشق پیدایتان خواهد کرد.
دِنی هیوز، نویسنده:
تصور میکنید وقتی بالای چهل سال میروید، وقت عشق و عاشقی به پایان رسیده است؟ اشتباه میکنید. یادتان میدهیم چطور دوباره به بازار عاشقی برگردید.
خودتان را اصلاح کنید. شاید به نظر تخیلی برسد اما پیش بروید و اجازه دهید که کسی درستتان کند. مدل موهایتان را عوض کنید و یک دست لباس نو بخرید. چند کیلو وزنتان را پایین بیاورید. وقتی حس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید، بهتر میتوانید دیگران را جذب کنید. لازم نیست این تغییر خیلی بزرگ باشد. باید کاری کنید که احساس راحتی و اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کنید. اگر 25 ساله به نظر نرسید او خردهای نمیگیرد. اعتمادبهنفس است که به شما جذابیت میدهد.
یک موضوعی برای حرف زدن داشته باشید. در صف نان نظر یک نفر را جلب کرده و لبخند بزنید. در مکانهای عمومی یا میهمانیها موضوعی برای حرف زدن داشته باشید تا او را به حرف بکشانید.
دایره اجتماعیتان را گستردهتر کنید. این را شنیدهاید که اگر میخواهید دل یک مرد را به دست آورید، شکم او را سیر کنید؟ در قرن 21 هم هنوز این موضوع تغییر نکرده است. دنبال مردی هستید که دل داشته باشید؟ در سازمانی داوطلب شوید که برای افراد نیازمند مسکن تهیه میکند. در مراسمهای اجتماعی شرکت کنید. تورهای مسافرتی یکی از بهترین راهها برای آشنا شدن با افراد جدید است. افراد جالب با افراد جالب دیگری آشنا میشوند.
یک دوست صمیمی داشته باشید. افراد زیادی هستند که در اینترنت با افراد جدید آشنا میشوند. یک دوست پیدا کنید که در اینترنت با او دوستی کنید. او در پروفایل شما بنویسد و شما در پروفایل او. با هم قرار بگذارید که هر کدامتان باید هفتهای با یک نفر آشنا شوید و حتماً به این قرار پایبند باشید. اگر یک گروه دوست باشید که بسیار بهتر است. میتوانید به گردش بروید، دوستانتان را دعوت کنید و به آنها بگویید که تنها چیزی که لازم است با خود بیاورند یک لیست است: سه چیز درمورد شخصیت شما که دوست دارند، دو چیزی که درمورد مردها اذیتتان میکند و یک نظر درمورد اینکه با چه تیپ مردی باید باشید. با این روش بینش بسیار خوبی درمورد خودتان پیدا میکنید.
مهمترین چیز این است که اوقات خوبی داشته باشید. در مراسمهای مختلف شرکت کنید، مکانهای جدیدی را امتحان کنید. هرچه با تعداد آدمهای بیشتری آشنا شوید، زمینه انتخاب بهتر و بزرگتری پیش رویتان خواهد بود.
منبع:سایت مردمان - پورتال جوانان
یازده نکته در خواستگاری
در خواستگاری باید یک سری نکات رعایت شود تا هم مراسم رسمیتر باشد و هم آداب فرهنگی ایرانی رعایت شود.
برخی از دختر و پسرها به دلیل عدم تجربه در مراسم خواستگاری، نکات ظریف و در عین حال مهم را نمی دانند.«مرتضی بذرافشان» دکترای علوم و معارف اسلامی، مشاور در امور مهارتهای زندگی در این باره به برنا میگوید: خواستگاری به عنوان یک مراسم پیشنهاد برای ازدواج از جانب خانواده پسر به دختراست که میتواند از جانب دختر به پسر باشد و هیچ لزومی ندارد حتما از طرف پسر به دختر باشد. در خواستگاری باید یک سری نکات رعایت شود تا هم مراسم رسمیتر باشد و هم آداب فرهنگی ایرانی رعایت شود.
خواستگاری به 2 صورت وجود دارد، یکی خواستگاری که قبل از آن خانواده دختر و پسر نسبت به همدیگر، هیچ شناختی ندارند و دومی خانواده دختر و پسر که از قبل با هم فامیل بوده و همدیگر را میشناسند که بیشتر به صورت اول که خانوادهها هیچ شناختی نسبت به همدیگر ندارد، میپردازیم که چه نکاتی را باید انجام دهند.
1- زمان خواستگاری از قبل تعیین شود
خانواده پسر باید قبل از حضور در خانه دختر، زمان و ساعت خواستگاری را با خانواده دختر هماهنگ کنند. تا خانواده دختر بتوانند شرایط خواستگاری و خانه را برای حضور خواستگاران مهیا کنند؛ ولی اگر بدون هماهنگی وارد خانه دختر شوند، شاید خانواده دختر و وضعیت خانه به طوری باشد که پذیرش مهمانها کمی به تاخیر بیانجامد و باعث سوء تفاهم و حس بیاحترامی به خانواده پسر دست بدهد که اصلا خوشایند نیست.
2- معمولاخواستگاری در بعد از ظهر و یا شب باشد
زمان خواستگاری بعد از ظهر و یا ساعات اولیه شب باشد؛ زیرا در این موقع از روز معمولا تمام عضو خانواده و افراد تاثیرگذار دختر و پسر در خانه حضور داشته و میتوانند در خواستگاری شرکت کنند.
3- افراد زیادی همراه پسر به خواستگاری نروند
بیشتر باید سعی کنند که والدین پسر شرکت کنند و تعداد آنها کم و انگشت شمار باشد. مراسم خواستگاری نباید زیاد شلوغ باشد؛ زیرا بیشتر وقت، صرف حاشیه میشود و شلوغی و همهمه باعث بیاحترامی به خانوادهها میشود.
4- یک نفر بزرگتر، دانا و دارای قدرت بیان صحبت کند
اگرتمام مسوولیت را به بزرگتری که تحصیل کرده و دارای قدرت بیان است، بدهند، معمولا حرفها منسجمتر خواهد بود و مقصود آن رساتر است؛ ولی اگر چند نفر با هم صحبت کنند، کسی متوجه حرف آنها نمیشود. لازم است خواستگاری برای بار اول رسمی و سنگین اجرا شود و شوخی کردن بپرهیزند.
5- میزبان برای پذیرایی از میوهها و شیرینیهای ساده استفاده کند
خانواده دختر سعی کنند که از میوههای آبدار مانند انار و پرتقال و یا شیرینیهای بزرگ خامهای و یا ترد و شکننده برای پذیرایی استفاده نکنند. زیرا اگر در این مراسم بسیار رسمی است و اگر شیرینی به زمین و یا آب میوه بر روی لباس بریزد باعث تمسخر افراد میشود.
6- خانواده دختر و پسر، واقعیتها را عنوان کنند
بهتر است در مورد دختر و یا پسر هرچیزی که وجود دارد، به طور واقعی عنوان شود. مقدار تحصیل، سن، بیماری و... در مراسم خواستگاری مطرح شود؛ زیرا بعدها خانوادهها به خاطر مخفیکاری و یا دروغ همدیگر را سرزنش میکنند.
7- سعی کنند در مراسم خواستگاری خاطرات خوشی بجا بگذارند
خانوادهها سعی کنند که در هنگام خداحافظی و ترک کردن مجلس خاطرات خوبی بجا بگذارند و با روی خوش و روبوسی خداحافظی کرده تا پلهای پشت سر خود را خراب نکنند، حتی اگر جواب خانواده دختر منفی باشد؛ چون امکان دارد این خواستگاری بارها ادامه داشته باشد و خاطرات بد بجای بماند.
8- دختر و پسر از لباسهای راحت استفاده کنند
امکان دارد پسر به خاطر اینکه بسیار رسمی باشد، از کربات استفاده کند و به دلیل اینکه به کربات عادت نداشته، احساس ناراحتی و کلافگی میکند و به مراسم مسلط نیست و یا لباس دختر مطابق با فرهنگ ایرانی و اسلامی بلند، پوشیده و راحت باشد تا بتوانند به راحتی حرکت کند، زیرا لباس تنگ و سخت در هنگام چای آوردن موجب آزار او میشود. باید توجه داشت مردان ایرانی لباسهای پوشیده را بیشتر می پسندند.
9- نوع آرایش دختر ملایم و ساده باشد
آرایش دختر باید بسیار ساده و متناسب با چهره شاخص فرهنگی و مذهبی باشد و نباید زیاد زننده و غلیظ باشد؛ زیرا باعث قضاوت بد خانواده پسر میشود و سوء تفاهم پیش میآید و خانواده پسر چنین برداشتی از دختر دارند که میخواهد خودش را تحمیل کند.
10- پسر چند شاخه گل به همراه داشته باشد
معمولا دخترها به گل علاقه خاصی دارند و باعث خوشحالی آنها میشود. پسر باید گلهای زیبا با رنگهای شاد تهیه کند وهنگام ورود به خانه آن را به میزبان بدهد.
11- میزبان پذیرایی را از بزرگترها شروع کند
بنا بر گزارش برنا بهتر است دختر و یا خانواده او در مراسم خواستگاری با تعارف کردن چای به سمت بزرگتر، احترامشان را نسبت به بزرگتر ابراز کرده و باعث جلب رضایت بزرگترها میشوند.
منبع:برنا
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.